Montag, 28. Dezember 2009


شورش جوانان ومردم دلیر تهران علیه رژیم



ازساعات اولیه بامداد امروز، خیابان های مرکزی شهرتهران ، باردیگربه صحنه مبارزات آشکار توده های مردم علیه رژیم دیکتاتوری

حاکم مبدل گردید. به رغم آنکه رژیم جمهوری اسلامی، نیروهای سرکوب خودرا، ازروزها وهفته هاقبل، برای مقابله بامردم وسرکوب اعتراضات آنان در روز “عاشورا” آماده ساخته بود، ودراین روز نیز تلاش های زیادی به کاربست تاجلوی اعتراضات مردم رابگیرد، اما مردم مبارز تهران ازهمان ساعات اولیه، تمام این تلاش هاراخنثاساخته و خروشان و موج وار،به خیابان هاریختند
حملات وحشیانه نیروهای سرکوب، پرتاب گازاشک آورو گازفلفل وحتاتیراندازی وکشتارمردم نیز نتوانست دربرابرسیل خروشان وتوفنده جمعیت اعتراض کننده سدی ایجادکند. جوانان ومردم شجاع تهران دربرابراقدامات سرکوب گرانه مزدوران رژیم، شجاعانه دست به مقاومت زدند . مردم با آتش زدن سطل های زباله، لاستیک و استفاده ازهروسیله ای که دردسترس بود، راه رابر وسایل نقلیه نیروهای سرکوب مسدود نمودند و در یک چشم به هم زدن، چندین سنگرخیابانی ، درخیابان آزادی، انقلاب ودیگرخیابانها ومیادین وچهارراه های مهم منطقه مرکزی تهران برپاساختند.درگیری، زد و خورد و جنگ و گریز، بین مردمی که درابعادصدهزارنفره به خیابان هاآمده بودند، بانیروهای سرکوب رژیم درخیابانها ونقاط مختلف تهران ساعت ها ادامه داشت. درجریان این درگیری ها،جوانان ومردم شجاع تهران، قهرمانانه بامزدوران مسلح رژیم جنگیدند ، وسائل نقلیه متعلق به نیروهای ضدشورش را به آتش کشیدند وبرخی ازمزدوران ونیروهای سرکوب رژیم راخلع سلاح نموده وبسیاری از آنها را نیزواداربه فرارساختند
اگرچه دراثرتیراندازی مزدوران حکومت وحملات وحشیانه آن ها تعدادزیادی ازمردم اعتراض کننده ، کشته وزخمی شده اند که تااین لحظه ، ازرقم دقیق آنها اطلاعی دردست نیست ، وهمچنین شمار زیادی ازمردم وجوانان، توسط نیروهای سرکوب واطلاعاتی ، دستگیر وبه اماکن نامعلومی انتقال داده شده اند، که ازسرنوشت آنها نیز اطلاعی دردست نمی باشد،بااین وجود ، اعتراضات گسترده توده های مردم تهران ورودرروئی آنان بانیروهای سرکوب وتابه دندان مسلح رژیم، یکبار دیگرنشان دادکه صبر وتحمل مردم ستم کشیده ایران به پایان رسیده است ونه فقط حاضرنیستند این رژیم ارتجاعی راتحمل کنند، بلکه برای تعیین تکلیف نهائی باآن، به خیابان می ریزند وبرای مقابله بارژیم، خیابان هارانیز سنگربندی می کنند وبه نبرد قهرمانانه باآن برمی خیزند.شورش وسیع مردم وجوانان مبارزتهران، یکباردیگرنشان دادکه، تاسرنگونی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی، راه درازی نمانده است ، این رژیم رفتنی ست ومردمی که به خیابان آمده اند، تاسرنگونی آن ازپای نخواهند نشست
سازمان فدائیان (اقلیت) ضمن پشتیبانی ازمبارزات آزادی خواهانه مردم تهران، مردم سراسر ایران را به تشدید مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی فرا می خواند
سازمان فدائیان ( اقلیت ) تیراندازی وکشتارمردم به دست مزودوران حکومتی را قویاًمحکوم می کند وخواستارآزادی تمام دستگیر شدگان است

پیروزباد مبارزات قهرمانانه مردم ایران
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
زنده بادآزادی- زنده باد سوسیالیسم
سازمان فدائیان(اقلیت)
یکشنبه ششم دیماه ١٣٨٨
کار – نان – آزادی – حکومت شورائی


Mittwoch, 23. Dezember 2009


زنده باد قیام شجاعانه مردم سیرجان


روز گذشته، پس از آن که دادگستری شهرستان سیرجان اعلام نمود حکم اعدام دو تن از اهالی این شهر، به نام‌های اسماعیل فتحی‌زاده و محمد اسفندیارپور، در ملاء عام به اجرا گذاشته می‌شود، مردم ناراضی و به خشم آمده این شهرستان، ضمن اعتراض شدید نسبت به اقدامات سرکوبگرانه و ضد انسانی رژیم، در یک اقدام شجاعانه، به محل اجرای حکم اعدام و استقرار نیروهای انتظامی یورش بردند و در طی یک درگیری و زد و خورد با این نیروها، به رغم تیراندازی و وحشیگری نیروهای سرکوب، دو اعدامی را از طناب‌های بسته شده به جرثقیل پایین کشیدند و آنها را نجات دادند
رژیم و مزدوران آن در منطقه که از این اقدام شجاعانه مردم سیرجان به وحشت افتاده بودند، تمام نیروهای خود رابرای مقابله با مردم بسیج نمودند. دستگیری‌های وسیعی در سطح شهر آغاز گردید، کنترل شدیدی در ورودی‌های شهر برقرار شد و هلی‌کوپترهای نظامی نیز، گشت‌زنی بر روی شهر و جاده‌های اصلی را آغازکردند
در حالی که شهر سیرجان همچنان در حالت التهاب بود، مقامات پلیسی و امنیتی شهر اعلام کردند که، دو اعدامی همراه با چند تن دیگر از مردمی که این دو را نجات داده بودند، در روستای اکبرآباد سیرجان دستگیر شده‌اند و مجددا به دار کشیده می‌شوند. اما این بار نیز مردم شجاع و ناراضی سیرجان به حکومت‌گران مهلت ندادند و پیش از آن که افراد اعدامی به محل اجرای حکم برسند، به محل تجمع و استقرار نیروهای سرکوب رژیم حمله کردند که نیروهای سرکوب در کمال بیرحمی، مردم به جان آمده را به رگبار گلوله بستند. در اثر این اقدام وحشیانه و جنایتکارانه، تعدادی از مردم به قتل رسیدند. منابع دولتی، تعداد مردمی را که در اثر گلوله به قتل رسیده‌اند، دست کم دو نفراعلام کرده‌اند. حدود ٨٠ نفر ازمردم اعتراض‌کننده نیز زخمی شده‌اند که به بیمارستان‌های سیرجان و شهر کرمان انتقال یافتند. وضعیت کسانی که به بیمارستان‌های کرمان انتقال یافته‌اند، وخیم اعلام شده است
پس از این کشتار و دستگیری‌ها و بگیر و ببندهای وسیع و تشدید جو خفقان در شهر، اگرچه عوامل رژیم ادعا نموده‌اند اوضاع شهر به حالت عادی بازگشته است، اما وضعیت شهرستان سیرجان مانند بسیاری از شهرهای دیگر، همچنان ناآرام، متلاطم و به گونه‌ایست که در آن از هر جرقه‌ای می‌تواند حریقی بزرگ برپا شود. قیام شجاعانه مردم سیرجان به عنوان یک نمونه، نشان داد که صبر و تحمل مردم به انتها رسیده است و مردم، دیگرنه فقط نمی‌خواهند این رژیم ارتجاعی و نهادهای سرکوب آن راتحمل کنند، بلکه برای تغییر وضعیت موجود، عملاً پا به میدان گذاشته‌اند
جمهوری اسلامی، سرکوب و کشتار می‌کند، مردم را گروه گروه بازداشت می‌کند و به زندان می‌اندازد، بساط دار و اعدام در ملاء عام راه می‌اندازد تا از این طریق در دل مردم ترس و وحشت ایجاد کند و مردم را از دست زدن به اعتراض و مبارزه بازدارد. اما مردم هر روز بی باکانه‌تر و شجاعانه‌تر از روز پیش، به نبرد رودررو با رژیم دیکتاتوری و ارتجاعی جمهوری اسلامی برمی‌خیزند. نمونه قیام مردم شجاع سیرجان و برچیدن بساط نمایش آدم‌کشی رژیم و اقدام ضد انسانی اعدام در ملاء عام، نه فقط مویّد بی اثر بودن ترفندهای ارعاب‌گرانه رژیم است، بلکه این رویداد در عین حال نشان‌دهنده این است که مردم زجرکشیده ایران تا چه میزان برای برچیدن بساط کلیت رژیم خود را آماده ساخته‌اند
سازمان فدائیان (اقلیت) قتل عام مردم بی دفاع سیرجان را توسط آدم‌کشان حکومت اسلامی محکوم می‌کند
سازمان فدائیان (اقلیت) توده‌های مردم زحمتکش مردم ایران را به تشدید مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی فرا می‌خواند


زنده بادقیام شجاعانه مردم سیرجان علیه رژیم

رژیم جمهوری اسلامی را باید با یک اعتصاب عمومی سیاسی و قیام مسلحانه برانداخت

سرنگون بادرژیم جمهوری اسلامی – برقراربادحکومت شورائی
زنده باد آزادی – زنده باد سوسیالیسم


دوم دی‌ماه ١٣۸۸
کار- نان آزادی- حکومت شورائی
کنفرانس دوازدهم سازمان فدائیان (اقلیت) برگزار شد
کنفرانس دوازدهم سازمان به مدت سه روز در اواسط آذر سال ۸۸ برگزار گردید. کمیته اجرایی سازمان اسنادی را برای بحث و بررسی در این کنفرانس تهیه کرده بود که طبق ضوابط اساسنامه ای، سه ماه قبل از کنفرانس در اختیار اعضاء و کاندیداها عضویت قرار گرفته بود، تا رفقای شرکت کننده در نشست امکان بررسی و بحث پیرامون این اسناد را داشته باشند و با آمادگی بیشتری در کنفرانس حضور یابند. در عین حال به منظور انعکاس مباحث سیاسی، تشکیلاتی و ارائه نظرات و قطعنامه های پیشنهادی رفقای تشکیلات، چندین شماره بولتن مباحثات درونی ویژه کنفرانس دوازده، انتشار یافت. در همین دوره، با سازماندهی یک سلسله جلسات اینترنتی با حضور اعضاء، یک رشته بحث های مقدماتی پیرامون قطعنامه های پیشنهادی کمیته اجرایی نیز صورت گرفت
اسناد تهیه شده توسط کمیته اجرایی، شامل گزارش عملکرد تشکیلات در فاصله کنفرانس یازدهم تا دوازدهم، سه قطعنامه پیشنهادی شامل قطعنامه در مورد اوضاع سیاسی و وظایف تاکتیکی ما، قطعنامه در مورد جنبش کارگری و قطعنامه در مورد جنبش زنان بود. علاوه بر این ها، دو قطعنامه نیز که از سوی رفقای تشکیلات پیشنهاد شده بود، در اختیار اعضاء و پیش عضوها قرار گرفت. پس از اتمام دوره ارائه مباحثات و طرح دیدگاه ها و قطعنامه های پیشنهادی، دوازدهمین کنفرانس سازمان، در اواسط آذر، کار خود را آغاز کرد
در ابتدا یکی از رفقای کیمته اجرایی ضمن خوش آمد گویی به رفقای حاضر، توضیحاتی نیز پیرامون دعوت شدگان و معدود رفقایی که هنوز به محل اجلاس نرسیده بودند، ارائه داد. آنگاه با اعلام یک دقیقه سکوت، به پاس بزرگداشت رفقای جانفشان سازمان و همه جانباختگان راه سوسیالیسم و آزادی کنفرانس را افتتاح نمود. با انتخاب یک هیات رئیسه، کار کمیته اجرایی به پایان رسید. هیات رئیسه، ابتدا می بایستی ضوابط و مقررات حاکم بر اجلاس را روشن کند. در همین رابطه، آئین نامه ای که از سوی کمیته اجرائی به اجلاس پیشنهاد شده بود، مورد بحث و بررسی قرار گرفت و پس از یک دور بحث و افزوده شدن برخی نکات تکمیلی، به اتفاق آراء به تصویب رسید
نخستین بحث کنفرانس، بررسی گزارش عملکرد تشکیلات بود. در این بخش ابتدا، توضیحاتی توسط رفقای کمیته اجرایی پیرامون گزارش عملکرد تشکیلات به نشست ارائه شد. سپس به سوالاتی که در این مورد مطرح گردید، پاسخ داده شد. آنگاه بررسی و بحث درباره عملکرد تشکیلات آغاز گردید. بحث ها و نظرات ارائه شده در این مورد، عموما دو جنبه از عملکرد تشکیلات را در بر می گرفت. هم جنبه های مثبت و هم جنبه هائی که به نقائص کار در این دوره اشاره داشت. پس از انجام دو دور بحث، هیات رئیسه یک جمع بندی کوتاه از بحث هایی که توسط رفقا مطرح شده بود به عمل آورد و برای تصمیم گیری و تصویب آن را به نشست ارائه داد. جمع بندی هیات رئیسه از بحث های ارائه شده پیرامون گزارش عملکرد تشکیلات به شرح زیر است
کنفرانس دوازدهم سازمان، ضمن تایید کلیت گزارش تشکیلاتی کمیته اجرایی، در جزئیات بر موارد زیر تاکید می نماید
در ارتباط با سازماندهی تشکیلات خارج کشور مصوبه کنفرانس یازدهم در این مورد، این مصوبه مرحله اجرا گذاشته نشده است و یکی از نقاط ضعف عملکرد تشکیلات در دوره دو سال گذشته بوده است. کنفرانس خاطر نشان می سازد، تعدادی از رفقای تشکیلات طی این دوره، نقش فعالی در همکاری با کمیته اجرائی و پیشبرد وظایف تشکیلاتی نداشته اند، در حالیکه وظیفه هر عضو تشکیلات است که در پیشبرد مصوبات کنفرانس های سازمان و فعالیت های تشکیلاتی، نقش فعال داشته باشند. رفقای کمیته اجرایی دوره آتی باید این مساله را در نظر بگیرند تا از تکرار و ادامه آن خودداری شود
در ارتباط با فعالیت رادیو نیر، اگر چه کمیته رادیو در این دوره برای تداوم کار و فعالیت رادیو تلاش نموده است، معهذا هم آهنگی لازم را در درون این بخش ایجاد ننموده است
کنفرانس دوازدهم، بر این نکته تاکید دارد که در سازماندهی نیروهای تشکیلات؛ باید کارائی نیروهای تشکیلات را در انجام وظایف تشکیلاتی مدنظر قرار داد. کنفرانس همچنین تاکید دارد، در دوره گذشته یکی از نقاط ضعف تشکیلاتی سازمان، عدم حضور فعال و متشکل در مبارزات جاری محل زندگی رفقا بوده است
این جمع بندی به رای گیری کنفرانس گذاشته شد و با اکثریت مطلق آراء به تصویب رسید
سپس قطعنامه پیشنهادی یکی از رفقا در مورد چند بند اساسنامه ای پیرامون جایگاه و حدود اختیارات کمیته مرکزی از جمله حذف حق برگماری کمیته مرکزی در ارگان های پایین تر که در بولتن مباحثات ویژه کنفرانس نیز انتشار یافته بود، در دستور کار کنفرانس قرار گرفت. در این مورد علاوه بر رفیق پیشنهاد دهنده قطعنامه، رفقای دیگر نیز به بحث و اظهارنظر پرداخته و عموما بر ضرورت وجود این بندها در اساسنامه تاکید نمودند. پس از انجام یک دور بحث در این مورد، این قطعنامه، پیش از رای گیری توسط رفیق پیشنهاد دهنده، پس گرفته شد و به این ترتیب از دستور کار کنفرانس خارج شد
در بخش بعدی بحث های مفصلی پیرامون سازماندهی تشکیلات در دوره دو ساله آتی صورت گرفت. در کنفرانس دوازدهم سازمان و در بحث ها و پیشنهادات رفقا برای سازماندهی، جابه جا بر اهمیت مبارزات داخل کشور و ضرورت دخالت گری سازمان تاکید می شد. کنفرانس؛ با توجه به اوضاع سیاسی و روند تحولات داخل کشور بار دیگر بر تمرکز تمام امکانات و فعالیت‌های بخش‌های مختلف تشکیلات در خدمت مبارزات توده‌های مردم و سازماندهی طبقه کارگر تاکید نمود
در بحث های مربوط به سازماندهی، کنفرانس دوازدهم مصرا تاکید نمود که همه رفقا باید در فعالیت های سیاسی در محیط زندگی خود حضور فعال داشته باشند
پس از پایان بحث های مربوط به سازماندهی تشکیلات، پیام مکتوبی که از رفقای داخل برای کنفرانس ارسال شده بود قرائت گردید که مورد استقبال رفقای شرکت کننده در کنفرانس قرار گرفت
آخرین موضوع در بخش مربوط به امور تشکیلاتی، انتخاب رهبری سازمان بود و کنفرانس ، اعضای کمیته اجرائی جدید را نیزانتخاب نمود
نیمه دوم کنفرانس، به قطعنامه های سیاسی و تاکتیکی اختصاص داشت که با حضور مهمانان برگزار گردید. در این بخش ابتدا “قطعنامه در مورد اوضاع سیاسی و وظایف تاکتیکی ما” مورد بحث و بررسی قرار گرفت. در آغاز، یکی از رفقا توضیحاتی پیرامون این قطعنامه به کنفرانس ارائه داد. سپس دو دور بحث در مورد آن انجام گرفت و پس از آن کلیت قطعنامه به رای گذاشته شد که با اکثریت قاطع آراء به تصویب رسید. پیشنهاداتی نیز در جزئیات عنوان گردید که قرار شد این پیشنهادات در قطعنامه وارد شوند. سپس قطعنامه در مورد جنبش کارگری به بحث و بررسی گذاشته شد. در این مورد نیز یکی از رفقا توضیحاتی پیرامون قطعنامه ارائه داد و پس از دو دور بحث، کلیت قطعنامه با اکثریت قاطع آراء به تصویب رسید. در اینجا نیز پیشنهاداتی در جزئیات مطرح گردید که قرار شد این پیشنهادات در قطعنامه گنجانده شوند
در بحث های مربوط به قطعنامه جنبش کارگری، به این موضوع مهم نیز اشاره شد که با توجه به ارزیابی از اوضاع سیاسی و چشم انداز گسترش اعتصابات، به ویژه طرح شعار اعتصاب عمومی سیاسی که نیروی اصلی آن طبقه کارگر است، طبقه کارگر برای روی آوری به اعتصابات وسیع و دراز مدت، به یک پشتوانه مالی قوی نیاز دارد که برای آن باید چاره ای اندیشیده شود. در همین رابطه بر ضرورت حمایت مالی از کارگران و به ویژه بر ضرورت ایجاد یک صندوق اعتصاب توسط نیروهای مدافع و معتمدین طبقه کارگر، تاکید شد
قطعنامه بعدی که در دستور کار کنفرانس قرار گرفت، قطعنامه در مورد جنبش زنان بود. در این مورد نیز ابتدا یکی از رفقای کمیته اجرایی توضیحات مختصری ارائه داد. در بحث هایی که در طی دو دور پیرامون این قطعنامه توسط رفقا در کنفرانس ارائه گردید، بر این مساله تاکید شد که باید تغییراتی در شکل و نحوه تنظیم قطعنامه و بیان مطالبات زنان ایجاد شود. پیشنهادات دیگری نیز در جزئیات مطرح شد. کلیت قطعنامه با اکثریت مطلق آراء به تصویب رسید و قرار شد این قطعنامه مجددا تنظیم شود و پیشنهادات مطروحه نیز در آن وارد شوند
سپس نوبت به قطعنامه پیشنهادی پیرامون آوردن لغو مجازات اعدام در برنامه سازمان رسید که قبلا در بولتن ویژه مباحثات کنفرانس نیز انتشار یافته بود. در این مورد نیز ابتدا رفیق پیشنهاد دهنده قطعنامه توضیحاتی داد. فشرده استدلال ها برای وارد کردن لغو مجازات اعدام در برنامه عمدتا به این مضمون بود که “از آنجا که کمونیست ها برای جامعه ای کمونیستی به منظور رشد و تعالی انسان ها به عنوان یک وظیفه تلاش می کنند و از آنجا که مجازات اعدام و حذف فیزیکی انسان ها توسط نظام های طبقاتی برای حفظ وضع موجود وضع گردیده است و از اعدام به عنوان وسیله ای برای مجازات مخالفین سیاسی استفاده می کنند و بیشتر کشورهای جهان مجازات اعدام را از نظر حقوقی ملغی کرده اند. مجازات اعدام نقض زندگی و حق انسانی برای زیستن است و هیچ طبقه ای هیچ جامعه ای هیچ نیرویی و هیچ کسی حق محروم کردن کسی را از زندگی ندارد و با مجازات اعدام معضلات اجتماعی حل نخواهد شد، از این رو لغو مجازات اعدام باید در برنامه وارد شود
رفقایی که در مخالفت با وارد کردن این اصل در برنامه صحبت کردند، عمدتا تاکید داشتند که مخالف اجرای مجازات اعدام توسط دولت ها هستند و این موضع نیز در اطلاعیه ها و مقالات رسمی سازمان منعکس شده است. این رفقا استدلال می کردند که وارد کردن لغو اعدام در برنامه سازمان می تواند موجب مخدوش شدن مواضع سازمان در مورد مبارزات مسلحانه و نیز ترور سرخ شود و به دستاویزی برای نفی آنها تبدیل گردد
پس از دو دور بحث روی این موضوع، از آنجا که در میان رفقای موافق وارد کردن این اصل در برنامه، نظر یکسانی در مورد قطعنامه پیشنهادی وجود نداشت و برخی از این رفقا، ملاحظاتی نیز روی آن داشتند، از این رو رای گیری به این صورت در آمد که رفقا نظرشان را در مورد وارد کردن لغو مجازات اعدام در برنامه اعلام کنند. بنابراین وارد کردن لغو مجازات اعدام در برنامه به رای گذاشته شد که رای نیاورد
در مراحل پایانی؛ کنفرانس دوازدهم سازمان مقرر نمود، یک پیام خطاب به توده های مردم ایران، کارگران، زنان، دانشجویان، هواداران، خانواده های جانباختگان سازمان و زندانیان سیاسی صادر شود
کنفرانس دوازدهم سازمان فدائیان (اقلیت) با خواندن دسته جمعی سرود انترناسیونال و با عزمی راسخ برای گسترش فعالیت ها و مبارزه در راه سوسیالیسم و آزادی، پس از سه روز، به کار خود پایان داد
قطعنامه در مورد اوضاع سیاسی و وظائف تاکتیکی ما
١- جهان سرمایه‌داری در نخستین دهه قرن بیست و یکم، با یکی از بزرگترین بحران‌های اقتصادی خود، پس از جنگ جهانی دوم رو به رو شده است. این بحران که از ایالات متحده آمریکا آغاز گردید، به سرعت، تمام کشورهای جهان را فراگرفت. هیچگاه در طول حیات شیوه تولید سرمایه‌داری، بحرانی در وسعتی که امروز عموم کشورهای جهان را فراگرفته، وجود نداشته است. نه فقط وسعت و فراگیری بحران، بلکه عمق و ژرفای این بحران در آن حد است که تنها با بحران ٣٣-١٩٢٩ قابل مقایسه می‌باشد.
بر طبق ارزیابی‌های بانک جهانی در فاصله سال‌های ٢٠٠٧ تا ٢٠٠٩، نرخ رشد تولیدات جهانی از ١/۵ درصد به ۴/١- درصد تنزل کرده است. این تنزل نرخ‌های رشد، در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری در مجموع به ٨/٣- درصد، در مورد ایالات متحده آمریکا ۶/٢-، منطقه یورو ٨/۴- و ژاپن ۶- درصد بوده است. یعنی نه فقط تمام این کشورها با کاهش نسبی نرخ‌های رشد، بلکه با کاهش مطلق، گاه تا ۶- درصد رو به رو شده‌اند.
پی‌آمد این رکود عمیق، کاهش شدید در حجم تجارت جهانی بوده است. مطابق ارزیابی سازمان تجارت جهانی، حجم تجارت جهانی در سال ٢٠٠٩ نیز، ٩ درصد کاهش خواهد یافت.
تلاش دولت‌های سرمایه‌داری برای غلبه بر این بحران، به رغم اتخاذ سیاست‌های مختلف و تزریق چندین تریلیون دلار به اقتصاد از طریق نظام بانکی و کمک به موسسات مختلف مالی، تولیدی و تجاری، تاکنون کارساز نبوده و ده‌ها هزار کارخانه و موسسه کوچک و بزرگ در سراسر جهان ورشکست شده‌اند.
در نتیجه این بحران، ده‌ها میلیون کارگر به صفوف بیکاران پیوسته و صدها میلیون انسان به زیر خط فقر رانده شده‌آند. ارزیابی سازمان بین‌المللی کار حاکی‌ست که در فاصله سال ٢٠٠٧ تا ٢٠٠٩، ۵٠ میلیون کارگر بیکار شده و تعداد بیکاران از ١٨٠ میلیون در ٢٠٠٧ به ٢٣٠ میلیون خواهد رسید. همین سازمان پیش بینی می‌کند که در سال آینده، تنها در منطقه آسیا و پاسیفیک، ٢٣میلیون کارگر، کار خود را از دست می‌دهند. در میان پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری هم اکنون نرخ بیکاری حداقل ١٠ درصد و حداکثر از نمونه اسپانیا ٢٠ درصد است.
٢- بحرانی با این وسعت و ژرفا، بیانگر حدت بی‌سابقه تضادهای نظام سرمایه‌داری‌ست که نمی‌توانند راه‌حلی در چارچوب مناسبات اقتصادی موجود پیدا کنند، بلکه نفی نظام سرمایه‌داری و الغاء مالکیت خصوصی را می‌طلبند که چیز دیگری جز سوسیالیسم نخواهد بود.
بحران اقتصادی نظام سرمایه‌داری جهانی، تنها یک وجه از بحران عمومی و همه جانبه این نظام در عرصه‌های مختلف اقتصادی- اجتماعی و سیاسی‌ست. تمام عرصه‌های نظام سرمایه‌داری با بحران رو به روست. تلاطمات سیاسی، بی‌ثباتی سیاسی در بخش‌هائی از جهان سرمایه‌داری، رشد بنیادگرائی اسلامی در مناطقی از جهان، پدیده تروریسم جهانی، جنگها و لشکرکشی‌های نظامی قدرتهای امپریالیست جهان، ناتوانی قدرت‌های بزرگ از حل معضلات سیاسی جهان، همگی بازتاب پوسیدگی بی‌انتهای نظامی‌ست که سیر زوال را می‌پیماید.
٣- تشدید تضادهای نظام سرمایه‌داری که بحران اقتصادی کنونی، بارزترین تجلی آن است، چشم‌انداز وسیع‌تری را برای بسط مبارزه طبقاتی، رشد مبارزات و اعتراضات توده‌ای در تمام کشورهای جهان گشوده است. تضاد طبقه کارگر با طبقه سرمایه‌دار تشدید شده است. در طول دو سال گذشته، تظاهرات و اعتصابات میلیونی متعددی در تعدادی از کشورهای اروپائی رخ داده است. در منطقه آمریکای لاتین تقویت رشد گرایشات چپ در میان توده‌های کارگر و زحمتکش، عجالتا به سرنگونی رژیم‌های دست راستی و قدرت گیری چپ‌ترین جناح بورژوازی در تعدادی از این کشورها انجامیده است.
مناطق وسیعی از آسیا عرصه کشمکش‌ها و درگیری‌های نظامی‌ست. خاورمیانه در محور این تضادها و درگیری‌ها قرار گرفته است.
تضاد کشورهای بخش عقب مانده‌تر جهان سرمایه‌داری با کشورهای پیشرفته‌تر ، به ویژه در پی بحران اقتصادی کنونی که به فقر و فلاکت گسترده انجامیده، ابعاد شدیدتری به خود گرفته است. در این شرایط،، تضاد میان قدرت‌های امپریالیست جهان نیز، مدام تشدید شده است. اختلافات روزافزون روسیه و چین با قدرت‌های اروپائی و آمریکا و افزایش مسابقه تسلیحاتی، بارزترین نمود این تشدید تضادهاست.
۴- در دوران امپریالیسم، در شرایطی که سرمایه به منتهای درجه بین‌المللی شده است و سیاست موسوم به جهانی‌سازی، تمام کشورهای جهان را هر چه بیشتر به حلقه‌های جدائی ‌ناپذیری از کل سیستم جهانی سرمایه‌داری و ادغام شده در بازار جهانی، تبدیل کرده است، وقوع انقلاب اجتماعی که اکنون بیش از هر زمان دیگر اجتناب ناپذیر شده است، الزاما نخست در پیشرفته‌ترین کشورهای سرمایه‌داری رخ نخواهد داد، بلکه در آنجائی رخ می‌دهد که ضعیف‌ترین حلقه در این سیستم است.
جامعه ایران، یکی از نمونه‌های بارز این حلقه ضعیف است. چرا که در اینجا تمام تضادهای نظام سرمایه‌داری، تضاد کار و سرمایه، تضاد قدرت‌های امپریالیست، تضاد میان بخش عقب مانده و پیشرفته جهان سرمایه‌داری، تضاد مناسبات اقتصادی موجود با روبنای سیاسی آغشته به نهادهای قرون وسطائی و در محور آن دولت مذهبی که عموم توده‌های مردم را به مبارزه علیه رژیم سیاسی حاکم و روبنای سیاسی آن، سوق داده است، در حادترین شکل آن، به هم گره خورده و مستعدترین کشور در لحظه کنونی برای یک انقلاب است.
۵- برمبنای همین ارزیابی بود که قطعنامه کنفرانس یازدهم سازمان به درستی نتیجه‌گیری کرد که “محتمل‌ترین حالت، روال عادی تحول اوضاع برخاسته از وضعیت درونی جامعه، تشدید تضادها و بحران‌ها، تشدید مبارزات کارگران و زحمتکشان مردم ایران است. این مبارزه در مرحله‌ای می‌تواند با توجه به شرایط مناسب بین‌المللی، به اعتلاء وسیع و پردامنه جنبش اعتراضی و حتی وقوع یک انقلاب بیانجامد.” روند تحول اوضاع سیاسی، کاملا این ارزیابی کنفرانس یازدهم را تائید نمود.
آنچه که در طول این دو سال رخ داد، تشدید مداوم تضادها، عمیق‌تر شدن بحرانها و رشد مبارزات به مرحله‌ای نوین بود که وقوع یک بحران انقلابی، بارزترین تجلی آن است.
در این فاصله، اوضاع اقتصادی جامعه، بحرانی‌تر از هر زمان دیگر شد. ادامه سیاست اقتصادی نئولیبرال از سوی دولت، رکود را عمیق‌تر و نرخ تورم سالانه را به بالای ٣٠ درصد افزایش داد. بحران اقتصادی جهان نیز چنان تاثیری بر اقتصاد بحران زده ایران بر جای نهاد که در مرحله‌ای بازار بورس عملا از هم پاشید. کاهش درآمد دولت از فروش نفت و راکد ماندن فروش موسسات دولتی در نتیجه بحران، سرمایه‌گذاری‌های دولتی را نیز شدیدا کاهش داد. نتیجتا رکود عمیق‌تر شد. با عمیق‌تر شدن بحران مزمن موجود، صدها هزار تن از کارگران کار خود را از دست دادند. علاوه بر این، جوانانی که به بازار کار سرازیر شدند، اکثر آنها بدون یافتن کار، به اردوی بیکاران پیوستند. به رغم ادعای کذب دولت مبنی بر نرخ بیکاری ۵/١١ درصد و وجود ٢ تا ۵/٢ میلیون بیکار، جمعیت بیکاران به مراتب از ۵ میلیون نیز فراتر است. موسسات آماری رژیم، نرخ بیکاری را در میان جوانان تا ٢۵ درصد و تعدادی از استانها را ١۵ تا ٢٠ درصد اعلام کرده‌اند. این رشد بیکاری، به همراه کاهش دستمزد واقعی کارگران و افزایش سرسام‌آور نرخ تورم در طول دو سال گذشته، شرایط مادی و معیشتی عموم کارگران و زحمتکشان را بیش از پیش وخیم ساخت و منجر به گسترش اعتراضات و مبارزات کارگری گردید.
در حالی که بحران اقتصادی جهان همچنان ادامه دارد، درآمدهای دولت از فروش نفت حدودا ۴٠ درصد کاهش یافته، رژیم با یک بحران سیاسی ژرف رو به روست و در نتیجه این مساله و ایضا تضادها و اختلافات جمهوری اسلامی با برخی قدرت‌های جهان سرمایه‌داری، که دامنه سرمایه‌گذاری‌های خارجی را محدودتر کرده است، هیچ چشم‌اندازی برای بهبود اوضاع اقتصادی و تخفیف بحران مزمنی که همزاد جمهوری اسلامی‌ست وجود ندارد. آنچه که در چشم‌انداز قرار دارد، عمیق‌تر شدن بحران اقتصادی و وخیم‌تر شدن وضعیت مادی و معیشتی توده‌های وسیع کارگر و زحمتکش است.
۶- همانگونه که قطعنامه‌های کنفرانس یازدهم سازمان ارزیابی کرده بود، جمهوری اسلامی در شرایطی که با بحران‌های همه‌جانبه در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رو به روست و دامنه اعتراض و مبارزه توده‌ها پیوسته وسعت می‌یابد، در طول دو سال گذشته تلاش نمود با تشدید اختناق و سرکوب، موج نارضایتی و اعتراضات توده‌ای را مهار کند. لذا در این دوره، تشدید اختناق و سلب ابتدائی‌ترین حقوق و آزادی‌های مردم به نهایت خود رسید. حتی انتشار مجدد آثار برخی نویسندگان که پیش از این، از مرحله سانسور گذشته بودند، ممنوع گردید. چند هزار سایت و وبلاگ‌های غیردولتی بسته شدند. روزنامه‌های نیمه دولتی و اغلب وابسته به جناح رقیب تحت شدیدترین سانسور قرار گرفتند، یا به کلی تعطیل شدند. روش‌های جدیدی با استفاده از پیشرفته‌ترین تکنولوژی‌ها و امکانات شرکت‌های انحصاری بین‌المللی برای فیلتر کردن سایت‌های اینترنتی مخالفین، ایجاد اختلال در امواج فرستنده‌های رادیو- تلویزیونی، کنترل تلفن‌های موبایل و شنود، به کار گرفته شد. هر تجمع و اعتراضی به شدت سرکوب گردید. جمهوری اسلامی در طول دو سال گذشته، تقریبا تمام فعالان علنی جنبش‌های اجتماعی، کارگران، زنان، معلمان و دانشجویان را دستگیر و به اشکال و بهانه‌های مختلف محکوم کرد. گروهی را از کار اخراج نمود. گروهی از آنها به حبس محکوم شدند. برخی تبعید گردیدند. اغلب آنها نیز به حبس و شلاق تعلیقی محکوم شدند تا از این طریق مانعی بر سر راه ادامه فعالیت آنها ایجاد شود.
با اجرای پی در پی طرح‌های موسوم به امنیت اجتماعی، به ویژه زنان و جوانان، در کوچه و خیابان و محل کار در معرض شدیدترین و بیرحمانه‌ترین فشار و سرکوب قرار گرفتند. جمهوری اسلامی به بهانه دستگیری اراذل و اوباش، حملات شبانه به منازل مسکونی مردم، همراه با تیراندازی ، تلاش نمود جو رعب و وحشت را در جامعه ایجاد کند. به دار کشیدن صدها تن از مردم به اتهامات مختلف در ملاء عام، نیز در جهت همین سیاست ایجاد رعب و وحشت بود. پس از سال‌های دهه ۶٠، مردم ایران در دوره زمام‌داری احمدی‌نژاد با بیشترین فشار سیاسی، سرکوب و اختناق روبرو شدند. معهذا تمام این فشارها نیز نتوانست، رشد نارضایتی و مبارزه توده مردم را تحت کنترل درآورد، بالعکس تضاد توده مردم را با رژیم تشدید نمود.
٧- تشدید تضادها و بحران‌هائی که جمهوری اسلامی با آنها رو به روست، رشد نارضایتی، اعتراض و مبارزات توده‌های مردم، شکست سیاست‌های دولت، مجموعا تاثیر خود را بر تشدید تضادها و اختلافات در درون طبقه حاکم و هیات حاکمه بر جای نهاد. گروه‌های موسوم به اصلاح‌طلب که در طول دوره چهار سال نخست زمامداری احمدی‌نژاد، موقعیت سیاسی‌شان در دستگاه دولتی مدام تضعیف گردید و نتیجتا منافع اقتصادی آنها نیز لطمه دید، در این دوره، از طریق نفوذی که در برخی نهادها و ارگان‌های رژیم داشتند، و نیز امکانات تبلیغاتی خود، به مقابله با جناح حاکم برخاستند. این تضادها و اختلافات در جریان انتخابات ریاست جمهوری رژیم به اوج خود رسید. گرچه پیشاپیش روشن بود که جناح مسلط اجازه نخواهد داد، جناح رقیب مجددا در راس دولت قرار بگیرد و به هر شکل ممکن می‌بایستی دوره زمامداری احمدی‌نژاد، چهار سال دیگر هم تمدید شود، اما زیر فشار مجموعه‌ای از شرایط داخلی و بین‌المللی، و از جمله برای کشاندن مردم به پای صندوق رای، ناگزیر شد، رقابت بالنسبه آزاد بین دو جناح را در دوره پیش از انتخابات بپذیرد. اما خود این مساله در شرایط حدت تضادها و اختلافات در بالا، به درگیری سیاسی و افشاگری‌هائی علیه یکدیگر انجامید که در طول تمام دوره حیات جمهوری اسلامی بی‌سابقه بود. پوشیده نبود که نتیجه انتخابات هر چه باشد، پی‌آمد آن درگیری حادتری خواهد بود. روند تحول اوضاع نیز در همین جهت سیر کرد و از فردای اعلام پیروزی احمد‌ی‌نژاد، این درگیری ابعاد چنان وسیعی به خود گرفت که حتی به دستگیری و محاکمه برخی از سران جناح موسوم به اصلاح‌طلب انجامید. در حالی که نزاع این دو جناح ادامه داشت، در درون جناح مسلط نیز شکاف‌های تازه‌ای رخ داد. شکست سیاست‌های داخلی و خارجی احمدی‌نژاد که به تشدید تضادهای داخلی و بین‌المللی جمهوری اسلامی انجامید، منجر به اختلافات در درون جناح مسلط گردید. این اختلافات در شکل علنی آن میان مجلس و دولت بروز کرد و ادامه یافت.
اکنون نه فقط جمهوری اسلامی با نزاع و کشمکش دو جناح، بلکه مجموعه‌ای از تضادها، اختلافات، نزاع و کشمکش‌های درونی رو به روست. هیات حاکمه با شکاف‌های عمیق درونی درگیر است. با توجه به تمام شرایط اقتصادی- سیاسی حاکم بر جامعه، هیچ چشم‌اندازی برای غلبه رژیم بر این شکاف‌های درونی وجود ندارد. بالعکس این تضادها و اختلافات در درون طبقه حاکم مدام تشدید خواهد شد و جمهوری اسلامی نه فقط با شکاف‌های درونی طبقه حاکم، بلکه با شکاف‌های عمیق‌تر در سراسر دستگاه دولتی رو به رو خواهد شد.
٨- جمهوری اسلامی علاوه بر بحران‌های داخلی، در طول دو سال گذشته با بحران‌های متعدد در عرصه سیاست خارجی رو به رو بوده است. سیاست خارجی رژیم که ادامه سیاست داخلی ارتجاعی آن در خارج از کشور و در عرصه مناسبات بین‌المللی‌ست، توسعه طلبی پان‌اسلامیستی و تلاش برای تقویت جنبش‌ها و گروه‌های اسلام‌گرا و ایجاد دولت‌های مذهبی از نمونه جمهوری اسلامی ایران در محور آن قرار دارد. این سیاست همواره منجر به تشدید تضادها و اختلافات رژیم با دولت‌هائی شده است که به نحوی درگیر مقابله با این سیاست جمهوری اسلامی شده‌اند. در دوره زمامداری احمدی‌نژاد این سیاست با شدت و حدت بیشتری ادامه یافت و نتیجتا تضادهای جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی به درجه بحران‌های متعدد رشد کرد. مناسبات جمهوری اسلامی با مهم‌ترین قدرت‌های جهان سرمایه‌داری، بیش از پیش با تنش همراه گردید. مناسبات با اکثریت دولت‌های عربی منطقه نیز در این دوره با وخامت بیشتری رو به رو بوده است. در ظاهر امر چنین به نظر می‌رسد و یا وانمود می‌شود که تمام نزاع بر سر مساله هسته‌ای جمهوری اسلامی‌ست. اما در واقعیت، مساله غنی‌سازی صرفا توجیه و پوششی برای مسائل مورد اختلاف بزرگتر است. این مساله فقط از آن رو برجسته شده است که با دست‌یابی جمهوری اسلامی به سلاح هسته‌ای، کل توازن نظامی و سیاسی منطقه بر هم خواهد خورد. چیزی که تمام قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای مخالف آن هستند و از حفظ وضع موجود دفاع می‌کنند. اساس اختلاف در همان سیاست خارجی توسعه‌طلبانه پان‌اسلامیستی جمهوری اسلامی‌ست که هم با توسعه‌طلبی امپریالیستی و هم با منافع دولت‌های منطقه خاورمیانه، اصطکاک پیدا می‌کند و به تشدید تضادها و درگیری‌ها می‌انجامد. حتی پیش از آن که دست‌یابی جمهوری اسلامی به تکنولوژی هسته‌ای پیش آید، این تضادها و درگیری‌ها نیز وجود داشت. در نتیجه همین سیاست خارجی‌ست که جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی، نه با این یا آن کشور، بلکه با یک جبهه گسترده، در مقابل خود رو به روست. مادام که جمهوری اسلامی وجود دارد، این سیاست خارجی جزئی جدایی‌ناپذیر از این رژیم خواهد بود. لذا چشم‌اندازی نیز برای تخفیف تضادهای رژیم در عرصه بین‌المللی وجود ندارد. آنچه که هم اکنون شاهد آن هستیم، تشدید این تضادهاست.
در شرایطی که جمهوری اسلامی با یک بحران سیاسی عمیق در داخل رو به روست، تردیدی نیست که تضادها و بحران‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی تشدید خواهد شد.
٩- در طول دو سال گذشته، در شرایطی که بحران‌های متعدد رژیم عمیق‌تر می‌شد، و در نتیجه وخامت روز افزون وضعیت مادی و معیشتی توده‌های زحمتکش و تشدید سرکوب و اختناق، تضاد میان توده مردم با رژیم جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش تشدید می‌شد، اقدامات سرکوب‌گرانه رژیم، نمی‌توانست به سدی بر سر راه گسترش اعتراضات و مبارزات تبدیل شود. لذا مبارزات توده‌های مردم ادامه و گسترش یافت.
کارگران نه فقط در طی این دوره در صدها مورد بر سر مطالبات صنفی و اقتصادی خود، به اعتصاب، گرد هم‌‌آئی‌های اعتراضی، راهپیمائی و تظاهرات روی آوردند، بلکه پیگیرتر از گذشته برای اجرای عملی برخی از مطالبات سیاسی خود، نظیر تشکل مستقل کارگری، اقدام نمودند. موفق‌ترین مبارزات کارگری در این عرصه، ایجاد تشکل مستقل سندیکائی کارگران هفت‌تپه بود. فعالان زنان، به رغم این که در این دوره همواره یا در دادگاه یا در زندان بودند، شجاعانه به مبارزات خود برای تحقق مطالبه برابری حقوق اجتماعی و سیاسی زن و مرد و رفع تبعیض‌های کنونی ادامه دادند. معلمان، اعتصابات سراسری برپا نمودند که ده‌ها هزار تن در این اعتصابات شرکت کردند. در مناطقی از ایران که مردم با تبعیض و ستمگری ملی رو به رو می‌باشند، مبارزات علیه تبعیض، نابرابری و ستم ملی ادامه داشت. دانشگاه‌ها یک لحظه آرام نبود و همواره عرصه درگیری دانشجویان با رژیم حاکم بود.
تداوم مبارزات توده‌ای، به بالاترین مرحله خود، در اعتلاء جنبش توده‌ای، پس از “انتخابات” ٢٢ خرداد، رسید. با راهپیمائی‌های میلیونی، گرد هم آئی‌ها و تظاهرات و راهپیمائی‌های ده‌ها و صدها هزار نفره در تهران و برخی شهرهای دیگر نظیر اصفهان، شیراز و ده‌ها شهر دیگر، مرحله کیفیتا جدیدی در مبارزات مردم ایران فرا رسید و به یک بحران انقلابی شکل داد. از آن پس، این مبارزات، در شکل‌های متعدد همچنان ادامه یافته است.
اشکال مبارزاتی توده‌های مردم و ارتقاء مداوم سطح شعارهای آنها، ادامه و بسط مبارزات به‌ رغم وحشی‌گری ارگان‌های سرکوب رژیم، (کشتار ده‌ها تن از مبارزان، دستگیری حداقل چهار هزارتن بر طبق آمار رسمی دولتی، محاکمات فرمایشی، شکنجه و تجاوز جنسی در زندانها) همگی نشان دهنده این واقعیت‌اند که مردم، دیگر به چیزی کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی رضایت نمی‌دهند. تظاهرات توده‌ای در روز قدس و ١٣ آبان، آشکارا این حقیقت را نشان داده است. جمهوری اسلامی هیچ راه حلی برای تخفیف تضادها و بحران‌ها در چارچوب قوانین و نهادهای نظم موجود ندارد. اگر تا پیش از بحران سیاسی اخیر، این امکان هنوز برای جناح موسوم به اصلاح‌طلب، گروه‌های اپوزیسیون بورژوائی و جریانات رفرمیست و قانون‌گرا وجود داشت که در مورد راه‌های قانونی اصلاح امور و تحقق مطالبات فوری مردم توهم پراکنی کنند، اکنون دیگر شکست کامل این گروه‌ها و ادعاهای آنها، بر همگان آشکار شده است.
لذا با توجه به تشدید روزافزون تضادهای موجود و عمیق‌تر شدن تمام بحران‌هائی که پیش از این به آنها اشاره شد، محتمل‌ترین روند تحول اوضاع سیاسی، ژرف‌تر شدن بحران انقلابی، ادامه و اعتلاء مبارزات، تا سرنگونی جمهوری اسلامی‌ست.
١٠- شکل‌گیری یک بحران انقلابی در ایران، به معنای فرا رسیدن یک دوران انقلابی جدید در زندگی سیاسی و مبارزاتی مردم ایران است. در چنین دورانی توده‌های مردم هر روز، به اندازه تمام سال‌های دوران رخوت و رکود سیاسی می‌آموزند، آگاه می‌شوند و به اشکال عالی‌تری از مبارزه برای دگرگونی وضع موجود روی می‌آورند. این، یک دوران اشکال بسیار متنوع مبارزه، تغییر و تحولات سریع سیاسی و نیز تغییر مداوم تاکتیک‌های طبقه حاکم خواهد بود.
موجودیت جمهوری اسلامی، همواره بر سرکوب و اختناق بنا شده است. مادام که ما در نخستین مراحل بحران انقلابی قرار داریم و دامنه جنبش نتوانسته است، وسیع‌ترین بخش توده‌های کارگر و زحمتکش را در بر گیرد، رژیم با توسل به خشن‌ترین تاکتیک سرکوب، تلاش خواهد کرد، اوضاع را تحت کنترل درآورد. اما این بدان‌معنا نخواهد بود که طبقه حاکم تا لحظه قیام مسلحانه توده مردم، همواره همین تاکتیک را در دستور کار خواهد داشت. چنانچه وسعت و اعتلاء جنبش توده‌ای به مرحله‌ای ارتقاء یابد، که واقعا دیگر کاری از دست نیروهای سرکوب رژیم ساخته نباشد، در آن صورت طبقه حاکم تغییر تاکتیک خواهد داد و تلاش خواهد کرد با دادن برخی امتیازات به توده مردم و جا به جائی سیاسی گروهی از طبقه حاکم در قدرت سیاسی، اوضاع را تحت کنترل درآورد. تحت شرایطی، این هر دو تاکتیک را در هم ادغام خواهد کرد. حتی اگر اوضاع از هر جهت غیر قابل کنترل شود، این نیز محتمل است که گروه‌هائی از اپوزیسیون‌های بورژوائی را بر سر کار آورند تا مانع قیام مسلحانه و سرنگونی کلیت ارگان‌ها و نهادهای جمهوری اسلامی گردند. در این دوران، تمام این حالات را بسته به دامنه و وسعت جنبش، اشکال مبارزات توده‌ای، سازمان یافتگی، آگاهی و رهبری جنبش و مطالبات مردم باید محتمل دانست. طبقه حاکم از تمام شیوه‌ها استفاده خواهد کرد تا جنبش توده‌های مردم و انقلاب آنها را درهم شکند.
١١- متقابلا وظیفه هر سازمان کمونیست و انقلابی‌ست که برای خنثی سازی تاکتیک‌های مختلف طبقه حاکم و پیروزی انقلاب تلاش کند.
یکی از نقاط ضعف کنونی جنبش، نه فقط فقدان یک رهبری انقلابی، بلکه اصلا نبود رهبری و هدف روشن است. به عبارتی، علی رغم عمده بودن شکل سیاسی جنبش، جنبشی خود انگیخته است. در این جنبش که هنوز مراحل اولیه یک جنبش بزرگ توده‌ای و سراسری‌ست، نه فقط طبقه کارگر، به عنوان یک نیروی توده‌ای و مستقل حضور ندارد، بلکه در کل، عموم توده‌های زحمتکش هنوز وارد عرصه نشده‌اند. ترکیب کنونی جنبش عمدتا متشکل از جوانان و زنان، بخشی از دانشجویان و گروهی از خرده بورژوازی بالنسبه مرفه‌تر بالای شهرها است. جریانات بورژوائی اپوزیسیون غیرقانونی، قانونی و نیمه قانونی تاکنون تلاش کرده‌اند، با استفاده از امکانات داخلی و نیز تبلیغاتی – سیاسی رسانه‌های بخش فارسی قدرت‌های امپریالیست به ویژه آمریکا و انگلیس، رهبری این جنبش را از هم اکنون به دست بگیرند. اما تاکنون موفق نشده‌اند، چرا که حتی مطالبات جنبش محدود کنونی نیز فراتر از آن چیزی‌ست که این گروه‌ها خواهان آن هستند. این ضعف که ادامه آن حتی می‌تواند به بهای به تعویق افتادن تحولات تمام شود، تنها هنگامی می‌تواند برطرف گردد که توده‌های کارگر و زحمتکش به عرصه مبارزه سیاسی روی آورند.
تضادهای کنونی جامعه ایران و شکل‌گیری بحران انقلابی، البته این نوید را می‌دهد که توده‌های زحمتکش ولو با یک تاخیر فاز به پا خیزند و به جنبش سیاسی کنونی که هنوز مرحله گذار از یک جنبش لیبرال، به جنبشی دمکراتیک را طی می‌کند، شکل و محتوای نوینی بدهند.
١٢- اما حل این مساله منوط است به عمیق‌تر شدن بحران انقلابی و روی آوری طبقه کارگر و توده‌های زحمتکش به اعتصاب عمومی سیاسی. این اعتصاب البته در یک لحظه شکل نخواهد گرفت، بلکه برآمده از یک رشته مبارزات، به ویژه اعتصابات متعدد کوچک و بزرگ، حول مطالبات اقتصادی و سیاسی‌ست که سرانجام به اعتصاب عمومی سیاسی خواهد انجامید. اما کمونیست‌ها و کارگران پیشرو، به ویژه در شرایط بحرانی کنونی می‌توانند، این روند را تسریع کنند و با تلاش برای تشکیل کمیته‌های اعتصاب، نه فقط برای ارتقاء سطح کنونی مبارزه طبقه کارگر بکوشند، بلکه با شکل گیری اعتصاب عمومی سیاسی، مهر طبقه کارگر را بر جنبش و رهبری آن بکوبند.
با شکل‌گیری اعتصاب عمومی‌ سیاسی‌ست که طبقه کارگر به عنوان نیروی پرقدرت جنبش ظاهر خواهد شد و کمیته‌های اعتصاب با ایجاد کمیته هماهنگی اعتصاب، این امکان را می‌یابند که رهبری جنبش را در دست خود بگیرند. از درون همین کمیته‌های اعتصاب و ارتقاء آنهاست که شوراها به عنوان ارگان‌های قیام و اعمال حاکمیت توده‌ای پدیدار می‌گردند و می‌توانند انقلاب را به سرانجام پیروزمندش برسانند.
لذا سازمان ما در دوره پس از کنفرانس دوازدهم باید با تمام قوا تبلیغ خود را بر روی ایجاد کمیته‌های اعتصاب، برپائی اعتصاب عمومی سیاسی، ایجاد کمیته‌ها و شوراهای محلات، قیام مسلحانه، سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار یک قدرت شورائی قرار دهد.
باید این آمادگی را داشت که گام به گام با پیشرفت جنبش و اعتلاء آن، شعارهائی را که به استقرار یک دولت شورائی و برقراری حکومت شورائی کارگران و زحمتکشان خواهد انجامید، مطرح نمود. با اعتلاء جنبش و فراگیر شدن آن، شعارهای بورژوازی، رفراندوم و مجلس موسسان خواهد بود. ما باید شعار و مطالبه کنگره سراسری شوراهای کارگران و زحمتکشان را به عنوان بدیل شعارهای رفراندوم و مجلس موسسان بورژوائی قرار دهیم. بورژوازی در مرحله‌ای دیگر، بدیل سرنگونی جمهوری اسلامی را جمهوری پارلمانی قرار خواهد داد. ما باید در آن شرایط ، در حالی که شوراهای اعمال حاکمیت به درجه‌ای شکل گرفته باشند که توازن قوای طبقاتی، امکان برپائی کنگره سراسری شوراها را پدید آورده باشد، شعار جمهوری شورائی را بدیل آن قرار دهیم. در مراحل مختلفی که جنبش و انقلاب به آن گام خواهد نهاد، یکی از این شعارها به شعار محوری و عمده تبلیغی ما تبدیل خواهد شد.
در این دوران که احتمال عمیق‌تر شدن بحران انقلابی و فرا رسیدن موقعیت انقلابی وجود دارد، سازمان ما باید آمادگی برای گسترش فعالیت‌های خود را داشته باشد. سازمان، برای آن که بتواند وظائف خود را در جریان بحران سیاسی کنونی و تحول اوضاع به نفع طبقه کارگر و توده‌های زحمتکش انجام دهد، باید اتحاد عمل‌های خود را بسط دهد

Sonntag, 20. Dezember 2009

ایران در هفته‌ای که گذشت
در دوران‌های انقلابی که توده‌های مردم یک کشور برای سرنگونی نظم موجود به پا می‌خیزند، هر حرکت اعتراضی توده‌ای، شکاف درونی طبقه حاکم را عمیق‌تر و تضادهای آن‌ها را تشدید می‌کند. مبارزات دانشجویان و مردم مبارز تهران در ١٦ آذر که در جریان آن، تصاویر خمینی و دیگر سران مرتجع و جنایت‌کار جمهوری اسلامی به آتش کشیده شد، اختلافات و درگیری‌های درونی مرتجعین را در هفته‌ای که گذشت تشدید کرد
از دیدگاه توده‌های مردمی که به نبرد برای برافکندن جمهوری اسلامی به پا خاسته‌اند، خمینی جز یک جنایت‌کار بزرگ تاریخ نبود. او، سر دسته مرتجعین و بنیان‌گذار رژیمی بود که جز استبداد، کشتار، شکنجه، زندان، فقر و بدبختی، بی‌حقوقی و سرکوب، چیزی برای مردم نداشت. خمینی از همان نخستین روزی که در ایران به قدرت رسید، دستور کشتار و سرکوب مردم را صادر کرد. او در همان نخستین روزهای برقراری جمهوری اسلامی، دستور اعدام صدها تن از مردم را صادر کرد. او دستور داد قلم‌ها را بشکنند تا کسی خلاف آنچه که او می‌خواهد و می‌گوید ننویسد. خمینی دستور سرکوب سازمان‌های سیاسی، دمکراتیک و صنفی مردم را صادر کرد و تا اواسط دهه ٦٠ هزاران تن از اعضا و هواداران سازمان‌های سیاسی را به جوخه اعدام سپرد. خمینی در سال ٦٧، دستور قتل‌عام هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد. خمینی برای تحقق اهداف ارتجاعی و توسعه‌طلبانه پان‌اسلامیستی ایجاد امپراتوری اسلامی، زیر شعار جنگ، جنگ، تا فتح کربلا، یک میلیون انسان را به قتل رساند و میلیون‌ها تن را معلول کرد
این‌ها فقط گوشه‌های برجسته‌ای از جنایات بی‌شمار خمینی بود. توده‌های مردمی که به مبارزه علیه جمهوری اسلامی برخاسته‌اند، به مبارزه علیه تمام این جنایات و جنایت‌کاران برخاسته‌اند. بنا بر این، مردم ایران تکلیف خود را با تمام این مرتجعین و رژیم آن‌ها روشن کرده‌اند
این واقعیت دیگر حتی بر امثال خامنه‌ای که شب و روز صدای مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای را می‌شنود، نباید پوشیده باشد. او در هر موضع‌گیری و سخنرانی خود مستقیم و غیر مستقیم به جناح رقیب می‌گوید که مساله مردم ایران، صرفا خامنه‌ای، این یا آن گروه وابسته به رژیم، این یا آن نهاد حکومت نیست. مساله برای مردم ایران، سرنگونی تام و تمام رژیم سر تا پا جنایت جمهوری اسلامی‌ست. او این را به هزاران زبان به جناح رقیب خود می‌گوید و آن‌ها را به اتحاد با خود فرا می‌خواند
جنجال‌های تبلیغاتی این هفته باند خامنه‌ای نیز در خدمت همین هدف است. از آن‌جایی که جناح رقیب خامنه‌ای هم، جنایت‌کار بزرگ تاریخ، خمینی را رهبر و پیشوای خود می‌داند، گروه‌های وابسته به خامنه‌ای در این هفته تلاش کردند، به آتش کشیده شدن عکس خمینی را وسیله‌ای برای حمله به جناح رقیب قرار داده و آن را به تبعیت وادارند. اما نتیجه، بالعکس یک رسوایی دیگر برای جناح خامنه‌ای و تشدید تضادها بود. در تمام گردهم‌آیی‌ها و تظاهرات طرفداران خامنه‌ای گروه اندکی که شرکت داشتند، عمامه به سر بودند و یا مزدوران بسیجی و پرسنل نیروهای مسلح که لباس شخصی بر تن داشتند. دارو دسته وابسته به خامنه‌ای که دیدند تجمعات چند صد نفره آن‌ها به یک رسوایی دیگر تبدیل شده است، به سراغ دوستان سنتی‌شان، بازاریان تهران و تبریز رفتند که حالا یک ساعتی هم که شده تعطیل کنند تا دستگاه تبلیغاتی رژیم از تعطیل بازار سخن بگوید. اما در این‌جا نیز با مشکل رو به رو شدند، چون شکاف در درون طبقه حاکم و جبهه‌بندی‌های درونی آن، پایگاه سنتی رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی را نیز دچار شکاف و تزلزل کرده است
لذا جناح رقیب نیز فرصت را غنیمت شمرد تا دست به حمله متقابل بزند. مجمع روحانیون، به اضافه موسوی و کروبی درخواست برگزاری راه‌پیمایی کردند تا گویا به جناح خامنه‌ای نشان دهند، که پیگیرتر از آن‌ها طرفدار جمهوری اسلامی و خمینی هستند
گروه مجمع روحانیون تحت رهبری خاتمی، در بیانیه‌ای که انتشار داد اعلام نمود که چون این مجمع "افتخار بزرگ‌اش اقتدا به امام خمینی و دفاع از راه و آرمان‌های اوست" "درخواست یک راه‌پیمایی دارد و در این باب، اقدام رسمی و مکاتبه با مسئولان ذی‌ربط را به عمل می‌آورد و نتیجه را به استحضار ملت می‌رساند." روز چهارشنبه نیز موسوی و کروبی درخواست مشابهی را به وزارت کشور دادند. اما این صرفا تاکتیکی برای خنثی‌سازی حملات جناح رقیب بود. چرا که پوشیده نبود وزارت کشور، اجازه برگزاری راه‌پیمایی را به آن‌ها نخواهد داد. در واقع آن‌ها قصدی برای راه‌پیمایی نداشتند، چرا که می‌دانند، هر راه‌پیمایی که برگزار شود، مردم آن را به یک راه‌پیمایی علیه جمهوری اسلامی، سران و جناح‌های آن تبدیل می‌کنند
وزارت کشور باند خامنه‌ای- احمدی‌نژاد هم که نفرت مردم را از رژیم می‌داند، چاره‌ای نداشت جز این که برملا سازد تمام این تبلیغات، تاکتیک طرفین برای غلبه بر دیگری‌ست. لذا وزیر کشور اعلام کرد، اجازه برگزاری راه‌پیمایی را به جناح رقیب حتی تحت عنوان دفاع از خمینی نخواهد داد. مدیر کل سیاسی وزارت کشور گفت: "مطابق با قوانین موجود فقط احزاب با نماینده رسمی خود می‌توانند درخواست برگزاری راه‌پیمایی نمایند و علاوه بر این باید روال قانونی چنین درخواستی طی شود." استاندار تهران نیز اعلام کرد، نیازی به راه‌پیمایی نیست. به جای آن بیانیه منتشر کنند. حالا طرفداران خامنه‌ای تمام نیروهای مسلح، شبه نظامیان بسیجی و حزب‌الهی‌های وابسته به خود را بسیج کرده‌اند، تا در نماز روز جمعه شرکت کنند و علیه جناح رقیب شعار سر دهند. اما تمام این اقدامات، مشکلی از رژیم را حل نخواهد کرد. بالعکس تضادها و کشمکش‌های درونی را تشدید خواهد کرد. به نظر می‌رسد که با توجه به نارضایتی عمیق توده‌های مردم از وضع موجود و نفرت‌شان از جمهوری اسلامی، خامنه‌ای چاره دیگری جز این ندارد که در آینده‌ای نزدیک رسما و علنا حکومت نظامی اعلام کند. اما این نیز سرنوشتی جز حکومت نظامی ازهاری نخواهد داشت و توده‌های مردم ایران، آن را نیز جاروب خواهند کرد

ایران در هفته‌ای که گذشت

در این هفته دادستان‌های بیدادگاه‌های جمهوری اسلامی از سراسر کشور گرد آمدند، تا رهنمودهای جدیدی از رئیس‌شان برای سرکوب مردم بگیرند
معضلی که آن‌ها اکنون با آن رو به رو شده‌اند این است که هر چه دستگیر و پرونده‌سازی می‌کنند، هر چه محکوم می‌کنند، پایانی بر اعتراضات مردم نیست و روز به روز بر تعداد مردمی که بازداشت می‌شوند افزوده می‌گردد. زندان‌ها دیگر جای خالی ندارند. محکومیت‌های سنگین حبس، زندان‌ها را انباشته از مخالفین کرده است. پلیس و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی رژیم، در جریان هر اعتراض مرم، صدها تن را دستگیر می‌کنند. تکلیف چیست و تا کی این اوضاع ادامه پیدا خواهد کرد. این اساس بحث و گفتگوی دادستان‌های رژیم در این اجلاس بود. از تصمیماتی که در این اجلاس گرفته شد و رهنمودهایی که به دادستان‌ها داده شد، خبری انتشار نیافت. اما از سخنرانی‌های سران ارگان‌های سرکوب رژیم چنین بر می‌آید که آن‌ها خواهان ادامه و تشدید سرکوب‌ها بودند. نام اجلاس‌شان را هم " نقش دادستان‌ها در صیانت از حقوق عمومی و تامین امنیت" نهادند. در عین حال این اجلاس به صحنه دیگری برای درگیری‌های جناحی و حملات لفظی به جناح موسوم به اصلاح‌طلب و تهدید آن‌ها تبدیل شد
رئیس دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، آملی لاریجانی در سخنرانی خود گفت، دستگاه قضائی "وظیفه دارد که از حقوق نظام دفاع کند." گویا که تاکنون این دستگاه ظلم و ستم‌گری با صدور احکام اعدام برای هزاران تن از مخالفان سیاسی رژیم و به بند کشیدن ده‌هاهزار تن در طول حیات جمهوری اسلامی، از حقوق مردم دفاع می‌کرده که حالا وظیفه دفاع از حقوق نظام بر عهده آن قرار می‌گیرد. وی افزود: "در همین فتنه‌ی اخیر کسانی به نظام ظلم کردند و لطمات جبران ناپذیری به نظام وارد کردند." خطاب به دادستان‌ها گفت: "مسایل سیاسی پیچیده است. باید بصیرتی را تحصیل کنیم. درست است که نباید حکم قاضی سیاسی باشد، اما به این معنا نیست که سیاست را نداند. زیرا موضوع برخی از جرائم سیاسی است. اگر کسی در روزگار ما در امنیت کشور اخلال می‌کند، برخورد کنید. تظاهراتی که این‌ها می‌کردند و مردم را به خیابان‌ها می‌کشیدند، اگر می‌توانستند، نظام ولایت فقیه را تغییر دهند، شک نکنید این کار را انجام می‌دادند. افرادی که از سران فتنه جلوتر می‌روند شعارشان مشخص است که در این مراسم‌ها جمهوری اسلامی به جمهوری ایرانی تبدیل شد. دایره تعقیبات را رها نکنید و تشکیکات موجب نشود که به جرائم مهم توجه نکنیم و فضای کشور را ناامن کنیم. نیروی انتظامی، دادستان‌ها و دادگاه‌ها با هم همکاری کنند. کوتاهی نابخشودنی‌ست." وی سپس مستقیما به سراغ سران جناح رقیب می‌رود، آن‌ها را تهدید به بازداشت می‌کند و می‌گوید: "به سران فتنه می‌گویم که دستگاه قضائی به اندازه کافی از شما پرونده دارد و اگر نظام با شما مماشات و ملاطفت می‌کند، حمل بر نفهمیدن نکنید. رسیدگی به آن‌ها بر عهده دستگاه قضائی است
پس از رئیس دستگاه قضائی، وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی که برای ایجاد هم‌آهنگی میان این دو ارگان سرکوب رژیم در اجلاس دادستان‌ها حضور داشت، به ایراد سخنرانی پرداخت. وی نیز در آغاز سخنانش از وخامت اوضاع جمهوری اسلامی سخن گفت و افزود: "این‌ها دو هدف را دنبال می‌کند. اول براندازی نظام از درون حاکمیت و دوم یک نظام سکولار. این جریان دارای وسعت عمل، صاحب امکانات زیاد، برخوردار از نفوذ در دل نظام، بهره‌مندی از همراهی شمار قابل توجهی از تکنوکرات‌ها و هم سوی همه گروه‌های مخالف است و از حمایت بیرونی هم برخوردار است." لذا باید دادگاه‌های ویژه و تخصصی ایجاد کنیم و نباید به مسائل امنیتی با دید حقوقی نگاه کرد. اطاله دادرسی ما را با مشکل رو به رو می‌سازد. باید احکام سریع‌تر صادر شود و تناسب لازم در جرم و مجازات در نظر گرفته شود. که به زبان صریح به معنای تشدید محکومیت‌ها و مجازات‌هاست
افراد دیگری از ارگان‌های نظامی و امنیتی رژیم نیز در این اجلاس حضور داشتند و حرف‌هایشان هم نظیر رئیس دستگاه قضائی و اطلاعاتی رژیم بود
در پایان، وزیر اطلاعات پیشین جمهوری اسلامی که اکنون دادستان کل کشور است، ابراز امیدواری کرد که دادستان‌ها به همراه پلیس و عوامل وزارت اطلاعات، عوامل به اصطلاح مخل امنیت را شناسایی، دستگیر و مجازات کنند
چیزی که از این اجلاس و سخنرانی سران ارگان‌های سرکوب بر می‌آید، این است که ٦ ماه پس از آغاز اعتراضات گسترده مردم ایران و مبارزات علنی و مستقیم آن‌ها، ارگان‌های سرکوب، پوشالی بودن خود را در برابر اراده توده مردم جار می‌زنند. دادستان‌های رژیم سرکوب و کشتار، هر کاری که از دست‌شان برمی‌آمد کردند. در همه جا تقاضای اشد مجازات را کردند. وزارت اطلاعات، پلیس، سپاه و بسیج، هر چه می‌توانستند، انجام دادند، مردم را در خیابان‌ها به گلوله بستند. دستگیر کردند، شکنجه دادند، زیر شکنجه کشتند، تجاوز کردند، اجساد را سوزاندند، حکم اعدام صادر کردند، اما مردم شجاع و جان به لب رسیده به مبارزه خود ادامه دادند و تظاهرات‌های پی در پی بر پا کردند. دیگر می‌خواهند چه کنند؟ تهدیدها، دیگر برای فرونشاندن شعله‌های خشم و اعتراض مردم ایران‌ علیه یک رژیم ستم‌گر و فوق ارتجاعی، کارساز نیست. رژیم، دیگر در موقعیتی نیست که حتی به سادگی بتواند با سران جناح رقیب خامنه‌ای تسویه حساب کند، تا چه رسد به فرونشاندن موج نارضایتی و اعتراض میلیونی توده‌های مردم ایران به نظم حاکم. جمهوری اسلامی، سرنوشتی جز زباله‌دانی تاریخ ندارد

ایران در هفته‌ای که گذشت

احمدی‌نژاد روز پنج‌شنبه این هفته به دانمارک رفت، تا در کنفرانس تغییرات اقلیمی سازمان ملل در کپنهاگ شرکت کند. در میان مقامات کشورهای جهان که در اجلاس‌های بین‌المللی حضور می‌یابند، کم‌تر کسی را می‌توان یافت که حضورش در این اجلاس‌ها همانند رئیس‌ جمهور رژیم مذهبی حاکم بر ایران با واکنش‌های منفی رو به رو باشد. در همه جا مردم ایران که از شر جنایات رژیم جمهوری اسلامی کشور را ترک کرده‌اند، با تظاهرات گسترده علیه رژیم از وی استقبال می‌کنند. او حتی جرات نمی‌کند که محل برگزاری مصاحبه‌های مطبوعاتی‌اش را اعلام کند. چنان در عرصه جهانی منفور است که مردم کشورهایی که این اجلاس‌ها در آن‌ها برگزار می‌شود، نارضایتی خود را از حضور وی علنا ابراز می‌دارند. هنگامی که نوبت به سخنرانی وی فرا می‌رسد، اغلب، اجلاس خالی از شرکت کنندگان می‌شود، چون جز آیه‌خوانی و دعا حرفی برای گفتن ندارد و گاه نیز سران برخی کشورها در اعتراض به حضور وی، اجلاس را ترک می‌گویند
به رغم برف سنگینی که سراسر اروپا را فرا گرفته است، گروه کثیری از ایرانیان ساکن کشورهای مختلف اروپایی با هر امکانی که داشتند، خود را به کپنهاگ رساندند تا این بار نیز با تظاهرات و شعارهای مرگ بر جمهوری اسلامی، مرگ بر خامنه‌ای و احمدی‌نژاد، خشم و انزجار خود را از جمهوری اسلامی و حضور احمدی‌نژاد در کپنهاگ ابراز دارند
اما احمدی‌نژاد در کنفرانس کپنهاگ چه حرفی برای گفتن داشت. او رئیس جمهور رژیمی در ایران است که در طول ٣٠ سال گذشته، بیش‌ترین آسیب را حتی از جنبه زیست- محیطی و آلودگی جوی به مردم ایران زده است. سال به سال وضع وخیم‌تر شده، سلامتی مردم در مناطق وسیعی از ایران به خطر افتاده است، میزان مرگ و میر ناشی از این آلودگی مدام افزایش یافته، اما هیچ اقدام جدی برای بهبود اوضاع انجام نگرفته است. روشن است که حرف‌های او در این کنفرانس هم چیز دیگری جز پرت و پلا گفتن‌های گذشته‌اش نباشد. ایشان پیشنهاد کردند که سال ٢٠١١ سال اصلاح الگوی مصرف و کاهش آلودگی در جهان نام‌گذاری شود. و برای توسعه فرهنگ قناعت برنامه‌ریزی شود. از دیگر پیشنهادات احمدی‌نژاد این بود که گروهی از اندیش‌مندان دلسوز، از منظر جهان‌بینی الهی معیارهای سعادت بشر و جامعه بشری را استخراج و در اختیار همگان قرار دهند. می‌شنوید که رئیس جمهور اسلامی ایران چه اراجیفی به عنوان راه‌حل به اجلاس ارائه می‌دهد؟ از کسی که در مصاحبه‌اش با خبرنگار تلویزیون دانمارک در پاسخ به این سوال که چرا مردم را سرکوب می‌کنید، می‌گوید: به همان دلیل که چراغ قرمز در خیابان‌ها هست و هر کس از چراغ قرمز رد شود جریمه می‌شود، راه حل‌اش هم برای کنفرانس اقلیمی سازمان ملل پاسخ در همان حدی باشد که عقل یک رئیس جمهور رژیم اسلامی می‌رسد. اما احمدی‌نژاد کوچک‌تر از آن است که بتواند راه حلی برای یکی از معضلات بزرگ امروز بشریت ارائه دهد، افرادی از او بزرگ‌تر و ظاهرا فهمیده‌تر هم در این اجلاس راه حلی برای این معضل ندارند و نخواهند داشت. چرا که این معضل در اساس ناشی از تضاد خصمانه‌ای‌ست که جامعه طبقاتی میان انسان و طبیعت پدید آورده است
آنچه که در نظام سرمایه‌داری حاکمیت دارد سود است و سرمایه. برای کسب این سود، استفاده بیرحمانه و بی‌حساب و کتاب از طبیعت، ویران سازی طبیعت، آلودگی محیط زیست، آلودگی منابع جوی و آبی، گرم شدن زمین، جنگ‌ها و مسابقه تسلیحاتی، همه مجاز است و جدایی‌ناپذیر از نظام سرمایه‌داری
وقتی که در نظام سرمایه‌داری استثمار انسان از انسان، فقر و گرسنگی و کسب سود هر چه بیش‌تر توسط سرمایه‌داران قانون مقدس نظام محسوب می‌شود، وقتی که با انسان‌ها ذی‌شعور بی‌رحمانه رفتار می‌شود، روشن است که با طبیعت فاقد شعور، هزاران بار وحشیانه‌تر رفتار شود. فقط در یک جامعه سوسیالیستی، جایی که سود، استثمار و نابرابری برافتاده است، استفاده آگاهانه، حساب شده و برنامه‌ریزی شده از نیروهای طبیعت با در نظر گرفتن نتایج دوررس اقدامات انسانی ممکن است. تنها در چنین جامعه‌ای‌ست که می‌توان به تضاد خصمانه میان انسان و طبیعت پایان داد. تنها در چنین جامعه‌ای‌ست که به گفته متفکر و انقلابی بزرگ آلمانی، انگلس در این‌جاست که انسان به واقع می‌آموزد که "به هیچ وجه با طبیعت مانند یک فاتح نسبت به مغلوبین، یا مانند کسی که خارج از طبیعت است" رفتار نکند. و درمی‌یابد که "کل سیادت ما بر آن در واقع ناشی از این حقیقت است که ما بر تمام مخلوق‌های دیگر این امتیاز را داریم که قادریم قوانین آن را یاد بگیریم و آن را به درستی به کار بریم

Mittwoch, 9. Dezember 2009


پاسخ کوبنده جنبش سرخ انقلابی دانشجویان و مردم مبارز به مرتجعین


دانشجویان مبارز دانشگاه‌های سراسر کشور و توده‌های قهرمان مردم تهران، روز ١۶ آذر حماسه آفریدند و بار دیگر پاسخی کوبنده به تمام مرتجعینی دادند که در برابر مردم، مبارزات و مطالبات آنها قرار گرفته بودند
در طول چند روز گذشته ارگان‌های سرکوب رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی پی در پی به تهدید متوسل شدند تا دانشجویان و مردم مبارز ایران را از برپائی تظاهرات در ١۶ آذر باز دارند. روز ١۶ آذر نیز نیروهای مسلح رژیم در خیابانها مستقر شدند، تا مانع از برپائی تظاهرات گردند. با این همه، ١۶ آذر امسال به عرصه قدرت‌نمائی مردم ایران علیه جمهوری اسلامی تبدیل گردید. دانشجویان در سراسر کشور، در دانشگاه‌های تهران، شیراز، مشهد، سنندج، تبریز، کرمان، کرج، ایلام، همدان، اصفهان، اهواز، قزوین و تعداد دیگری از شهرها، به تظاهرات روی آوردند. این تظاهرات در تهران ابعاد وسیعی به خود گرفت. مردم تهران به رغم لشکرکشی رژیم، تظاهرات ١۶ آذر را در خیابان‌ها سازمان دادند. در حالی که گروه‌های طرفداران موسوی و کروبی برای جلوگیری از تظاهرات مردم تهران در خیابان‌ها از دانشجویان و مردم خواسته بودند که مراسم ١۶ آذر را در سالن‌های دربسته و چار دیواری دانشگاه‌ها برگزار کنند، مردم تهران اما تظاهرات را در خیابان‌ها برگزار کردند و دانشجویان مبارز نیز درب‌های بسته برخی دانشگاه‌ها را شکستند و به تظاهرات مردم در خیابان‌هاعلیه جمهوری اسلامی پیوستند
تظاهرات قهرمانانه توده‌های مردم مبارز تهران و دانشجویان در ١۶ آذر، با شعارهای کوبنده مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر خامنه‌ای، مرگ بر جمهوری اسلامی، و به آتش کشیدن عکس‌های خمینی ، خامنه‌ای و احمدی‌ نژاد، بار دیگر نشان داد که جنبش انقلابی مردم ایران هیچ قرابتی با سبز پوشانی که شعار می‌دهند ” جمهوری اسلامی نه یک کلمه کمتر و نه بیشتر” ندارد. مردم ایران خواهان برافتادن جمهوری اسلامی در کلیت آن هستند. مردم ایران خواهان جدائی کامل دین از دولت‌اند. مردم ایران خواهان استقرار حکومتی هستند که بدون هرگونه قید و شرط، آزادی‌های ساسی مردم در آن به رسمیت شناخته شود. مردم ایران خواهان به دست گرفتن سرنوشت خود از طریق یک حکومت شورائی هستند. لذا جنبش این مردم، جنبشی انقلابی و سرخ است. تظاهرات ١۶ آذر نیز همین واقعیت را نشان داد
نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، امروز نیز با توحش تام و تمام به رو در روئی با مردم برخاستند. گروهی از مردم مبارز را مضروب و مصدوم کردند و ده‌ها تن را بازداشت کردند. اما این وحشی‌گری‌ها دیگر نمی تواند رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی را نجات دهد. هیچ قدرتی را یارای مقاومت در برابر توده‌های مردمی که به نبردی حماسی علیه یکی از بیرحم‌ترین رژیم‌های استبدای برخاسته‌اند، نیست. سرانجام، این توده‌های مردم‌ ایران‌اند که پیروز می‌شوند. جمهوری اسلامی سرنوشتی جز شکست و نابودی نخواهد داشت


سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
زنده بادآزادی- زنده باد سوسیالیسم
سازمان فدائیان(اقلیت)
١۶ آذر ماه ١٣٨٨
کار – نان – آزادی – حکومت شورائی