چالشهائی که دولت احمدینژاد با آن روبروست
کشمکشها و اختلافات بیپايان جناحهای حکومتی که از نيمۀ دوّم مردادماه، وارد دور جديدی شده است، همچنان ادامه دارد. يک سرِِ اختلاف و کشمکش، دولت احمدی نژاد است که اينبار، نه فقط از سوی دارودستۀ موسوم به اصلاح طلبان، بلکه توسط همراهان احمدی نژاد و "اصولگرايان"ی به چالش کشيده میشود، که در شمار حاميان وی بودهاند
کشمکش و اختلاف بر سر علی کردان، وزير کشور احمدی نژاد که از مجلس اصولگرا رأی اعتماد گرفت، همچنان ادامه دارد. وقتی که بوی گند و گندکاری وزير کشور در زمينۀ ارائه مدارک تقلبی و جعل دکترای دانشگاه آکسفورد، شامۀ مجلس را پر کرد، مجلس اصولگرا نيز که خود را "اغوا" شده احساس میکرد، به فکر جبران مافات افتاد. بحث و مجادله پيرامون اين موضوع و اين که با وجود برخی شبهات، چرا بايد به کردان رأی مثبت داده شود، در مجلس بالا گرفت. در حاليکه علی لاريجانی رئيس مجلس به اين اکتفا کرده بود که به کمک وزارت علوم، در مورد اصالت مدارک وزيرِ کشور تحقيق کند، انتشار نتايج استعلام از دانشگاه آکسفورد و مستنداتی مبنی بر جعلی بودن مدارک وزير احمدی نژاد در سايت خبری- تحليلی "الف" وابسته به احمد توکلی نماينده تهران، لاپوشانی ِ تـقلب، و اقدام سوء استفاده جويانۀ وزير کشور را غير ممکن ساخت. به دنبال اين مسئله، سايت " الف" فيلتر شد. احمد توکلی به دستگاه قضائی شکايت برد و دو روز بعد، در مجلس خواستار آن شد که وزير کشور بطور داوطلبانه استعفا دهد، عذرخواهی کند، وزارت را رها کند و دنبال کار ديگری برود. سخنان توکلی در مجلس، مورد استقبال نمايندگان طيف اصولگرای تهران قرار گرفت. روزهای بعد و در جريان اعتراض و پیگيری توکلی نسبت به مسدود شدن سايت "الف" ، مشخص شد که در پی شکايت رحيمی، معاون حقوقی و پارلمانی رئيس جمهور، بخاطر انتشار مطالبی پيرامون تقلبی بودن مدارک وزير کشور در اين سايت، آن را فيلتر کردهاند. در همين رابطه، يکی از نمايندگان مجلس نيز از مدرک "دوقلو"ی کردان صحبت کرد و گفت، مدرک معاون حقوقی احمدی نژاد هم از نوع مدرک وزير کشور است، موضوعی که تا دقايقی چند موجبات مزاح و مسخرهگی نمايندگان مجلس را فراهم ساخت
در هر حال، به رغم بالا گرفتن کشمکش ميان مجلس و دولت، تا اين لحظه، هنوز نه خبری از استعفای علی کردان، وزير کشور که از نزديکان و آشنايان احمدی نژاد است انتشار يافته است و نه اقدامی از سوی رئيس جمهور برای عزل و برکناری وی صورت گرفته است. کشمکش اصولگرايان مجلس با دولت اصولگرا در اين مورد، هنوز خاتمه نيافته است
موضوع ديگری که احمدی نژاد و دولت او را به چالش کشاند، سخنانی بود که اسفنديار رحيم مشائی، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری جمهوری اسلامی، پيرامون دوستی مردم ايران و مردم اسرائيل برزبان راند. صرفنظر از جنجالهای بيش از حدی که پيرامون اين قضيه به راه افتاد، اما از آنجا که اين ديدگاه با موضع خمينی پيرامون محو و نابودی اسرائيل در تعارض قرار داشت، از اين رو معاون احمدی نژاد، از همه سو تحت فشار قرار گرفت که حرفِ خود را پس بگيرد. احمدی نژاد نيز که چنين شخصی را به معاونت خود برگزيده بود، از اين فشارها و انتقادها برکنار نماند. زمانی که رحيم مشائی در مجلس حضور يافت و پيرامون سخنان خود توضيح داد، نه فقط حاضر نشد حرف خود را پس بگيرد و يا آن را به طريقی اصلاح کند که رضايت معترضين تأمين گردد، بلکه هم در سخنان شفاهی و هم در نامۀ مکتوب خود خطاب به حداد عادل رئيس کميسيون فرهنگی مجلس، ضمن دفاع از مضمون حرفهای پيشين خود، اين نکته را نيز بر آن اضافه کرد که: "زمان آن گذشته است که يک دين بر همۀ جهان مسلط شود". اين سخنان، نتيجۀ ديگری نداشت جز اينکه اختلاف و کشمکش ميان مرتجعين را تشديد کرد. ۲٠٠ نمايندۀ مجلس با صدور بيانيهای، مواضع معاون رئيس جمهور را مغاير با سياستهای اصولی جمهوری اسلامی، مخالف صريح مواضع خمينی و خامنهای و انحرافی غير قابل بخشش در زمينۀ سياست خارجی دانستند. نمايندگان مجلس، ضمن آنکه اين موضوع را به دولت اصولگرا و رئيس جمهور آن هشدار دادند، خواستار عزل فوری وی شدند. مجلس اصولگرا، اين حرف رحيم مشائی معاون رئيس جمهور که "زمان آن گذشته است که يک دين بر همۀ جهان مسلط شود" را نيز، خلاف نص صريح قرآن و مبانی اعتقادی شيعيان پيرامون مهدويت و اصل ظهور دانستندو ضمن محکوم کردن آن، از احمدی نژاد خواستند اين موضعگيری را محکوم نموده و با نام برده برخورد جدی بنمايد
ناگفته نماند که بسيج دانشجوئی " دانشکده خبر" نيز با صدور بيانيه شديدالحنی در روز ۲۶ مرداد، معاون رئيس جمهور را "عنصر کم سواد"ی خواند که به عملی "خفتبار" دست زده و حرفهائی زده است که با مواضع رئيس جمهور مبنی بر محو و نابودی اسرائيل مغايرت دارد. بيانيه، با طرح اين سؤال از احمدی نژاد که "تا کی بايد شاهد لغزشها و خطاها و کوتاه آمدن در مقابل شياطين در دولت مکتبی باشيم؟ " از احمدی نژاد خواسته است که رحيم مشائی را از کابينۀ خود اخراج کند
با اين وجود، نه اين بيانيهها و نه حتی موضعگيری پارهای از آيتاللهها و مراجعی که تلويحاً خواستار عزل وی شده بودند، تغييری در مسأله ايجاد نکرد و حضور وی در کابينه ی احمدی نژاد ادامه يافت. معاون رئيس جمهور حتی پا را فراتر گذاشت و ادعا کرد حرفهايش عين آموزههای دينی است و حاضر است با هر کس که در اين مورد شک دارد، دهها ساعت بحث، و او را قانع کند. آخرين واکنش دولت در آخرين روز مرداد ماه اين بود که مشاور مطبوعاتی رئيس جمهور، سخنان معاون رئيس جمهور را مخدوش و دارای اشکال خواند و او را از تکرار آن برحذر داشت و بعد هم چنين اضافه کرد که اين موضوع با تذکر، حل و فصل خواهد شد، که البته هنوز حل و فصل نشده است
موضوع ديگری که دولت احمدی نژاد را به چالش کشانده است، صحبتها و انتقادات رفسنجانی از سياستهای دولت و حملات وی به اين سياستهاست. اگرچه کشمکش ميان باند رفسنجانی و دولت احمدی نژاد موضوع جديدی نيست، اما رفسنجانی با اعلام پايان دوران مدارای مجمع تشخيص مصلحت با دولت، دور جديدی از انتقادات را آغاز کرده است که همچنان ادامه دارد. رفسنجانی در يک سخنرانی مورخ ۲۱ مرداد گفت: "مقام معظم رهبری در ابتدای فعاليت دولت نهم از ما خواستند مدتی با اين دولت مدارا کنيم. میتوانيم بگوئيم اين مدت تمام شده است". رفسنجانی در همين سخنرانی ادعا کرد که دولت احمدی نژاد، در اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی که خواستار خصوصی سازی شرکتهای دولتیست، ناکام مانده است. اکبر رفسنجانی، يار ديرين خمينی، رئيس مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام، از آن روز به بعد نيز، هر روز، به يک بهانهای سخنرانی میکند و دربارۀ هر چيزی که از آن طريق بتواند احمدی نژاد را مورد حمله قرار دهد، اظهار نظر میکند و دولت وی را نيز پیدرپی به چالش میکشد. يک روز از نحوۀ ادارۀ کشور که مردم را در زمستان و تابستان دچار قطع گاز و برق میکند انتقاد مینماید و آن را نتيجۀ ضعف مديريت کشور میداند و روز ديگر، در مورد خشکسالی اظهار نظر میکند و از کم توجهی دولت به تحقيقات در زمينۀ علوم زراعت و آب و خاک و عدم رعايت سياستهای مجمع تشخيص مصلحت، گله میکند. رفسنجانی میگويد: " مجمع تشخيص مصلحت، سياستهای کلی بخش کشاورزی و طرح جامع مديريت آب را مشخص کرده است که اگر مراعات میشد، چنين خشکسالی به وقوع نمیپيوست"
احمدی نژاد نيز اگر چه گوشش از اين حرفها پر شده است و با اين ادعا که دولت نهم، دولت کار است و وقت خود را با پاسخ دادن به موج سازیهای سياسی تلف نمیکند، سعی کرد، چنين وانمود سازد که وقعی به اين حرفها نمیگذارد، اما بديهی است که حرفهای دردسر ساز رفسنجانی نيز تأثيرات خود را بر جای میگذارد، دولت را به چالش میکشد و اختلاف و کشمکش را نيز دامن میزند
درست در بحبوحه ی اين رويدادها و کشمکشها، که هر يک به نحوی دولت را به چالش میکشند است که خامنهای در ۲۷ مرداد، به مناسبت "ميلاد امام زمان" نطقی ايراد میکند که حاصل آن جز تضعيف گروهی از اصولگرايان و حاميان جدی احمدی نژاد، چيز ديگری نبود. خامنهای در نطق خود، ضمن اظهار نظر پيرامون "انتظار ظهور مهدی موعود" و جايگاه آن در اعتقادات شيعيان و برزبان راندن خزعبلات فريبآميزی از اين دست که خداوند عمر طولانی به حضرت داده است و مردم بايد انتظار بکشند که سرانجام امام زمان ظهور کند و نظم غير عادلانه را به نظمی عادلانه مبدل سازد، نکاتی نيز پيرامون آن دسته از افرادی که ادعای رؤيت و ارتباط با امام زمان دارند، مطرح نمود. خامنهای، " ادعای رؤيت، ارتباط، تشرف و يا دستور گرفتن از امام زمان و اقتدای به وی " را ادعاهائی شرمآور خواند و چنين مدعيانی را، سود جويان و دکاندارانی ناميد که به قصد فريب مردم دست به اين کار میزنند. همان روز رفسنجانی نيز، اگر چه با لحنی ملايمتر، سخنان مشابهی برزبان راند و گفت: " ما مأموريم کسی که ادعای پيام رسانی از طرف حضرت مهدی موعود را داشت و يا زمانی برای ظهور منجی مشخص کرد، آن را نپذيريم و تکذيب کنيم"
اگر چه، بسیاربعید است در شرايط حاضر خامنهای قصد تضعيف موقعيت احمدی نژاد را داشته باشد، اما بديهیست که، سخنان وی، به تضعيف لااقل يکی از شاخههای اصولگرا، يعنی جريان مصباح يزدی که از حاميان اصلی دولت نظامی – امنيتی احمدی نژاد است، منجر میگردد. رئيس جمهور اصولگرا نيز اگر چه در مورد ادعاهای رنگارنگ خود پيرامون ارتباط با "امام زمان" و حلول نور و اَمثال آن سکوت کرد و يا خود را به فراموشی زد، اما در همان حال سعی نمود به نحوی صف خود را از کسانی که "ظرفيت شناخت امام زمان را ندارند و مجالس کذائی ادعای ارتباط با امام برپا میکنند" جدا نمايد. با اين همه، روشن است که با اين سخنان و موضعگيری خامنهای که تضعيف گروهی از حاميان جدی احمدی نژاد را در پی دارد، در عين حال چماق سازی احمدی نژاد از مديريت امام زمانی جهت مقابله با رقبای خويش، به مانع برخورده است و نتيجه در هر حال تضعيف موقعيت احمدی نژاد است
اگر رفسنجانی با انگيزه قدرت طلبی، آگاهانه و برای تضعيف احمدی نژاد و دولت وی، دست به حمله میزند و حتا میتواند از طريق اين حملات و انتقادات، برای دورۀ آيندۀ رياست جمهوری، تبليغ، توشهاندوزی و زمينهسازی کند، اما بهنظر نمیرسد که جناح خامنهای برای رياست جمهوری دورۀ آينده، گزينه ديگری، جز همين احمدی نژاد داشته باشد. بنابراين شرط عقل حکم میکند که خامنهای همچنان از وی حمايت کند و نگذارد موقعيت وی تضعيف شود. اما معضل اينجاست که رهبر حکومت اسلامی هم برای تحکيم و تقويت رژيم جمهوری اسلامی، گاه راه ديگری ندارد جز آنکه حرفهائی بزند و مواضعی اتخاذ کند که رئيس جمهور اسلامی و حاميان وی را تضعيف میکند. اين هم از تناقضات حکـومت اسلامیست که رهبرش برای تقويت نظام جمهوری اسلامی، بايد آن را تضعيف کند. بنابراين، ترديدی در اين مسأله وجود ندارد که نزاع و کشمکش ميان مرتجعين ادامه خواهد يافت. نکته مهم در اين ميان اين است که، ماهيت اينگونه نزاعها و جنگ و جدالها، بر اکثر مردم ايران روشن شده است. اکثريت قريب به اتفاق مردم ايران سالهاست به اين واقعيت پیبردهاند که مرتجعين حاکم، خواه در لباس نمايندگی مجلس، خواه در لباس وزير، مستقل از اينکه با کدام دوز و کلک و از چه راهی به اين مقام و منصب رسيده باشند، مستقل از اينکه در مورد اسرائيل، مهدی موعود، خصوصی سازی و يا هر مقوله ديگر، چه ديدگاه و چه نظری داشته باشند و مستقل از اينکه تا چه اندازه به دارودسته موسوم به اصلاح طلبان، اصولگرايان و به کابينۀ احمدی نژاد نزديک و يا از آن دور باشند، همگی سروته يک کرباس، خادم يک دستگاه و مهرهی نظم ارتجاعی و استثماری حاکم اند. آنچه در برابر انبوه کارگران و زحمتکشان قرار گرفته است، نه دل خوشی به اين يا آن اختلاف و کشمکش، که تعيين تکليف قطعی، با این نظم ارتجاعی و استثماری ست
کشمکش و اختلاف بر سر علی کردان، وزير کشور احمدی نژاد که از مجلس اصولگرا رأی اعتماد گرفت، همچنان ادامه دارد. وقتی که بوی گند و گندکاری وزير کشور در زمينۀ ارائه مدارک تقلبی و جعل دکترای دانشگاه آکسفورد، شامۀ مجلس را پر کرد، مجلس اصولگرا نيز که خود را "اغوا" شده احساس میکرد، به فکر جبران مافات افتاد. بحث و مجادله پيرامون اين موضوع و اين که با وجود برخی شبهات، چرا بايد به کردان رأی مثبت داده شود، در مجلس بالا گرفت. در حاليکه علی لاريجانی رئيس مجلس به اين اکتفا کرده بود که به کمک وزارت علوم، در مورد اصالت مدارک وزيرِ کشور تحقيق کند، انتشار نتايج استعلام از دانشگاه آکسفورد و مستنداتی مبنی بر جعلی بودن مدارک وزير احمدی نژاد در سايت خبری- تحليلی "الف" وابسته به احمد توکلی نماينده تهران، لاپوشانی ِ تـقلب، و اقدام سوء استفاده جويانۀ وزير کشور را غير ممکن ساخت. به دنبال اين مسئله، سايت " الف" فيلتر شد. احمد توکلی به دستگاه قضائی شکايت برد و دو روز بعد، در مجلس خواستار آن شد که وزير کشور بطور داوطلبانه استعفا دهد، عذرخواهی کند، وزارت را رها کند و دنبال کار ديگری برود. سخنان توکلی در مجلس، مورد استقبال نمايندگان طيف اصولگرای تهران قرار گرفت. روزهای بعد و در جريان اعتراض و پیگيری توکلی نسبت به مسدود شدن سايت "الف" ، مشخص شد که در پی شکايت رحيمی، معاون حقوقی و پارلمانی رئيس جمهور، بخاطر انتشار مطالبی پيرامون تقلبی بودن مدارک وزير کشور در اين سايت، آن را فيلتر کردهاند. در همين رابطه، يکی از نمايندگان مجلس نيز از مدرک "دوقلو"ی کردان صحبت کرد و گفت، مدرک معاون حقوقی احمدی نژاد هم از نوع مدرک وزير کشور است، موضوعی که تا دقايقی چند موجبات مزاح و مسخرهگی نمايندگان مجلس را فراهم ساخت
در هر حال، به رغم بالا گرفتن کشمکش ميان مجلس و دولت، تا اين لحظه، هنوز نه خبری از استعفای علی کردان، وزير کشور که از نزديکان و آشنايان احمدی نژاد است انتشار يافته است و نه اقدامی از سوی رئيس جمهور برای عزل و برکناری وی صورت گرفته است. کشمکش اصولگرايان مجلس با دولت اصولگرا در اين مورد، هنوز خاتمه نيافته است
موضوع ديگری که احمدی نژاد و دولت او را به چالش کشاند، سخنانی بود که اسفنديار رحيم مشائی، معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان ميراث فرهنگی و گردشگری جمهوری اسلامی، پيرامون دوستی مردم ايران و مردم اسرائيل برزبان راند. صرفنظر از جنجالهای بيش از حدی که پيرامون اين قضيه به راه افتاد، اما از آنجا که اين ديدگاه با موضع خمينی پيرامون محو و نابودی اسرائيل در تعارض قرار داشت، از اين رو معاون احمدی نژاد، از همه سو تحت فشار قرار گرفت که حرفِ خود را پس بگيرد. احمدی نژاد نيز که چنين شخصی را به معاونت خود برگزيده بود، از اين فشارها و انتقادها برکنار نماند. زمانی که رحيم مشائی در مجلس حضور يافت و پيرامون سخنان خود توضيح داد، نه فقط حاضر نشد حرف خود را پس بگيرد و يا آن را به طريقی اصلاح کند که رضايت معترضين تأمين گردد، بلکه هم در سخنان شفاهی و هم در نامۀ مکتوب خود خطاب به حداد عادل رئيس کميسيون فرهنگی مجلس، ضمن دفاع از مضمون حرفهای پيشين خود، اين نکته را نيز بر آن اضافه کرد که: "زمان آن گذشته است که يک دين بر همۀ جهان مسلط شود". اين سخنان، نتيجۀ ديگری نداشت جز اينکه اختلاف و کشمکش ميان مرتجعين را تشديد کرد. ۲٠٠ نمايندۀ مجلس با صدور بيانيهای، مواضع معاون رئيس جمهور را مغاير با سياستهای اصولی جمهوری اسلامی، مخالف صريح مواضع خمينی و خامنهای و انحرافی غير قابل بخشش در زمينۀ سياست خارجی دانستند. نمايندگان مجلس، ضمن آنکه اين موضوع را به دولت اصولگرا و رئيس جمهور آن هشدار دادند، خواستار عزل فوری وی شدند. مجلس اصولگرا، اين حرف رحيم مشائی معاون رئيس جمهور که "زمان آن گذشته است که يک دين بر همۀ جهان مسلط شود" را نيز، خلاف نص صريح قرآن و مبانی اعتقادی شيعيان پيرامون مهدويت و اصل ظهور دانستندو ضمن محکوم کردن آن، از احمدی نژاد خواستند اين موضعگيری را محکوم نموده و با نام برده برخورد جدی بنمايد
ناگفته نماند که بسيج دانشجوئی " دانشکده خبر" نيز با صدور بيانيه شديدالحنی در روز ۲۶ مرداد، معاون رئيس جمهور را "عنصر کم سواد"ی خواند که به عملی "خفتبار" دست زده و حرفهائی زده است که با مواضع رئيس جمهور مبنی بر محو و نابودی اسرائيل مغايرت دارد. بيانيه، با طرح اين سؤال از احمدی نژاد که "تا کی بايد شاهد لغزشها و خطاها و کوتاه آمدن در مقابل شياطين در دولت مکتبی باشيم؟ " از احمدی نژاد خواسته است که رحيم مشائی را از کابينۀ خود اخراج کند
با اين وجود، نه اين بيانيهها و نه حتی موضعگيری پارهای از آيتاللهها و مراجعی که تلويحاً خواستار عزل وی شده بودند، تغييری در مسأله ايجاد نکرد و حضور وی در کابينه ی احمدی نژاد ادامه يافت. معاون رئيس جمهور حتی پا را فراتر گذاشت و ادعا کرد حرفهايش عين آموزههای دينی است و حاضر است با هر کس که در اين مورد شک دارد، دهها ساعت بحث، و او را قانع کند. آخرين واکنش دولت در آخرين روز مرداد ماه اين بود که مشاور مطبوعاتی رئيس جمهور، سخنان معاون رئيس جمهور را مخدوش و دارای اشکال خواند و او را از تکرار آن برحذر داشت و بعد هم چنين اضافه کرد که اين موضوع با تذکر، حل و فصل خواهد شد، که البته هنوز حل و فصل نشده است
موضوع ديگری که دولت احمدی نژاد را به چالش کشانده است، صحبتها و انتقادات رفسنجانی از سياستهای دولت و حملات وی به اين سياستهاست. اگرچه کشمکش ميان باند رفسنجانی و دولت احمدی نژاد موضوع جديدی نيست، اما رفسنجانی با اعلام پايان دوران مدارای مجمع تشخيص مصلحت با دولت، دور جديدی از انتقادات را آغاز کرده است که همچنان ادامه دارد. رفسنجانی در يک سخنرانی مورخ ۲۱ مرداد گفت: "مقام معظم رهبری در ابتدای فعاليت دولت نهم از ما خواستند مدتی با اين دولت مدارا کنيم. میتوانيم بگوئيم اين مدت تمام شده است". رفسنجانی در همين سخنرانی ادعا کرد که دولت احمدی نژاد، در اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی که خواستار خصوصی سازی شرکتهای دولتیست، ناکام مانده است. اکبر رفسنجانی، يار ديرين خمينی، رئيس مجلس خبرگان و مجمع تشخيص مصلحت نظام، از آن روز به بعد نيز، هر روز، به يک بهانهای سخنرانی میکند و دربارۀ هر چيزی که از آن طريق بتواند احمدی نژاد را مورد حمله قرار دهد، اظهار نظر میکند و دولت وی را نيز پیدرپی به چالش میکشد. يک روز از نحوۀ ادارۀ کشور که مردم را در زمستان و تابستان دچار قطع گاز و برق میکند انتقاد مینماید و آن را نتيجۀ ضعف مديريت کشور میداند و روز ديگر، در مورد خشکسالی اظهار نظر میکند و از کم توجهی دولت به تحقيقات در زمينۀ علوم زراعت و آب و خاک و عدم رعايت سياستهای مجمع تشخيص مصلحت، گله میکند. رفسنجانی میگويد: " مجمع تشخيص مصلحت، سياستهای کلی بخش کشاورزی و طرح جامع مديريت آب را مشخص کرده است که اگر مراعات میشد، چنين خشکسالی به وقوع نمیپيوست"
احمدی نژاد نيز اگر چه گوشش از اين حرفها پر شده است و با اين ادعا که دولت نهم، دولت کار است و وقت خود را با پاسخ دادن به موج سازیهای سياسی تلف نمیکند، سعی کرد، چنين وانمود سازد که وقعی به اين حرفها نمیگذارد، اما بديهی است که حرفهای دردسر ساز رفسنجانی نيز تأثيرات خود را بر جای میگذارد، دولت را به چالش میکشد و اختلاف و کشمکش را نيز دامن میزند
درست در بحبوحه ی اين رويدادها و کشمکشها، که هر يک به نحوی دولت را به چالش میکشند است که خامنهای در ۲۷ مرداد، به مناسبت "ميلاد امام زمان" نطقی ايراد میکند که حاصل آن جز تضعيف گروهی از اصولگرايان و حاميان جدی احمدی نژاد، چيز ديگری نبود. خامنهای در نطق خود، ضمن اظهار نظر پيرامون "انتظار ظهور مهدی موعود" و جايگاه آن در اعتقادات شيعيان و برزبان راندن خزعبلات فريبآميزی از اين دست که خداوند عمر طولانی به حضرت داده است و مردم بايد انتظار بکشند که سرانجام امام زمان ظهور کند و نظم غير عادلانه را به نظمی عادلانه مبدل سازد، نکاتی نيز پيرامون آن دسته از افرادی که ادعای رؤيت و ارتباط با امام زمان دارند، مطرح نمود. خامنهای، " ادعای رؤيت، ارتباط، تشرف و يا دستور گرفتن از امام زمان و اقتدای به وی " را ادعاهائی شرمآور خواند و چنين مدعيانی را، سود جويان و دکاندارانی ناميد که به قصد فريب مردم دست به اين کار میزنند. همان روز رفسنجانی نيز، اگر چه با لحنی ملايمتر، سخنان مشابهی برزبان راند و گفت: " ما مأموريم کسی که ادعای پيام رسانی از طرف حضرت مهدی موعود را داشت و يا زمانی برای ظهور منجی مشخص کرد، آن را نپذيريم و تکذيب کنيم"
اگر چه، بسیاربعید است در شرايط حاضر خامنهای قصد تضعيف موقعيت احمدی نژاد را داشته باشد، اما بديهیست که، سخنان وی، به تضعيف لااقل يکی از شاخههای اصولگرا، يعنی جريان مصباح يزدی که از حاميان اصلی دولت نظامی – امنيتی احمدی نژاد است، منجر میگردد. رئيس جمهور اصولگرا نيز اگر چه در مورد ادعاهای رنگارنگ خود پيرامون ارتباط با "امام زمان" و حلول نور و اَمثال آن سکوت کرد و يا خود را به فراموشی زد، اما در همان حال سعی نمود به نحوی صف خود را از کسانی که "ظرفيت شناخت امام زمان را ندارند و مجالس کذائی ادعای ارتباط با امام برپا میکنند" جدا نمايد. با اين همه، روشن است که با اين سخنان و موضعگيری خامنهای که تضعيف گروهی از حاميان جدی احمدی نژاد را در پی دارد، در عين حال چماق سازی احمدی نژاد از مديريت امام زمانی جهت مقابله با رقبای خويش، به مانع برخورده است و نتيجه در هر حال تضعيف موقعيت احمدی نژاد است
اگر رفسنجانی با انگيزه قدرت طلبی، آگاهانه و برای تضعيف احمدی نژاد و دولت وی، دست به حمله میزند و حتا میتواند از طريق اين حملات و انتقادات، برای دورۀ آيندۀ رياست جمهوری، تبليغ، توشهاندوزی و زمينهسازی کند، اما بهنظر نمیرسد که جناح خامنهای برای رياست جمهوری دورۀ آينده، گزينه ديگری، جز همين احمدی نژاد داشته باشد. بنابراين شرط عقل حکم میکند که خامنهای همچنان از وی حمايت کند و نگذارد موقعيت وی تضعيف شود. اما معضل اينجاست که رهبر حکومت اسلامی هم برای تحکيم و تقويت رژيم جمهوری اسلامی، گاه راه ديگری ندارد جز آنکه حرفهائی بزند و مواضعی اتخاذ کند که رئيس جمهور اسلامی و حاميان وی را تضعيف میکند. اين هم از تناقضات حکـومت اسلامیست که رهبرش برای تقويت نظام جمهوری اسلامی، بايد آن را تضعيف کند. بنابراين، ترديدی در اين مسأله وجود ندارد که نزاع و کشمکش ميان مرتجعين ادامه خواهد يافت. نکته مهم در اين ميان اين است که، ماهيت اينگونه نزاعها و جنگ و جدالها، بر اکثر مردم ايران روشن شده است. اکثريت قريب به اتفاق مردم ايران سالهاست به اين واقعيت پیبردهاند که مرتجعين حاکم، خواه در لباس نمايندگی مجلس، خواه در لباس وزير، مستقل از اينکه با کدام دوز و کلک و از چه راهی به اين مقام و منصب رسيده باشند، مستقل از اينکه در مورد اسرائيل، مهدی موعود، خصوصی سازی و يا هر مقوله ديگر، چه ديدگاه و چه نظری داشته باشند و مستقل از اينکه تا چه اندازه به دارودسته موسوم به اصلاح طلبان، اصولگرايان و به کابينۀ احمدی نژاد نزديک و يا از آن دور باشند، همگی سروته يک کرباس، خادم يک دستگاه و مهرهی نظم ارتجاعی و استثماری حاکم اند. آنچه در برابر انبوه کارگران و زحمتکشان قرار گرفته است، نه دل خوشی به اين يا آن اختلاف و کشمکش، که تعيين تکليف قطعی، با این نظم ارتجاعی و استثماری ست