Montag, 18. Mai 2009


خواست ما؛ آزادی فوری و بی قید وشرط همه بازداشت شدگان است


امروز، شنبه بیست و ششم اردیبهشت، ده هاتن ازاعضای خانواده بازداشت شدگان مراسم روزجهانی کارگر درپارک لاله تهران، برای چندمین بار، دربرابر" دادگاه انقلاب "، دست به تجمع اعتراضی زدند وخواستارآزادی بی قید و شرط عزیزان خود شدند
مأمورین دولتی ، طبق معمول روزهای گذشته ، بادادن جواب های سربالا، درصدد متفرق ساختن خانواده ها برآمدند.امااجتماع کنندگان ،که بارها پاسخ های تکراری مشابه و گاه متناقضی را شنیده بودند، دربرابر عکس العمل مأمورین دولتی ، به شدت اعتراض نموده ومصرانه برخواست خویش مبنی برآزادی بازداشت شدگان پای فشردند. یورش مأمورین دولتی به اعتراض کنندگان ، ضرب وشتم ، وحتابازداشت یکی ازاعتراض کنندگان نیز، نه تنها نتوانست اراده آنان به ادامه اعتراض و برای آزادی عزیزان خویش رادرهم بشکند، بلکه برشدت اعتراض و خشم آنان نیز افزود.اعزام نیروهای پلیس ، ازجمله پلیس زن وتعدادی ازنیروهای گاردویژه ، به منظور ارعاب و متفرق ساختن خانواده ها نیز، کارسازنشد . خانواده های بازداشت شدگان ، بانشستن روی پله های جلوی درب دادگاه ، به اعتراض و مقاومت خویش ادامه دادند
در اثر استمرار مبارزه ، پافشاری وپی گیری خانواده ها ، سرانجام چنین وعده داده شد که روز یک شنبه بیست و هفتم اردیبهشت ، ۳۵ تن از بازداشت شدگان ، که اسامی آن هانیز اعلام شده است، آزاد می شوند
اکنون درحالی وعده آزادی ۳۵ تن ازبازداشت شدگان داده شده است که علاوه بر این تعداد ، هنوز ده ها تن دیگردر زندان وتحت فشار وانواع شکنجه های جسمی وروانی قرار دارند. دستگاه امنیتی رژیم ، حتا ازفراهم ساختن شرایط تماس این افراد با اعضای خانواده خود ممانعت به عمل آورده وخانواده هارادر بی اطلاعی نگاه داشته وموجب نگرانی شدید آن ها شده است
روز ۱۱ اردیبهشت ، بیش از۲۰۰ تن از فعالان کارگری و دیگر شرکت کنندگان در مراسم اول ماه مه، درپارک لاله تهران بازداشت شدند. همان روز، مراسم کارگران فلزکار و مکانیک ، در محل تعاونی کارگران واقع درنعمت آباد تهران، نیز مورد یورش وحشیانه نیروهای سرکوب رژیم قرارگرفت و ده هاتن از کارگران نیز بازداشت وروانه زندان شدند
۱۶ روز پس از این بازداشت ها، از سرنوشت تعدادزیادی از دستگیرشدگان ، هنوز اطلاع دقیقی دردست نیست واعتراضات مکررخانواده ها وخواست آنها برای کسب اطلاع از وضعیت عزیزان خویش و آزادی آنها، بی پاسخ مانده است
سازمان فدائیان ( اقلیت ) ، ضمن پشتیبانی از مبارزه خانواده ها برای آزادی بستگان خود، خواستارآزادی فوری و بی قید وشرط تمام بازداشت شدگان است
سازمان فدائیان ( اقلیت ) ، بار دیگر یورش به مراسم های اول ماه مه ، ضرب وشتم وبازداشت کارگران ودیگر شرکت گنندگان دراین مراسم ها، وهمچنین هرگونه اهانت و بی احترامی ، نسبت به خانواده های بازداشت شدگان راقویاًمحکوم می کند

زنده باد آزادی – زنده باد سوسياليسم
سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
سازمان فدائيان (اقليت)
۲۶ ارديبهشت ۱۳۸۸
کار - نان - آزادی - حکومت شورائی

نشانی ما روی اینترنت: www.fadaian-minority.org
آدرس الکترونیکی ما: info@fadaian-minority.org

Freitag, 15. Mai 2009

اعلان جنگ علنی به نظم موجود، دست‌آورد اول ماه مه
جنبش کارگری ایران، جنبشی پیشتاز علیه نظم موجود، روند رشد و تکامل خود را در جریان هر حرکت و رویداد، آشکارا نشان می‌دهد
اول ماه مه امسال را از جهات مختلف باید یکی از نقاط برجسته، در فرایند رشد آگاهی، همبستگی و روحیه رزمندگی و مبارزه‌جویی این جنبش دانست
شرایط سیاسی که رژیم اختناق و دیکتاتوری عریان به توده‌های مردم ایران تحمیل کرده است، بر کسی پوشیده نیست. جمهوری اسلامی که با موجی از نارضایتی توده‌ای رو به روست، تمام دستگاه پلیسی و امنیتی خود را به کار گرفته است، تا مانع از هر گونه ابراز علنی مخالفت در شکل سازمان یافته آن گردد و هر تجلی و بروز آن را بی‌رحمانه و وحشیانه سرکوب ‌کند. تحت چنین شرایطی است که به مناسبت فرا رسیدن اول ماه مه، فراخوان برگزاری مراسم علنی روز جهانی کارگر در تهران، توسط "کمیته برگزاری مراسم اول ماه مه" انتشار یافت که متشکل از ده سندیکا و تشکل‌های فعالین کارگری بود. نفس این اقدام که گرایشات مختلف درون جنبش کارگری فراخوان مشترکی را برای برگزاری علنی مراسم اول ماه مه در شرایط حاکمیت رژیم دیکتاتوری و اختناق انتشار می‌دهند، بی‌نهایت حائز اهمیت است
اما اهمیت مسئله هنگامی بیش‌تر آشکار می‌گردد که توجه داشته باشیم، این فراخوان، یک فراخوان معمولی نبود، بلکه یک بیانیه سیاسی بود.صرفاً یک بیانیه سیاسی معمولی هم نبود، بیانیه‌ای علیه نظم سرمایه‌داری در ایران و جهان بود. در فراخوان آمده بود: "اول ماه مه، روز همبستگی بین‌المللی طبقه کارگر و روز جوش و خروش کارگران در سراسر جهان برای رهایی از مشقات نظام سرمایه‌داری و بیان خواست‌های آنان جهت برپایی دنیایی عاری از ستم و استثمار است. امسال، ما کارگران مراسم اول ماه مه را در شرایطی برگزار می‌کنیم که نظام سرمایه‌داری در گرداب یک بحران عظیم اقتصادی ویران‌کننده فرو رفته است و در حال دست و پا زدن برای نجات خویش از آن به سر می‌برد. بحران عظیم اقتصادی موجود و عجز دولت‌های سرمایه‌داری در مهار آن و سرریز کردن بار این بحران بر دوش کارگران جهان، بیش از پیش، گندیدگی این نظام را پس از فروپاشی بلوک شرق و ادعای پایان تاریخ به نمایش گذاشت و ضرورت برپایی دنیایی فارغ از مناسبات ضد انسانی سرمایه‌داری را به مثابه یگانه راه خلاصی بشریت از مصایب موجود در برابر کارگران و بشریت متمدن قرار داد." فراخوان سپس با اشاره به مصایبی که نظام سرمایه‌داری در ایران برای کارگران به بار آورده است، می‌افزاید: "ما کارگران در مقابل این وضعیت به غایت ضد انسانی و گسترش عمق و دامنه آن سکوت نخواهیم کرد و اجازه نخواهیم داد، بیش از این حق حیات و هستی ما را به تباهی بکشانند. ما تولیدکنندگان اصلی ثروت و نعمت در جامعه هستیم و حق مسلم خود می‌دانیم تا با بالاترین استانداردهای حیات بشر امروز در آسایش و رفاه زندگی کنیم. داشتن یک زندگی انسانی حق مسلم ماست و ما برای تحقق آن تمامی موانع پیش روی خود را با برپایی تشکل‌های مستقل از دولت و کارفرما و با اتکا به قدرت همبستگی‌مان از سر راه خویش برخواهیم داشت
از همین دو پاراگراف می‌توان دریافت که چه جسارت و شجاعتی در جنبش کارگری ما برای رودررویی با تمام نظم اقتصادی – اجتماعی و سیاسی حاکم بر ایران وجود دارد و این جنبش، در بطن مبارزات طبقاتی سال‌های اخیر چه گام‌های بزرگی به پیش برداشته است
بنابراین مفهوم است که چرا خشم ارتجاع حاکم، چنان برانگیخته شد که با تمام قدرت سرکوب‌اش به مقابله با مراسم اول ماه مه برخاست. فراخوان، اعلان جنگ علنی به نظم حاکم بود. ارتجاع طبقاتی و مذهبی، با شنیدن این صدای کارگران از خشم به خود پیچید. چرا که می‌داند، این صرفاً صدای صدها و هزاران کارگر پیشرو و آگاه نیست، بلکه زمزمه‌های میلیون‌ها کارگر است که در اول ماه مه به فریادی رسا تبدیل شده است. ارتجاع بر خود لرزید، هنگامی که از اقدام مشترک تشکل‌ها و گروه‌های کارگری باخبر شد. خشم ارتجاع به نهایت رسید، هنگامی که دید، کارگران مقررات نظم استبدادی را زیر پا نهاده و قصد برپایی علنی اجتماعات را دارند، آن هم در تهران، در مرکز فرمانروایی ارتجاع، در جایی که همواره تعیین‌کننده سرنوشت تحولات در ایران بوده است. لذا با توجه به تمام جوانب این فراخوان، پوشیده نبود که رژیم نه تنها تمام نیروی خود را به کار خواهد گرفت تا مانع از برگزاری مراسم گردد، بلکه به وحشیانه‌ترین شیوه‌های سرکوب نیز متوسل خواهد شد. روز اول ماه مه، هزاران نیروی ضد شورش پلیس، بسیجی و اطلاعاتی، محل تجمع را در پارک لاله به محاصره خود درآوردند و با یورشی ددمنشانه و ضرب و شتم مردم، حدود ۱۵۰ تن را بازداشت کردند. دو هفته پس از اول ماه مه، هنوز اغلب دستگیر شدگان در زندان اوین گرفتارند. به رغم تجمعات اعتراضی خانواده‌ها و اعتراضات متعدد داخلی و بین‌المللی، رژیم به بهانه‌های مختلف، از جمله شرط وثیقه‌های سنگین ده‌ها میلیونی، از آزادی بازداشت شدگان، خودداری کرده است
جمهوری اسلامی با اعمال فشارهای متعدد بر بازداشت شدگان و خانواده‌های آن‌ها، طولانی‌تر کردن دوره بازداشت، تهدید و پرونده‌سازی‌های معمول وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی، نه فقط می‌خواهد از پیشروان و فعالین کارگری و همه انسان‌های مبارزی که با جسارت، نظم موجود را به چالش کشیده‌اند، انتقام بگیرد، بلکه با ایجاد جو ارعاب مانع از حرکت‌های رادیکال کارگری در آینده گردد. اما بازداشت‌های فعالین سیاسی و اجتماعی سال‌های اخیر به خوبی نشان داده است که این اقدامات رژیم، دیگر نمی‌تواند مانعی بر سر راه تداوم کار فعالینی گردد که جنبش‌های اعتراضی توده‌ای، مدام آن‌ها را در دامان خود پرورش می‌دهند و به جلوی صحنه می‌آورند. سرکوب‌های اخیر رژیم نیز هر آن‌چه شدید باشد، نه می‌تواند مانع از تداوم فعالیت پیشروان و فعالان کارگری گردد و نه روند رو به رشد همبستگی، آگاهی و مبارزه‌جویی کارگران را سد ‌کند
اقدام به برگزاری علنی مراسم اول ماه مه، رویدادی جدا و منزوی از شرایط عمومی جنبش کارگری، رشد اعتراضات و مبارزات در این جنبش نیست، بلکه انعکاسی از همین جنبش و روحیه مبارزاتی آن است. ناگفته نماند که گرچه فراخوان به گردهم‌آیی در پارک لاله، در ماه مه امسال، اهمیت و برجستگی ویژه‌ای یافت. اما مراسم اول ماه مه در کردستان، کرمانشاه و در نقطه‌ای دیگر از تهران توسط سندیکای فلزکار – مکانیک نیز برگزار گردید که به مداخله پلیس و بازداشت ده‌ها تن نیز انجامید
تأکید بر این مسئله که آن‌چه در اول ماه مه امسال گذشت، انعکاسی از شرایط عمومی حاکم بر جنبش کارگری و رشد روحیه رزمندگی در این جنبش است، البته به این معنا نیست که این مراسم‌‌ها، مراسم توده‌ای کارگری بودند. روشن است که حتا اگر مراسم اول ماه مه در پارک لاله بدون دخالت و سرکوب پلیس هم برگزار می‌شد، از چند هزار تن فراتر نمی‌رفت. اگر کسی چنین انتظاری در شرایط سرکوب و اختناق عنان گسیخته و ترس و وحشت از اخراج و بیکاری را از توده‌های میلیونی کارگر داشته باشد، انتظاری بی‌جا و بیهوده است. در یک رژیم سیاسی دیکتاتوری عریان، توده‌های وسیع کارگر، تنها هنگامی به تجمعات، راهپیمایی‌ها و تظاهرات میلیونی خود شکل می‌دهند، که توازن قوا را در روند یک جنگ طبقاتی فرسایشی کلاً به نفع خود تغییر داده باشند. با این همه آن‌چه که در اول ماه مه امسال رخ داد، بازتاب مرحله معینی از همین توازن قوا، سطح آگاهی، تشکل و مبارزه کارگران است
این که دقیقاً اکنون فراخوان برگزاری علنی مراسم اول ماه مه، با مضمونی ضد سرمایه‌داری، مشترکاً توسط گرایشات مختلف درون جنبش کارگری داده می‌شود و نه حتا یکی دو سال پیش، نشان‌دهنده همین واقعیت است. اگر اکنون چنین چیزی امکان‌پذیر شده است، ماحصل مبارزات جنبش کارگری به ویژه در طول چند سال اخیر، در صدها مورد اعتصاب، تظاهرات، راهپیمایی، تجمعات اعتراضی، اشغال کارخانه، راه‌بندان در جاده‌ها و خیابان‌ها، درگیری‌های مستمر با نیروهای سرکوب، ایجاد و گسترش تشکل‌های علنی و مخفی، خلاصه کلام، رشد مبارزات، اتحاد و آگاهی در صفوف توده‌های وسیع کارگر است. در این میان البته باید به تحرکات جنبش بین‌المللی طبقه کارگر و رشد رادیکالیسم آن نیز به عنوان عاملی تأثیرگذار در حرکت اول ماه مه در ایران اشاره کرد. مراسم اول ماه مه امسال در سراسر جهان، به وضوح این چرخش رادیکال در جنبش بین‌المللی طبقه کارگر را نشان داد
بحران عمیق اقتصادی جهان که تأثیرات بسیار وخیمی بر شرایط زندگی کارگران جهان بر جای گذارده است، از نیمه دوم سال گذشته منجر به گسترش اعتراضات و رشد مبارزات در بسیاری از مهم‌ترین کشورهای سرمایه‌داری جهان شده است. اول ماه مه امسال، تجلی آشکار این اعتلا و رشد رادیکالیسم در جنبش کارگری جهان بود. میلیون‌ها کارگر در اغلب کشورهای جهان، با راهپیمایی‌ها، تظاهرات و اجتماعات، نارضایتی و اعتراض خود را نسبت به نظم سرمایه‌داری جهانی ابراز داشتند. تعداد شرکت‌کنندگان مراسم اول ماه مه امسال، بسیار فراتر از سال‌های گذشته بود. کارگران آشکارا خواهان برافتادن نظام سرمایه‌داری و برقراری سوسیالیسم شدند. پس از فروپاشی بلوک شرق در اواخر سده بیستم، این نخستین بار بود که کارگران در یک اقدام اعتراضی بین‌المللی، در ابعادی توده‌ای، آشکارا نظام سرمایه‌داری را نفی و از استقرار سوسیالیسم دفاع می‌کردند. جنبش کارگری در ایران نیز چیزی جدا از جنبش بین‌المللی کارگری نیست. این روند عمومی رشد رادیکالیسم در جنبش کارگری جهان، تأثیرات غیر قابل انکاری بر رشد رادیکالیسم در جنبش کارگری ایران داشته و خواهد داشت. با این همه، آن‌چه که در اقدام کارگران ایران برای برپایی مراسم اول ماه مه، تعیین‌کننده بوده و هست، رشد اتحاد، آگاهی طبقاتی و ارتقای روحیه مبارزاتی در صفوف جنبش کارگری ایران، در نتیجه سیر تحولات درونی این جنبش در طول سال‌های اخیر است. دقیقاً همین نکته است که تمام اقدامات سرکوب‌گرانه‌ی رژیم پاسدار نظم سرمایه‌داری در ایران را برای مهار و کنترل این جنبش، نقش بر آب نموده و بی‌تردید، تمام فشارهای کنونی بر بازداشت شدگان اول ماه نیز تغییری در اوضاع به نفع رژیم ایجاد نخواهد کرد
ارتجاع طبقاتی و مذهبی بیهوده می‌پندارد که با سرکوب و دربند کردن مبارزان و فعالان کارگری، پیروز میدان جنگ است. ضربه‌ای که کارگران، در اول ماه مه امسال بر ارتجاع وارد کردند، نتایج‌اش را به زودی آشکار خواهد ساخت. کارگران با فراخوان به برگزاری علنی مراسم اول ماه مه، نظام سرمایه‌داری را با صدایی بلند و کلماتی رسا به محاکمه کشیدند و آشکارا به آن اعلان جنگ دادند. جنگ واقعی هنوز در پیش است

Dienstag, 12. Mai 2009


یورش وحشیانه
به تجمع اعتراضی معلمان را محکوم می کنیم


در ادامۀ اعتراضات واعتصابات معلمان در روزهای ششم تا هشتم اردیبهشت، روز دوشنبه ۱۴ اردیبهشت نیز، جمعی از معلمان تهران، در مقابل ادارۀ آموزش و پرورش دست به تجمع زدند و خواستار تحقق مطالبات خود شدند. هنوز دقایقی بیش، از این تجمع اعتراضی نگذشته بود که، اجتماع اعتراضی معلمان، مانند اجتماع اعتراضی کارگران در روز اول ماه مه، مورد یورش وحشیانۀ نیروهای پلیسی- امنیتی ولباس شخصی ها قرار گرفت. مزدوران حکومتی، در این اقدام سرکوبگرانه، تعدادی از معلمان را شدیداً مورد ضرب و شتم قرار داده و شمار دیگری را نیز بازداشت کردند. یکی از مطالبات دیرینۀ معلمان، هماهنگ سازی پرداخت حقوق هاست. معلمان به رغم آنکه چند سال است برای تحقق آن مبارزه می کنندوقانونی نیز دراین موردبه تصویب مجلس رسیده است، با این وجود این خواست معلمان هنوز عملی نشده است
معلمان در اعتصاب سراسری خود در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه، که توسط " کانون صنفی معلمان ایران " سازماندهی و فراخوان داده شده بود، به دولت هشدار داده بودند، چنانچه احکام جدید آنها مطابق قانون مدیریت خدمات کشوری، تا پایان روز دهم اردیبهشت، صادر نشود، آنان برای پیگیری مطالبات خود، به اعتراضات خویش در اشکال دیگری ادامه خواهند داد
در اجتماع اعتراضی امروز معلمان نیز رژیم جمهوری اسلامی و وزارت آموزش و پرورش آن نه تنها گامی برای تحقق خواست معلمان برنداشت، بلکه نیروهای سرکوب را به سراغ آنان فرستاد ومزدوران خویش را با باتوم به جان معلمان انداخت. به دنبال این اقدام سرکوب گرانه، معلمان نیز از خیابان سپهبد قرنی تاخیابان طالقانی دست به راهپیمائی زدند و در عین حال جمع فشرده تری از معلمان با شعارهائی از قبیل "معلم می میرد ذلت نمی پذیرد" توجه مردم و عابرین را نسبت به اعتراض وخواست های معلمان جلب نمودند
سرانجام نیروهای مزدورو سرکوبگر رژیم، معلمان را به محاصره درآوردند و بازور و تهدید، آنان راپراکنده ساختند
خبرهای انتشاریافته حاکی ازآن است که تعدادی ازمعلمان دستگیر شده آزادشده اند، اما رسول بداغی که عضو هیئت مدیره " کانون صنفی معلمان ایران " می باشد، همچنان دربازداشت به سرمی بردوازمحل دقیق بازداشت وی نیز اطلاع دقیقی دردست نیست
سازمان فدائیان ( اقلیت ) ، یورش وحشیانه مزدوران حکومتی به اجتماع اعتراضی معلمان زحمتکش، ضرب وشتم وبازداشت آنان راقویاًمحکوم می کند وخواستارآزادی فوری همه ی دستگیرشدگان است
سازمان فدائیان ( اقلیت ) ، از تمامی مطالبات معلمان ، ازجمله اجرای" قانون مدیریت خدمات کشوری" و افزایش حقوق معلمان زحمتکش حمایت می کند

زنده باد آزادی – زنده باد سوسياليسم
سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
سازمان فدائيان (اقليت)
۱۴ ارديبهشت ۱۳۸۸
کار - نان - آزادی - حکومت شورائی
نشانی ما روی اینترنت: www.fadaian-minority.org
آدرس الکترونیکی ما: info@fadaian-minority.org

Sonntag, 3. Mai 2009


بازداشت شدگان اول ماه مه فوراً باید آزاد شوند


صبح امروز، یکشنبه ۱۳ اردیبهشت، تعداد زیادی از خانواده های کارگرانی که روز اول ماه در پارک لاله تهران دستگیر شده بودند، با برپائی یک اجتماع اعتراضی در برابر "دادگاه انقلاب" تهران ، خواستار آزادی فوری عزیزان خود شدند. روز گذشته نیز، خانواده های کارگران بازداشت شده، با تجمع در برابربعضی از کلانتری ها ومراکز اطلاعاتی رژیم، خواهان کسب اطلاع و آزادی بستگان خودشده بودند. خبرهای انتشار یافته، حاکی از آن است که دستگاه قضائی رژیم، در صدد اتهام تراشی های همیشگی خود از قبیل "اقدام علیه امنیت ملی" و امثال آن ، علیه فعالان کارگری است وتا این لحظه دهها تن از فعالان کارگری و دیگر شرکت کنندگان در مراسم اول ماه مه، همچنان در بازداشت به سر می برند
تجمع وبرگزاری مراسم، به مناسبت اول ماه مه ، نه فقط جرم نیست ، بلکه در زمره حقوق اولیه کارگران است . فعالان کارگری و سایر دستگیرشدگان ، درجریان برگزاری مراسم اول ماه مه روز جهانی کارگر بازداشت شده اند. کارگران حق دارند، مراسم اول ماه مه را به طور مستقل و آزادانه برگزار نمایند. کارگران حق دارند، در روز جهانی کارگر، دست به تجمع بزنند ، اتحاد وهمبستگی خود را به نمایش بگذارند و مطالبات واهداف برابری طلبانه خود را با صدای بلند اعلام کنند
درجمهری اسلامی، حتا ابتدائی ترین حقوق دموکراتیک کارگران نیز به رسمیت شناخته نشده و این حقوق، پیوسته نقض وپایمال شده است. رژیم جمهوری اسلامی که از اتحاد وتشکل کارگران وحشت دارد، همواره کوشیده است تا از برگزاری مراسم مستقل اول ماه مه توسط خود کارگران ممانعت به عمل آورد. امسال نیز بلافاصله پس از فراخوان برگزاری مراسم مشترک اول ماه مه، که توسط "کمیته برگزاری مراسم روزجهانی کارگر"، (متشکل از سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران وحومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، اتحادیه آزاد کارگران ایران و چند تشکل دیگر) انتشار یافت، دستگاه های انتظامی وامنیتی رژیم ، خود را آمادۀ سرکوب وقلع و قمع این مراسم کردند. نیروهای امنیتی رژیم روزهای قبل از این مراسم، از طریق احضاروتعقیب برخی از فعالین کارگری ویا از طریق تماس های تلفنی تهدید آمیز، به قصد ایجاد رعب و هراس در میان کارگران، وازهم پاشاندن اتحاد عملی که در بین کارگران شکل گرفته بود، تمامی تلاش خود را به کار بستند تا بتوانند از برگزاری این مراسم ممانعت به عمل آورند. اما کارگران، از این تهدیدات نهراسیدند، و مطابق برنامۀ اعلام شده، روز جمعه اول ماه مه ، برابر با یازده اردیبهشت، در پارک لاله تهران دست به تجمع زدند
نیروهای سرکوبگر که ازقبل ، در نقاط مختلف پارک وخیابان های اطراف آن مستقر شده بودند، در همان آغاز مراسم، کارگران وخانواده های آنان را وحشیانه مورد یورش قرار دادند. سرکوب گران، که از اتحاد وتجمع کارگران واز شعار"اتحاد! اتحاد! کارگراتحاد!" به خشم آمده بودند به وسیله باتوم و بامشت و لگد، به جان کارگران افتاده ، شمار زیادی از کارگران رابا زور دستگیر و با وسائل نقلیه ای که از قبل در محل آماده کرده بودند، به اماکن نامعلومی منتقل کردند.بازداشت وسیع شرکت کنندگان در مراسم اول ماه مه، بایورش بعدی به منازل ، بازرسی وبردن مدارک و لوازم شخصی و کامپیوتربرخی از دستگیرشدگان نیز ، همراه بوده است. بسیاری از بازداشت شدگان ، بلا فاصله زیربازجوئی و تحت فشارهای جسمی و روحی قرار گرفته اند
سازمان فدائیان ( اقلیت ) ، یورش وحشیانه به مراسم اول ماه مه ، ضرب و شتم و دستگیری فعالان کارگری و سایر شرکت کنندگان دراین مراسم را قویاً محکوم می کند و خواستارآزادی فوری وبی قید وشرط تمامی بازداشت شدگان است
اول ماه مه ، روزاتحاد و همبستگی کارگران است واین حق مسلم کارگران ایران است که دراین روز، بدون هرگونه ممنوعیت و یا محدودیتی مراسم اول ماه مه را ، به طورمستقل وآزادانه برگزارنمایند و اتحاد طبقاتی خویش را باسایرکارگران درسراسرجهان به نمایش بگذارند

زنده باد اول ماه مه
زنده باد آزادی – زنده باد سوسياليسم
سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
سازمان فدائيان (اقليت)
۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۸
کار - نان - آزادی - حکومت شورائی

نشانی ما روی اینترنت: www.fadaian-minority.org
آدرس الکترونیکی ما: info@fadaian-minority.org

ایران در هفته‌ای که گذشت
جمعه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸
امروز، اول ماه مه، ‌روز همبستگی بین المللی كارگران سراسر جهان، روز عید و شادی همه ماست
چه روزی می‌تواند شادی آفرین‌تر از این باشد كه كارگران تمام كشورهای جهان یك‌دل و یك‌صدا به پا می‌خیزند،‌ دست در دست یكدیگر، قدرت اردوی بزرگ جهانی كار را در برابر قدرت سرمایه نشان می‌دهند و با مشت‌های گره كرده، عزم و اراده خود را به سرنگونی نظام ستم‌گرانه و استثمارگرانه سرمایه‌داری و استقرار نظمی سوسیالیستی ابراز می‌دارند
رژیم اختناق و دیكتاتوری عریان سرمایه در ایران كه تمام رسالت‌اش، اسارت كارگر، برای حفظ و حراست از نظام سرمایه‌داری‌ست، همواره در سراسر دوران موجودیت خود، تلاش كرده است، با توسل به نیروی سركوب، مانع از ابراز علنی همبستگی كارگران ایران در اول ماه مه، از طریق اجتماعات، راهپیمایی‌ها و تظاهرات گردد. اما هیچ‌گاه نتوانسته و نمی‌تواند این همبستگی را كه در ذات جنبش كارگری تمام كشورهای جهان است، از میان بردارد. لذا كارگران ایران نیز همواره، به اشكال مختلف، اول ماه مه را جشن گرفته و همبستگی خود را با كارگران سراسر جهان نشان داده‌اند
در هفته‌ای كه گذشت فعالان و پیشروان كارگری در تلاش بودند كه به رغم تمام موانع و محدودیت‌های رژیم حاكم، مراسم اول ماه مه را در شكلی علنی برگزار كنند. نتیجه این تلاش‌ها، فراخوان كمیته برگزاری مراسم اول ماه مه متشكل از سندیكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران، سندیكای كارگران نیشكر هفت‌تپه، اتحادیه آزاد و تعداد دیگری از گروه‌های كارگری بود، كه كارگران را به اجتماع در پارك لاله تهران، برای بزرگداشت روز جهانی كارگر دعوت نمود
كمیته برگزاری مراسم اول ماه مه، در فراخوان و قطعنامه خود اعلام نمود: اول ماه مه، روز همبستگی بین‌المللی طبقه كارگر در سراسر جهان، برای رهایی از مشقات نظام سرمایه‌داری و بیان خواست‌های آنان جهت برپایی دنیایی عاری از ستم و استثمار است. ما بیش از هر زمان دیگر بر همبستگی بین‌المللی طبقه كارگر برای رهایی از مشقات نظام سرمایه‌داری تاكید می‌كنیم. قطعنامه با اشاره به شرایط اسف‌باری كه طبقه حاكم بر ایران به كارگران تحمیل كرده است، می‌گوید: ما كارگران در مقابل این وضعیت به غایت ضد انسانی و گسترش عمق و دامنه آن، سكوت نخواهیم كرد. ما تولیدكنندگان اصلی ثروت و نعمت در جامعه هستیم. داشتن یك زندگی انسانی حق مسلم ماست. ما برای تحقق آن، ‌تمامی موانع پیش‌ روی خود را با برپایی تشكل‌های مستقل از دولت و كارفرما و با اتكا به قدرت همبستگی‌مان از سر راه خویش برخواهیم داشت. قطعنامه كمیته برگزاری مراسم روز جهانی كارگر سپس خواهان تحقق برخی از فوری‌ترین مطالبات كارگران از جمله برپایی تشكل‌های مستقل كارگری، اعتصاب، تجمع، اعتراض، و آزادی بیان، افزایش دستمزد، تامین امنیت شغلی، توقف اخراج كارگران، برابری حقوق زن و مرد، آزادی كلیه كارگران زندانی، تعطیل رسمی اول ماه مه، و برچیده شدن هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم اول ماه مه شده‌است
این قطعنامه، ‌حاكی از روحیه بالای رزمندگی و آگاهی كارگران ایران، برای دگرگونی نظم موجود است
راه نجات كارگران، اتحاد، تشكل و مبارزه برای سرنگونی تمام نظم اقتصادی- اجتماعی و سیاسی موجود است. با این امید كه كارگران ایران هر چه زودتر بتوانند رژیم ستم‌گر حاكم را سرنگون كنند، و میلیون‌ها كارگر آزادانه مراسم اول ماه مه را برگزار نمایند
زنده باد اول ماه مه

ایران در هفته‌ای که گذشت
چندین روز از هفته‌ای كه گذشت، عرصه اعتصاب عمومی معلمان سراسر كشور بود. سال‌هاست كه معلمان زحمتكش كشور با برپایی اعتصابات، تجمع‌های اعتراضی و راهپیمایی، خواستار تحقق مطالبات خود هستند. رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی كه با سیاست‌های به غایت ارتجاعی خود اكثریت بزرگ معلمان را نیز به زیر خط فقر سوق داده و حقوق دمكراتیك آن‌ها را لگدمال كرده‌است، هر بار با سركوب وحشیانه به این اعتراضات پاسخ داده و وعده‌های كذایی سران و مقامات رژیم،‌ لااقل برای تحقق مطالبات اقتصادی و صنفی معلمان، همچنان تحقق نیافته باقی مانده است. حتا آن مطالباتی را كه مجلس ارتجاع زیر فشار معلمان، تحقق آن‌ها را تصویب كرده است، در مرحله اجرا متوقف شده است
لذا معلمان باردیگر تصمیم گرفتند كه با برپایی یك اعتصاب عمومی سه روزه از ششم تا هشتم اردیبهشت‌ماه، خواستار تحقق فوری مطالبات خود، از جمله اجرای قانون مدیریت خدمات كشوری و افزایش حقوق معلمان شوند. در بیانیه اعتصاب كه با امضای كانون صنفی معلمان ایران انتشار یافت، از تمام معلمان و فرهنگیان سراسر كشور خواسته شد كه در این اعتصاب شركت كنند. به دولت اخطار داده شد كه چنان‌چه تا پایان روز دهم اردیبهشت‌ماه، ‌مطالبات معلمان تحقق نیابد و قانون مدیریت خدمات كشوری به طور كامل اجرا نشود، اقدامات اعتراضی گسترده‌تری را در دستور كار قرار خواهد داد
با وجود تهدیدهای متعدد رژیم و فراخواندن برخی از معلمین فعال به اداره‌های اطلاعات شهرستان‌ها و دستگیری برخی دیگر، و نیز كارشكنی عوامل مزدور رژیم در مدارس، در تعداد زیادی از شهرها، معلمان به رغم انتقاداتی كه نسبت به موضع نرم و سازشكارانه بیانیه كانون داشتند، در این اعتصاب شركت نمودند. بر طبق گزارشات كانون صنفی معلمان ایران، در این سه روز، معلمان كرمانشاه، سنندج، اسلام‌شهر، اردبیل، همدان، اراك، لرستان، مناطق ٤، ١٦، ١٢، ٢ تهران، ‌شرستان‌های تهران، ‌رشت، علی‌گودرز، ‌ملایر و بسیاری شهرهای دیگر در اعتصاب شركت نمودند. رژیم جمهوری اسلامی، به روال گذشته هم‌چنان تحقق مطالبات معلمان را بدون جواب گذاشته‌است
معلمان،‌ اكنون كانون صنفی را زیر فشار نهاده‌اند، ‌تا موضع سازشكارانه را كنار نهاده و فراخوان اقدامات شدیدتر را برای تحقق تمام مطالبات معلمان صادر كند. اعتراضات بخش رادیكال معلمان به موضع نرم بیانیه كانون،‌ نشان می‌دهد كه توده‌های وسیع معلمان زحمتكش اكنون آماده اعتصابات گسترده‌تر و طولانی‌تر هستند. اكثریت بزرگ معلمان پس از چندین سال مبارزات مقطعی دریافته‌اند كه باید با مبارزه‌ای جدی‌تر و ادامه‌دارتر به مقابله با رژیم برخاست. وضعیت مادی و معیشتی معلمان به شدت وخیم است و در سال‌های اخیر با وخامت بیشتری رو به رو شده است. معلمان زیر فشار رژیم اختناق و دیكتاتوری قرار دارند و خواهان برچیدن بساط اختناق و پلیسی از مدارس هستند. ده‌ها هزار معلم حق‌التدریسی با حقوقی بسیار ناچیز در فقر طاقت فرسایی به سر می‌برند، آن‌ها از هر گونه حق و حقوق معلمی محروم‌اند و خواهان استخدام رسمی می‌باشند. معلمان انبوهی از مطالبات صنفی تحقق نیافته دارند. معلمان خواهان لغو تبعیض و اجرای قانون خدمات كشوری و افزایش حقوق تمام معلمان و فرهنگیان هستند. معلمان آماده می‌شوند كه از روز ١٢ اردیبهشت، مرحله گسترده‌تری از مبارزه را برای تحقق مطالبات خود آغاز كنند
ایران در هفته‌ای که گذشت
مجلس ارتجاع در این هفته نیز عرصه درگیری و كشمكش دولت و مجلس و گروه‌های رقیب بود
احمدی‌نژاد كه می‌داند اكثریت بزرگ توده‌های مردم ایران، به روال گذشته انتخابات فرمایشی خرداد ماه رژیم را تحریم می‌كنند، برای این كه تعداد بیشتری را به پای صندوق‌های رأی‌گیری بكشاند و البته از آن به نفع خود و گروه‌های طرفدارش، بهره‌برداری سیاسی كند،‌ هفته پیش، ‌در حالی كه كم‌تر از دو ماه به خیمه‌شب‌بازی انتخاباتی‌اش، باقی مانده است، با عجله، لایحه‌ای دو فوریتی را به مجلس فرستاد تا سن رأی‌دهندگان را از ١٨ سال به ۱۵ سال تمام كاهش دهد
مجلس ارتجاع، ‌روز یكشنبه این هفته، بررسی دو فوریتی این لایحه را در دستور كار قرار داد و آن را رد كرد. این كه چرا به رغم این كه كاهش سن، مطابق لایحه، مجموعا به نفع رژیم بود، با این همه نه فقط نمایندگان جناح رقیب، بلكه گروهی از جناح موسوم به اصول‌گرا به آن رأی منفی داد، اساساً به اختلافات آن‌ها با احمدی‌نژاد بازمی‌گردد كه از طریق لایحه در تلاش بود، بهره‌برداری سیاسی كند و موقعیت خود را در برابر گروه‌های رقیب مستحكم سازد. لذا آن‌ها نیز این تاكتیك وی را خنثا كردند و به دو فوریتی لایحه رأی منفی دادند. رأی منفی به دوفوریتی لایحه البته به این معنا نیست كه كلاً از دستور كار مجلس خارج شده‌است، بلكه به این معناست كه تا روشن شدن تكلیف احمدی‌نژاد در خرداد ماه، فعلاً به تعویق افتاده است. اما در جریان بررسی این لایحه، دو طرف درگیر شدیداً یكدیگر را مورد حمله قرار دادند و حتا سر و صدا مانع از سخنرانی و بحث دو گروه رقیب می‌شد. سخنگوی دولت كه در جلسه حضور یافته بود، ‌عوام‌فریبانه در نقش مدافع جوانانی ظاهر شده بود كه در دوران احمدی‌نژاد حتا در كوچه و خیابان زیر فشار اقدامات پلیسی دولت قرار گرفته و لباس پوشیدن‌شان هم تحت كنترل نیروهای پلیس و بسیجی قرار گرفته است. از جمله وی گفت: امروز حدود چهار میلیون جوان در این سن داریم كه در عرصه‌های مختلف برای كشور فعالیت كرده و مقام كسب كرده‌اند، اگر آن‌ها را حذف كنیم،‌ احساس می‌كنند كه نسبت به توانایی آن‌ها كم بها داده شده است. اما سوای این اظهارات تبلیغاتی، استدلال اصلی وی این بود كه چون سن تكلیف شرعی در قوانین جمهوری اسلامی ۱۵ سال است، حق رأی باید برای كسانی كه صاحب تكلیف شده‌اند، وجود داشته باشد. در یك لحظه،‌ صدای شلیك خنده از هر سو بلند شد. دلیل این خنده و مسخره كردن استدلال سخنگوی دولت را هم، ‌یكی از مخالفین لایحه در نطق خود چنین توضیح داد كه اگر مبنا، ‌سن تكلیف شرعی باشد، ‌در آن صورت چون سن بلوغ دختران ٩ سالگی‌ست، پس باید، سن رأی دادن را نه به ۱۵ سال بلكه به ٩ سال كاهش داد. شاید سخنگوی دولت هم، در دل به حرف این مخالف لایحه، خندید و با خود گفت، چقدر این جناب پرت است كه هنوز نمی‌داند در قاموس جمهوری اسلامی، زن اصلاً به حساب نمی‌آید كه بخواهد سن بلوغ اسلامی او مبنا قرار گیرد
به هر حال پس از آن كه سخنگوی دولت متوجه شد كه اس و اساس مخالفت در چیست، ‌گفت واقعا دولت نمی‌خواهد از این مسئله استفاده سیاسی كند، اما رقبای احمدی‌نژاد كه پیشاپیش از هدف سیاسی وی از ارسال طرح دو فوریتی آگاهی داشتند، توجهی به اظهارات سخنگوی دولت در این زمینه نكردند و با ١٧١ رأی مخالف، ‌لایحه احمدی‌نژاد را رد كردند
ایران در هفته‌ای که گذشت

دستگاه جاسوس گیری جمهوری اسلامی شب و روز فعال است و پی در پی خبر از دستگیری گروه، گروه جاسوس داده می‌شود. هفته‌ای نمی‌گذرد كه دستگاه امنیتی- پلیسی و قضایی رژیم خبر از دستگیری جاسوسان رژیم صهیونیستی، آمریكا و گاه بسته به مناسبات جمهوری اسلامی با انگلیس، جاسوس انگلیسی ندهند. تعداد این دستگیری‌ها به حدی‌ست كه هر كس در حیرت می‌ماند،‌ ماجرای این همه جاسوس چیست. اگر اوضاع بر همین منوال پیش برود،‌ بعید نیست كه در آینده نزدیك بخش بزرگی از مردم ایران، جاسوس اعلام شوند و اصلا كشور ایران، كشور جاسوسان نام بگیرد
در این هفته نیز به روال هفته‌ها و ماه‌های گذشته، وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی خبر از دستگیری گروهی دیگر از جاسوسان و عوامل وابسته به رژیم صهیونیستی دادند
وزیر اطلاعات در گفتگو پیرامون این مسئله به خبرنگاران گفت: رژیم صهیونیستی پس از شكست در جبهه‌های مختلف،‌ می‌خواهد هر اقدامی كه بتواند علیه جمهوری اسلامی انجام دهد. این رژیم تلاش می‌كند به نحوی بعضی از جریانات ضدانقلابی و اشرار را تحریك كند تا به اقداماتی علیه كشور مبادرت كنند. وزارت اطلاعات از چندی پیش متوجه گروهی شد كه صهیونیست‌ها آن‌ها را بر ضد مردم ایران تجهیز می‌كردند كه بحمدالله با هوشیاری سربازان گمنام امام زمان، قبل از این كه اقدامی بكنند دستگیر و تجهیزات و موادی از آن‌ها ضبط شد. تعداد عوامل اصلی،‌ پشتیبانی و تجهیزكننده آن‌ها كم‌تر از ١٠ نفر است، اما تعداد كسانی كه با آن‌ها همكاری می‌كرده‌اند،‌ بیشتر است
وزیر اطلاعات سپس به مردم به ویژه جوانان هشدار داد كه مراقب باشید و فریب نخورید و بدانید كه جریان صهیونیستی،‌ بعضاً به صورت غیر مستقیم وارد می‌شود
پس از وزیر اطلاعات،‌ معاون امنیت دادسرای تهران،‌ قاضی حداد معروف،‌ وارد صحنه شد و اعلام نمود، این افراد علاوه بر ارتباط با سرویس اطلاعاتی موساد، با سرویس اطلاعاتی آمریكا هم ارتباط داشتند و فردی كه این جریان را هدایت می‌كند در آمریكا به سر می‌برد كه انفجار شیراز هم توسط وی انجام گرفت. ١٠٠ كیلو مواد منفجره نیز از آن‌ها به دست آمده است
با همین توضیحات متوجه می‌شویم كه بله! ماجرای این جاسوسان سرویس‌های اطلاعاتی موساد و سیا هم،‌ حالا هر عقیده‌ای كه داشته‌اند،‌ همان ماجرای مخالفان جمهوری اسلامی‌ست. در گذشته نیز صدها نمونه آن را دیده‌ایم كه هركس با هر عقیده‌ای، مخالف جمهوری اسلامی باشد،‌ به خصوص اگر كه سازمان یافته باشد و بخواهد مبارزه مسلحانه كند،‌ یا جاسوس رژیم صهیونیستی اسراییل است، یا جاسوس آمریكا و انگلیس یا جاسوس و عامل همه آن‌ها. اگر هم واقعا این مخالفت با رژیم آنقدر جدی نباشد، یا جنبشی توده‌ای باشد كه رژیم نتواند مستقیما بر آن برچسب جاسوسی بزند، خیلی كه بخواهد رعایت كند، می‌گوید، از پشت مرزها هدایت می‌شود
اما این شیوه‌های رژیم كه هدف آن مرعوب ساختن توده مردم و بازداشتن به ویژه فعالان سیاسی و اجتماعی از مبارزه است،‌ شیوه‌ای رسوا و شناخته شده است. بی‌اثر بودن این شیوه‌های رژیم،‌ حتا در همین اظهارات وزیر دستگاه جاسوسی اطلاعات نیز به خوبی آشكار است. وی كه می‌بیند، به ویژه جوانان به مخالفت و رو در رویی آشكار روزافزون با رژیم برخاسته‌اند،‌ در مصاحبه خود،‌ مدام به مردم و جوانان هشدار می‌دهد و می‌خواهد بگوید كه هر كس به مبارزه علیه جمهوری اسلامی برمی‌خیزد، ‌به عنوان عامل صهیونیست‌ها و سازمان‌های جاسوسی مجازات خواهد شد. اما، ‌دیگر این تاكتیك‌های رژیم سر تا پا ارتجاعی جمهوری اسلامی كارساز نیست. توده‌های مردم ایران به مبارزه‌ای برای تعیین تكلیف با جمهوری اسلامی برخاسته‌اند. صدها مصاحبه مطبوعاتی وزیر اطلاعات و معاون امنیت دستگاه قضایی رژیم و اعلان دستگیری صدها و هزاران جاسوس،‌ نمی‌تواند كم‌ترین تاثیری بر عزم و اراده مردم ایران به مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی بگذارد
امروز دیگر مبارزه محدود به گروه كوچكی از مخالفین،‌ سازمان‌های سیاسی مخالف و یا افراد آگاه‌تر جامعه نیست. اكنون این توده‌های وسیع مردم ایران، كارگران، معلمان، زنان، دانشجویان و جوانان‌اند كه به پیكار مستقیم و علنی با جمهوری اسلامی برخاسته‌اند. هیچ تهدید و قدرتی هم نمی‌تواند، مبارزه این اكثریت بزرگ جمعیت ایران را علیه نظم موجود در هم شكند

Samstag, 2. Mai 2009



تشدید تضادهای داخلی و بین‌المللی جمهوری اسلامی

جمهوری اسلامی بنا بر سرشت طبقاتی و خصلت دینی‌اش، نمی‌تواند لحظه‌ای از چنگ تضادهای لاینحل و بحران‌های
پیاپی خلاص شود. تشدید مداوم تضادهای این رژیم در عرصه داخلی و بین‌المللی با تمام موجودیت آن به هم گره خورده است
رویدادهای سیاسی چند هفته اخیر نیز به وضوح انعکاسی از همین واقعیت است. در حالی که ظاهراً چنین به نظر می‌رسید، با عقب‌نشینی‌های دولت آمریکا در سیاست خارجی، به ویژه پس از شکست‌های دوره زمامداری بوش در خاورمیانه و پیشنهاد مذاکره مستقیم از سوی رئیس جمهور جدید آمریکا، اوضاع برای بده و بستان‌های سیاسی و توافقات بر سر مسایل مورد اختلاف، برای جمهوری اسلامی مساعدتر از هر زمان دیگر است، موضع‌گیری‌های سران رژیم، از جمله خامنه‌ای، پیشاپیش هر گونه مذاکره و توافقی را با شکست رو به رو ساخت. پیامد آن نیز حضور احمدی‌نژاد در کنفرانس ژنو بود که به تحریم اجلاس از سوی کشورهای اروپایی، آمریکا و برخی کشورهای دیگر انجامید
بدیهی بود که احمدی‌نژاد حرف جدیدی برای گفتن ندارد و حضور وی در این اجلاس با هر هدفی که جمهوری اسلامی داشته باشد، فقط می‌تواند به تشدید تضادها و بحران‌های بین‌المللی رژیم بیانجامد. در واقعیت نیز نتیجه، چیز دیگری جز این نبود
وقتی که هیئت‌های نمایندگی تعدادی از کشورها در اعتراض و مخالفت با حضور یک مقام سیاسی هر کشوری که باشد، یک اجلاس بین‌المللی را از پیش تحریم می‌کنند، یا هنگام سخنرانی وی، اجلاس را ترک می‌گویند، مستثنا از این که توجیه آن چیست، نه فقط اختلافات جدی را نشان می‌دهد که به سادگی حل نمی‌شوند، بلکه چشم‌انداز درگیری‌های شدیدتر آتی را به نمایش می‌گذارند. لذا به رغم این که دیپلمات‌های این کشورها، در ظاهر چنین وانمود می‌کنند، با وجود تمام این مسایل، راه حل‌های مسالمت‌آمیز و دیپلماتیک، از میان نرفته است و اجلاس آتی گروه ۱ + ۵ که جمهوری اسلامی نیز در آن حضور خواهد یافت، مفر دیگری لااقل برای تخفیف اختلافات خواهد بود، اما این اجلاس نیز نمی‌تواند گره‌گشای اختلافات باشد، بلکه بالعکس، تیر خلاص را بر راه حل دیپلماتیک خواهد زد
تحت چنین شرایطی از رشد تضادها و بحران‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی‌ست که رژیم اسرائیل، بار دیگر تهدیدات نظامی و جنگ طلبانه خود را از سر گرفته است. رژیم اسرائیل که در پی کشتار وحشیانه مردم غزه در انزوای بین‌المللی بی‌سابقه‌ای قرار گرفته است، با مستمسک قرار دادن سیاست‌های جمهوری اسلامی، نه فقط در تلاش است خود را از این انزوای بین‌المللی نجات دهد، بلکه مسئله فلسطین را تحت‌الشعاع نزاع با جمهوری اسلامی قرار دهد. کابینه راست افراطی اسرائیل که اکنون زمام امور را با سیاست تقدم تسویه حساب با جمهوری اسلامی ایران در دست گرفته است، در شرایطی می‌تواند این سیاست را پیش برد که لااقل بخشی از مهم‌ترین قدرت‌های جهانی را به درگیری‌های مستقیم‌تر با جمهوری اسلامی بکشاند. از این‌رو اکنون بیش از هر زمان دیگر این احتمال وجود دارد، که رژیم اسرائیل و جمهوری اسلامی تمام منطقه خاورمیانه را حتا به عرصه جنگ بکشانند. چرا که کافی‌ست در پی بن‌بست نهایی راه حل دیپلماتیک اختلافات در اجلاس ۱ + ۵، اسرائیل از این فرصت به نفع سیاست خود استفاده نماید، مراکز هسته‌ای جمهوری اسلامی را بمباران کند و جمهوری اسلامی متقابلاً اقدام نظامی انجام دهد، تا عملاً آمریکا و اروپا نیز وارد این درگیری به نفع اسرائیل شوند. بی دلیل نیست که فرماندهان نظامی جمهوری اسلامی در اظهار نظرهای اخیر خود، بار دیگر از آمادگی نظامی برای مقابله با هر گونه حملات احتمالی اسرائیل سخن می‌گویند
اما تشدید تضادهای بین‌المللی جمهوری اسلامی، به آن‌چه که گفته شد، خلاصه نمی‌شود. مناسبات جمهوری اسلامی با رژیم‌های عربی منطقه در وخیم‌ترین شرایط خود قرار دارد. نزاع مصر و حزب‌الله که در واقعیت یک درگیری سیاسی میان جمهوری اسلامی و مهم‌ترین کشورهای عربی منطقه است، اکنون به درجه‌ای حاد شده است که رئیس جمهور مصر برای نخستین بار از آمادگی کشورش برای هر گونه درگیری با جمهوری اسلامی سخن می‌گوید. درگیری‌های روزمره متعددی که طی هفته‌های اخیر به اشکال گوناگون با کشورهای عربی دیگر نظیر عربستان، مراکس، یمن، شیخ‌نشین‌ها، رخ داده است، نیز بازتاب همین واقعیت‌اند
تمام این تضادها و درگیری‌های منطقه‌ای و بین‌المللی برخاسته از سیاست خارجی جمهوری اسلامی، در همان حال که ادامه سیاست‌های داخلی رژیم در عرصه بین‌المللی‌اند، متقابلاً بر سیاست‌های داخلی تأثیر نهاده و تضادها و بحران‌های رژیم را تشدید کرده‌اند. این تشدید تضادها، منجر به درگیری‌های شدیدتر در درون جناح‌های هیئت حاکمه شده است. گرچه سیاست‌هایی که احمدی‌نژاد به ویژه در عرصه بین‌المللی پیش‌برنده آن‌هاست، در اساس، چیزی جدا از سیاست‌های یک دولت دینی توسعه‌طلب نیست ، در سراسر دوران موجودیت جمهوری اسلامی ادامه داشته و تازمانی که این رژیم موجودیت داشته باشد، هر گروه و جناحی که بر سر کار باشد، لاجرم همین سیاست را گیریم به شکل تعدیل شده آن پیش خواهد برد، اما اکنون این سیاست به درجه‌ای تضادها را تشدید نموده که نه فقط یک جناح جمهوری اسلامی، بلکه گروه‌هایی از درون جناح حاکم را نگران کرده و تضادهای درونی رژیم را تشدید کرده است
جناحی که بر خود نام اصلاح‌طلب نهاده، پنهان نمی‌کند که مخالفت‌اش با جناح حاکم به ویژه احمدی‌نژاد از آن‌روست که اولاً – سیاست‌های داخلی وی تضاد میان توده‌های مردم ایران و رژیم جمهوری اسلامی را تا به آن حد تشدید کرده است که هر آن موجودیت خود رژیم را تهدید می‌کند. ثانیاً – بحران‌های منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم را تهدیدی برای بقای جمهوری اسلامی می‌داند و بالاخره اختلافات بین‌المللی را به زیان منافع اقتصادی لااقل بخشی از بورژوازی حاکم می‌داند. از این‌روست که شدیداً مخالف بر سر کار ماندن احمدی‌نژاد است و خواستار تعدیل در سیاست‌های جمهوری اسلامی و لااقل بهبود در مناسبات با اروپا و آمریکا. گروه‌های وابسته به این جناح که با نزدیک تر شدن به اصطلاح انتخابات ریاست جمهوری رژیم، حملات خود را به احمدی‌نژاد تشدید کرده‌اند، فردای حضور وی در کنفرانس ژنو، تحت این پوشش که اقدامات و حرف‌های نسنجیده رئیس جمهور رژیم اسلامی منجر به توهینی بزرگ به کشور و جمهوری اسلامی شده است، در رسانه‌های خود، مواضع وی را مستقیم و غیر مستقیم محکوم کردند و خواهان عدم حضور وی در اجلاس‌های بین‌المللی شدند. در پاسخ به این حملات بود که احمدی‌نژاد پس از بازگشت، اعلام کرد، از این پس در تمام اجلاس‌های بین‌المللی شرکت خواهد کرد. اما ماجرا به همین جا ختم نشد، یک روز بعد، طرفداران احمدی‌نژاد در مجلس ارتجاع، چنان واکنشی نسبت به جناح رقیب نشان دادند که در نوع خود کم سابقه است و نشان می‌دهد که تا چه حد این تضادها حاد شده‌اند
سردسته جمعیت موسوم به ایثارگران مجلس در یک نطق شدیداللحن که با تشویق دیگر گروه‌های طرفدار احمدی‌نژاد همراه بود، جناح رقیب را از همان آغاز موجودیت جمهوری اسلامی، کانون اصلی فتنه خواند که با هدف صف‌آرایی کاذب و دامن زدن به اختلافات شکل گرفته است. وی جناح رقیب را "جریانی فتنه‌گر، متشکل از مهره‌های اصلی باند مهدی هاشمی، حلقه کیان، افراطیون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، سران روزنامه‌های زنجیره‌ای و ملی مذهبی‌ها" نامید که "در نقش پیاده نظام آمریکا، انگلیس و اسرائیل عمل کرده و با علامت‌هایی که می‌فرستد و چراغ سبزهایی که می‌زند، با القای فضای ناامن داخلی، اختلافات فرقه‌ای و قومی، متزلزل نشان دادن دولت، بحرانی نشان دادن و اضطراری معرفی کردن شرایط داخلی کشور، بیش‌ترین خدمت را به دشمنان انجام می‌دهد." وقتی که درگیری‌های درونی جناح‌های جمهوری اسلامی کارشان به مرحله‌ای رسیده است که یک جناح، دیگری را به عنوان گروهی جاسوس و پیاده نظام آمریکا، انگلیس و اسرائیل معرفی می‌کند، اوضاع داخلی رژیم وخیم‌تر از آن است که در ظاهر به نظر می‌رسد. البته این درگیری‌ها محدود به دو جناح پاسدار جمهوری اسلامی نیست. در درون جناح حاکم نیز درگیری و اختلاف فراوان است. اختلافات میان مجلس و کابینه احمدی‌نژاد، وجهی از این درگیری‌هاست. گروهی از درون این جناح نیز به نحوی دیگر با سیاست‌های احمدی‌نژاد در برخی عرصه‌ها مخالف‌اند و با گروه‌های طرفدار وی درگیر هستند. حتا برخی خواهان برکناری احمدی‌نژاد برای دوره آتی ریاست جمهوری‌اند. اما معضل این گروه در این است که می‌داند، پشت سر احمدی‌نژاد، خامنه‌ای قرار گرفته است و نمی‌تواند خلاف اراده وی گامی بردارد
در واقع به رغم تمام اختلافات موجود در درون جناح‌های رژیم و نقشی که احمدی‌نژاد در تشدید تضادهای ایفا کرده است، رژیم، با توجه به اوضاع سیاسی که جمهوری اسلامی با آن رو به روست، آلترناتیو دیگری هم جز احمدی‌نژاد ندارد. مسئله صرفاً به این خلاصه نمی‌شود که در یک رژیم استبدادی، جایی که مردم هیچ نقشی در گزینش آزادانه ندارند، قدرت‌های واقعی و تعیین‌کننده نظیر ولی فقیه، قدرت اجرایی، دستگاه نظامی – پلیسی و امنیتی، شورای نگهبان، پشت سر احمدی‌نژاد قرار گرفته‌اند، بلکه باید کسی در مرحله کنونی تشدید تضادها و بحران‌های جمهوری اسلامی در رأس امور اجرایی رژیم قرار بگیرد که بتواند با تکیه بر نیروی سرکوب، موجودیت رژیم را حفظ کند و لذا سیاست‌های داخلی و خارجی به روال گذشته ادامه یابد. از این‌رو، نه تنها تضادی حل نمی‌شود، یا تخفیف پیدا نمی‌کند، بلکه تضادها تشدید و بحران‌ها عمیق‌تر خواهد شد. تا جایی که این تضادها و بحران‌ها به تضاد طبقاتی و تضاد توده‌های زحمتکش و تحت ستم مردم ایران با رژیم جمهوری اسلامی، ارتباط پیدا می‌کند، تشدید آنها، شرایط مناسب‌تری را برای اعتلای مبارزات کارگران و زحمتکشان و سرنگونی جمهوری اسلامی فراهم می‌سازد. تنها این مبارزه است که می‌تواند تضادها و بحران‌های موجود را حل کند. هر راه حل دیگری جز این مبارزه، سرابی بیش نیست