روز قدس و رؤیاهای حکومت اسلام
تظاهرات و اجتماعات اعتراضی گستردۀ مردم در روزقدس، باردیگرنشان داد که تودۀ مردم ناراضی و به جان آمده، که با جرقۀ انتخابات ریاست جمهوری، در ابعادی وسیع به مبارزه خیابانی و رو در روئی مستقیم و علنی با حکومت اسلامی روی آورده و نظم موجود را به خطر افکندند، به رغم اعمال خشنترین و شنیعترین شیوههای سرکوب و شکنجه، همچنان در صحنهاند و در برابر این حکومت ایستادهاند. حکومت اسلامی که با یک بحران عمیق سیاسی و اقتصادی دست به گریبان است و امواج کوبندۀ جنبش تودهای، بر پیکر پوسیدۀ رژیم، روز به روز این بحران را ژرفتر ساخته است، براین تصور بود که با تشدید اختناق و سرکوب، میتواند خود را از مخمصه بحران و از تنگناهائی که پس از انتخابات در آن، گرفتار آمده است، برهاند. حکومت اسلامی که هیچ راه حلی برای بحرانهای موجود ندارد، برای بقاء حکومت اسلامی و برای حفظ نظم موجود، پس از ٢٢ خرداد آشکارا بر شدت اقدامات سرکوبگرانه و توطئه آمیز خود افزود. بازداشتها و دستگیریهای وسیع و گسترده، شکنجههای وحشیانه، تجاوز به زندانیان و سناریوی اعتراف گیریهای اجباری و در یک کلام، تکیه بیش از پیش بر سرنیزه، تماما برای این بود که، در دل مردم ترس و وحشت بیاندازد، یأس و ناامیدی در میان آنها به پراکند، جنبش تودههای معترض را عقب براند و آن را خاموش وخفه سازد.جنبش وسیع اعتراضی تودهای نیز پس از آغاز، اگرچه در یک خط مستقیم پیش نرفت - و بنا به قاعده نمیتوانست در یک خط مستقیم پیش برود- و در شکل اجتماعات و تظاهرات موضعی ادامه یافت، اما پس از حدود دو ماه با یک فروکش نسبی روبروشد. حکومت اسلامی نیز اگرچه این فروکش و یا "آرامش" نسبی را، به حساب اقدامات جنایتکارانه و قدرقدرتی خود در خاموش ساختن اعتراضات تودهای میگذاشت، و بر این خیال باطل بود که تکلیف جنبش تودهای را یک سره ساخته است، اما در عین حال از ادامه اجتماعات مردم و ورود آنها به خیابانها، در هراس دائمی به سر میبُرد. رژیم جمهوری اسلامی، در یک وضعیت متناقضی قرار گرفته بود. از یک سو باید تجمعات و مراسمهائی را که هر ساله برگزار مینمود و از آنها برای تبلیغ حکومت اسلامی سود میجست و به نفع حاکمیت بهره برداری سیاسی مینمود، برگزار نماید، از سوی دیگر از تجمع و گردآمدن مردم در این گونه مراسمها وعواقب آن که میتوانست به وسیلهای برای اعتراض و تظاهرات جمعی مردم تبدیل شوند، در هراس بود. هر نماز جمعه و هر تجمعی میتوانست به بحرانی برای سرریز شدن مخالفت مردم و رو در روئی آنها با رژيم تبدیل گردد. از همین رو بود که رژیم جمهوری اسلامی بر خلاف سال های گذشته، برخی مراسمهای روتين خود را به بهانههای مختلفی لغو کرد. این موضوع در عین آنکه نشان میداد اعتراضات تودهای و چند صدهزار نفره مردم از ٢٢ خرداد به بعد، حکومت اسلامی را تا چه حد مرگباری به وحشت افکنده است، در همان حال نشان می داد که حکومت اسلامی نسبت به تأثیرگذاری قاطع و بازدارنده اقدامات جنایتکارانه و وحشیگریهای خود و مرعوب ساختن مردم، هنوز اطمینان کامل ندارد. مراسم روز قدس (جمعه ٢۷ شهریور)، در چنین فضا و در چنین شرایطی فراخوان داده و برگزار شد.در حالیکه فرماندهان نظامی مکرر مردم را تهدید کرده بودند و سپاه پاسداران نیز روز قبل از مراسم، بیانیه تهدید آمیزی انتشار داد و در روزی نامه حسین شریعتمداری تأکید شده بود که هر کس در روز قدس با شعارها و نشانههای غیر حکومتی در صحنه حاضر شود، مزدور اسرائیل است، و در حالیکه حکومت اسلامی علاوه براین تهدیدات، در مقیاس وسیعی نیروهای سرکوب خود را به خیابانها کشانده بود و انبوهی از مزدوران، نیروهای بسیجی، لباس شخصیها و طرفداران خود را از شهرستانها به تهران آورده بود، اما مردم بپاخاسته به هیچیک از این تهدیدات و ترفندها اعتنائی نکردند و در مقیاس وسیع و گسترهای وارد خیابانها شدند. "توپ تانک مسلسل دیگر اثر ندارد"،" توپ تانک بسیجی دیگر اثر ندارد" و "توپ تانک تجاوز دیگر اثر ندارد" پاسخ صریح مردم اعتراض کننده، به رژیم مرتجع و مستبدی بود که به سرکوب حداکثری روی آورده و حتا برای یک لحظه از سرکوب و ارعاب مردم غفلت نکرده بود.حکومت اسلامی که در طی دوران پس از انتخابات به شدت تضعیف شده و موقعیت آن با تزلزل و بی ثباتی بیشتری همراه شده است، در مهار و کنترل جمعیت وسیعی که به بهانه روز قدس به خیابانها آمده بودند، به کلی ناتوان ماند. تودههای مردم معترض، برای عوامل دولتی برگزار کننده مراسم تره خورد نمیکردند و به شعارهای آنان که از بلند گو پخش میشد، کاملاً بی اعتنا بودند و شعارهای مورد نظر خود را سر میدادند. حکومت اسلامی، یکبار، آنجا که مراسم رسمی و روتين هر ساله خود را لغو میکرد، ترس از اجتماعات اعتراضی مردم و ناتوانی برای کنترل و مهار آن را نشان میداد، و یکبار هم زمانی که چنین مراسمی را برگزار نمود! روز قدس نشان داد که به رغم تبلیغات پارهای عناصر روشنفکر وابسته به طبقات دارا پیرامون یأس و نا امیدی مردم، که در واقع چیزی جز منتصب ساختن وازدگی، یأس و ناامیدی خودشان به مردم نبود، مردم معترض و ناراضی نه فقط مأیوس نشدهاند و نه فقط از هر موقعیت و فرصتی برای ابراز مخالفت و رو در روئی مستقیم با رژیم استبدادی و سرکوبگر حاکم استفاده مینمایند، بلکه آنان در همین روز قدس و در شعارهای خود، بار دیگر پیام و آمادگی خویش را برای قیام و زیر و رو کرن حکومت اسلامی به گوش رهبر مطلق العنان آن نیز رساندند.هر چند بسته به نقاط مختلف و تظاهرات در محلهای گوناگون، شعارهای مردم نیز بعضاً متفاوت بود، اما علاوه بر شعاری که آخرین پیام مردم به رهبر حکومت اسلامی و آمادگی مردم برای قیام را در خود متبلور میساخت، شعار "مرگ بر دیکتاتور" و شعارهای دیگری علیه خامنهای مانند "دیکتاتور حیا کن، سلطنت رو رها کن" و یا "خامنه ای حیا کن، مملکت رو رها کن» جزو عمومیترین شعارهای سیاسی مردم بود. اگر چه در روز قدس شعار صریح و مشخص "مرگ بر جمهوری اسلامی" داده نشد و یا بسیار کم رنگ بود، اما شعارهای مردم علیه دیکتاتوری خامنهای و سلطنت وی، بیان چیز دیگری جز خواست آنان برای نابودی استبداد و دیکتاتوری و برای سرنگونی رژیم حاکم نیست. امروز تمام دم و دستگاه حکومت اسلامی، در شخص خامنهای که رهبر حکومت و ستون اصلی خیمه نظام است تجسم و تبلور یافته است و هر مخالفت و یا شعاری علیه خامنهای، به معنای مخالفت و شعاری علیه حکومت اسلامی ست. از مجموع شعارهائی که مردم در روز قدس سردادند، بیشترین شعارها، متوجه شخص خامنهای بود که به روشنی نفرت عمیق مردم از حکومت اسلامی و رهبر آن را انعکاس می داد. این شعارها در عین حال بار دیگر نشان داد که بلندپایهترین مقام رسمی حکومت اسلامی، در نزد مردم ایران به یکی از منفورترین چهرههای حکومت اسلامی تبدیل شده است. علاوه بر این شعارها، چندین شعار دیگر بیانگر ارادۀ مردم به ادامه مبارزه و یا طرح خواستهائی بود که تحقق آنها مستلزم فراتر رفتن از چهارچوبهای حکومت اسلامیست و مردم در واقع با طرح این شعارها، به نوعی، خواست خود برای فراتر رفتن از چارچوبهای نظم حاکم را بیان کردند. این گونه شعارهای "ساختار شکن" که موسوی و کروبی از روز اول هم با آن مخالف بودند، موسویچیها را که نمیتوانستند جلوی آن را بگیرند به شدت نگران میساخت. چندین شعار علیه مزدوران بسیجی، احمدی نژاد و دولت بود. شعار جدیدی که در مراسم روز قدس شنیده شد، شعار "نسل ما آریاست، دین از سیاست جداست" بود. هر چند بخش اول این شعار، آلوده به اندیشههای برتری طلبانۀ قومی و نژادیست، که باید با آن برخورد شود، اما بخش دوم آن، خواست مردم برای جدائی دین از دولت را بیان میکند. علاوه بر اینها در روز قدس ، چند شعارنیز در حمایت از موسوی و کروبی و حامیان آنها سرداده شد. هرچند بخشهای قابل ملاحظهای از مردم و جوانانی که در ابتدا رهبری موسوی و کروبی را پذیرفته بودند به تدریج صف خود را از اینها جدا ساختهاند، اما شعارهائی در دفاع و حمایت از این نیروها نیز داده شد. روز قدس در عین حال با شعارهای دیگری که رنگ و بوی شدید ناسیونالیسم ایرانی داشت نیز همراه بود. این قبیل شعارها، چیز دیگری جز عکس العمل سیاستهای ارتجاعی حکومت اسلامی در طول سه دهه عمر خود، چه برای اسلامیزه کردن تمام شئونات زندگی مردم و چه سیاست های آن در حمایت از گروه های اسلامی و ارتجاعی منطقه و کمک به آنها از جیب مردم ایران نبود. اینگونه شعارها، و شعارهائی که در حمایت از "اصلاح طلبان" سر داده شد، به همان درجه که بیانگر سازماندهی بهتر و ورود متشکلتر نیروهای طرفدار حکومت اسلامی و طیف نیروهای بورژوائی، نسبت به گذشته بود، در عین حال بیان کننده عدم انسجام و عدم حضور متشکل کمونیستها و نیروهای چپ انقلابی در این اعتراضات بود. نیروهای موسوم به "جنبش سبز"! یعنی مدافعان شعار "جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیش و نه يک کلمه کم" پیش از روز قدس در ابعاد بسیار وسیعی چه در سطح تهران و چه در مقیاس شهرستانها، اطلاعیهها، شعارها و تراکتهای تبلیغی خود را توزیع کرده بودند. روز قدس نشان داد که در غیاب حضور فعال نیروهای چپ رادیکال و بردن شعارهای اصولی و رادیکال به میان مردم چگونه شعارهای ناسیونالیستی، انحرافی و ارتجاعی میتوانند رواج یابند و بر جهتگیری درست و تکامل جنبش و نیز بر همبستگی میان مردم آسیب برسانند.اما از شعارهای مردم در تظاهرات روز قدس که بگذریم، تظاهرات و اعتراضات مردم در این روز مختصات دیگری هم داشت. مردم معترض، نه فقط در شعارها، بلکه با پائین کشیدن پلاکاردهای وابسته به بسیج و پاشیدن رنگ به روی عکس خامنهای، تنفر عمیق خود را از بسیج و رهبر حکومت بسیجیان و اوباشان را نیز به نمایش گذاشتند. گزارشات انتشار یافته تعداد شرکت کنندگان در این مراسم را چند صدهزار نفر قید کردهاند. در روز قدس طرفداران خامنهای و احمدی نژاد، که انتظار نداشتند پس از آن همه اقدامات سرکوبگرانه و تهدیدات نیروهای انتظامی و سپاه پاسداران، جمعیت مخالفان در ابعاد وسیع وارد خیابانها شوند و به سردادن شعارهائی علیه حکومت اسلامی و رئیس جمهور آن بپردازند، در حالیکه با ناباوری نسبت به این مسأله برخورد میکردند، اکثراً سرهای خود را در میان جمعیت به زیر افکنده و نوعی ترس نیز وجود آنان را فرا گرفته بود. تعداد اینها، نسبت به کل جمعیت و نسبت به جمعیت مخالفان، بسیار قلیل بود. از ابتکارات افشاگرانه و جالب مردم معترض، یکی هم این بود که با علامت دادن به یکدیگر یکباره با هم مینشستند تا جمعیت قلیل طرفداران خامنهای و احمدی نژاد مشخص گردد!برخلاف انتشار گزارشات اولیه، نیروهای سرکوبگر رژیم اعم از یونیفورم پوش یا لباس شخصیها، در بسیاری از مناطق با شلیک گاز اشک آور، گاز فلفل، گاه تیراندازی و پرتاب نارنجک صوتی به میان مردم، صفوف جوانان و مردم معترض و مبارز را مورد یورش قرار دادند و با استفاده از باتوم، به ضرب و شتم اعتراض کنندگان پرداخته و صدها تن را نیز بازداشت و به زندان منتقل کردند. اما نکته جالب توجه در این درگیریها، که در عین حال بیانگر شور و شجاعت اعتراض کنندگان است، این بود که مردم، ضمن مقاومت در برابر سرکوبگران، پاسخ حمله کنندگان را، با یورش متقابل و ضد حمله میدادند و آنان را عقب میراندند. تظاهرات مردم در تهران، در برخی مناطق تا پاسی گذشته از شب ادامه داشت و تعداد ی موتور سیکلت و وسیله نقلیه متعلق به پلیس و دیگر نیروهای سرکوب رژیم نیز به آتش کشیده شد.دربرخی مناطق نیزکه مزدوران رژیم پس ازحمله به مردم، اگرکسی رادستگیرمی کردند و می خواستند باخود ببرند، جمع هایی ازمردم و جوانان اعتراض کننده، به صف مزدوران یورش می بردند و فرد دستگیرشده را ازچنگ مزدوران نجات می دادند.مردم تهران، تبریز، شیراز، اصفهان، اهواز، ارومیه، بوشهر، آبادان و برخی دیگر از شهرها، روز قدس را که سران جمهوری اسلامی به منظور بهره برداری سیاسی و برای تبلیغ حکومت اسلامی برگزار میکردند و در راستای تقویت و تحکیم موقعیت خود، سنتاً مردم را بسیج میکردند و به خیابان میکشاندند، به روز مبارزه علیه خود آنها و تضعیف بیش از پیش موقعیت حکومت اسلامی تبدیل نمودند.روز قدس نشان داد که جنبش اعتراضی تودهای، به رغم فراز و فرود، و هر چند نه در خط مستقیم، اما ادامه دارد و ادامه خواهد یافت. قدس نشان داد که فروکش اعتراضات تودهای، تنها لحظهای از جنبش ادامه داری ست که مانند هر جنبش تودهای دیگر پیشروی و عقب نشینی از مختصات عمومی آن است.روزقدس نشان داد که هر جنبشی از این دست، نیازمند تجدید قواست و پیوسته در حال درس آموزی از تجارب و کاربست آن برای غلبه بر ضفهای بلاانکار خویش است.روز قدس همچنين نشان داد که با تشدید سرکوب و خونریزی و اعمال شنیعترین و خشنترین شکنجههای جسمی و روحی نیز، این مردم از پای نخواهند نشست.در روز قدس، باردیگر ثابت شد که اوضاع، به روزهای قبل از ٢٢ خرداد باز نخواهد گشت و رژیم از مخمصه بحران نجات نخواهد یافت. اینها، رؤیاهای حکومت اسلامی و رهبر آن خامنهای بود. با تظاهرات مردم در روز قدس اما، همه این رؤیاها و بناهای خیالی حکومت و رهبر آن فرو ریخت! جنبش تودهای، ادامه خواهد یافت، تا انقلاب تکلیف نهائی این حکومت و رهبر آن را یکسره سازد