ایران در هفتهای که گذشت
درجه پیشرفت تاریخی بشریت، همواره با میزان تسلط انسان بر طبیعت خارج از خود و رهایی از وابستگی به آن، رابطهای مستقیم دارد. از هنگامی که انسان از اجداد میموننمای خود جدا گردید و رسم تولید را آموخت، کوشیده است با تکیه بر تجربه تولیدی خود، دانش و آگاهیاش را بسط دهد، قوانین طبیعت را بشناسد، نیروهای سرکش آن را مهار کند و به خدمت نیازهای خود درآورد و با تغییر آگاهانهی مواد طبیعت، مدام از وابستگی خود به طبیعت بکاهد. گر چه پیشرفت در این عرصه نامحدود خواهد بود، اما تا همین مقطع تاریخی که در آن به سر میبریم، رشد نیروهای تولیدی انسان، پیشرفت علم و تکنولوژی و درجه تسلط انسان بر طبیعت خارج از خود، به آن حد رسیده است که این یا آن نیروی طبیعت نتواند سرنوشت زندگی میلیونها و میلیاردها انسان را تعیین کند. اگر جز این است، دیگر ربطی به طبیعت و نیروهای آن ندارد، بلکه به جامعه و نیروهای اجتماعی حاکم بر جامعه بشری ربط پیدا میکند. غرض از این مقدمه، پرداختن به معضل آب و برق مردم ایران و توجیهات رسوای هیئت حاکمه است
در پی اعتراضات مکرر مردم به قطع مداوم آب و برق، روز چهارشنبه این هفته، وزیر نیرو، در یک مصاحبه مطبوعاتی حضور یافت تا بالاخره به مردم بگوید که مسبب قطعی برق و آب کیست؟ این خرابی اوضاع تا کی ادامه خواهد یافت؟ و آیا امیدی هست که مردم از این قطع مداوم برق و آب به زودی رهایی یابند؟
وزیر نیرو در این مصاحبه، در نقش دادستان جمهوری اسلامی ظاهر شد و به طرح اتهامات علیه طبیعت پرداخت. طبیعت بیزبان متهم شد که مسبب تمام کمبود آب و برق است و موجب فشارهای متعدد به مردم، در گرمای تابستان. وی گفت: آن چه که موجب کمبود آب و برق و قطعی مداوم آنها شده است، کاهش میزان بارش است و دولت نقشی در آن ندارد. این کاهش میزان بارندگی سبب شده است که میزان تولید نیروگاههای آبی در سال جاری از سه هزار و ۷۰۰ مگا وات در اردیبهشت ماه به ۱۴۰۰ مگا وات در روزهای اخیر کاهش یابد. هم اکنون دو هفته است که کارون ۳ از چرخه تولید خارج شده، سد کرخه و عباسپور تا نیمه شهریور، به کلی از مدار خارج خواهند شد و در ماههای مهر و آبان تنها میتوانیم از سد دِز برق برداشت کنیم. پس تا این جا بنا به ادعای وزیر نیرو، تمام تقصیر متوجه طبیعت است و باران که به وظیفه خود عمل نکرده و باعث شده که مردم از کمبود آب و برق در تابستان رنج ببرند، دچار خسارات مادی شوند و حتا تعدادی جان خود را از دست بدهند
درجه پیشرفت تاریخی بشریت، همواره با میزان تسلط انسان بر طبیعت خارج از خود و رهایی از وابستگی به آن، رابطهای مستقیم دارد. از هنگامی که انسان از اجداد میموننمای خود جدا گردید و رسم تولید را آموخت، کوشیده است با تکیه بر تجربه تولیدی خود، دانش و آگاهیاش را بسط دهد، قوانین طبیعت را بشناسد، نیروهای سرکش آن را مهار کند و به خدمت نیازهای خود درآورد و با تغییر آگاهانهی مواد طبیعت، مدام از وابستگی خود به طبیعت بکاهد. گر چه پیشرفت در این عرصه نامحدود خواهد بود، اما تا همین مقطع تاریخی که در آن به سر میبریم، رشد نیروهای تولیدی انسان، پیشرفت علم و تکنولوژی و درجه تسلط انسان بر طبیعت خارج از خود، به آن حد رسیده است که این یا آن نیروی طبیعت نتواند سرنوشت زندگی میلیونها و میلیاردها انسان را تعیین کند. اگر جز این است، دیگر ربطی به طبیعت و نیروهای آن ندارد، بلکه به جامعه و نیروهای اجتماعی حاکم بر جامعه بشری ربط پیدا میکند. غرض از این مقدمه، پرداختن به معضل آب و برق مردم ایران و توجیهات رسوای هیئت حاکمه است
در پی اعتراضات مکرر مردم به قطع مداوم آب و برق، روز چهارشنبه این هفته، وزیر نیرو، در یک مصاحبه مطبوعاتی حضور یافت تا بالاخره به مردم بگوید که مسبب قطعی برق و آب کیست؟ این خرابی اوضاع تا کی ادامه خواهد یافت؟ و آیا امیدی هست که مردم از این قطع مداوم برق و آب به زودی رهایی یابند؟
وزیر نیرو در این مصاحبه، در نقش دادستان جمهوری اسلامی ظاهر شد و به طرح اتهامات علیه طبیعت پرداخت. طبیعت بیزبان متهم شد که مسبب تمام کمبود آب و برق است و موجب فشارهای متعدد به مردم، در گرمای تابستان. وی گفت: آن چه که موجب کمبود آب و برق و قطعی مداوم آنها شده است، کاهش میزان بارش است و دولت نقشی در آن ندارد. این کاهش میزان بارندگی سبب شده است که میزان تولید نیروگاههای آبی در سال جاری از سه هزار و ۷۰۰ مگا وات در اردیبهشت ماه به ۱۴۰۰ مگا وات در روزهای اخیر کاهش یابد. هم اکنون دو هفته است که کارون ۳ از چرخه تولید خارج شده، سد کرخه و عباسپور تا نیمه شهریور، به کلی از مدار خارج خواهند شد و در ماههای مهر و آبان تنها میتوانیم از سد دِز برق برداشت کنیم. پس تا این جا بنا به ادعای وزیر نیرو، تمام تقصیر متوجه طبیعت است و باران که به وظیفه خود عمل نکرده و باعث شده که مردم از کمبود آب و برق در تابستان رنج ببرند، دچار خسارات مادی شوند و حتا تعدادی جان خود را از دست بدهند
اما در حالی که وزیر نیرو در نقش دادستان جمهوری اسلامی به طرح اتهامات علیه طبیعت میپردازد و آن را محکوم میکند، بانک مرکزی نقش وکیل تسخیری طبیعت را بر عهده میگیرد و میگوید انصاف نیست که همه کاسه کوزهها را بر سر طبیعت خراب کنیم، چرا که بر طبق آمار سال ۸۶، کمتر از ۱۵ درصد برق کشور از طریق نیروگاههای برق آبی تأمین میشده است و علاوه بر این کاهش تولید برق کشور مربوط به امسال و کاهش بارندگی نیست بلکه از سال ۱۳۸۳، نرخ رشد تولید برق مدام کاهش یافته و از ۹ / ۸ درصد، تا سال ۸۶ به ۹ / ۶ درصد رسیده است. وزیر نیرو، اما کوتاه نمیآید و حتا به اظهارات وکیل تسخیری هم توجه نمیکند. وزیر نیرو، در مورد معضل کمبود آب در شهرها و روستاهای کشور چه میگوید و دولت چه اقداماتی انجام داده است؟ وی میگوید: "تنها در ۱۴۰ شهر است که مردم با مشکل آب رو به رو هستند و راه حل آن هم صرفهجویی در مصرف آب است. بقیه شهرها مشکل عمدهای ندارند. در مورد روستاها نیز اقداماتی انجام گرفته، نزدیک به ۷ هزار روستا با تانکر آبرسانی شده و روز به روز تعداد این روستاها بیشتر میشود."
حساب کنید و ببینید که چقدر یک کشور باید عقبمانده باشد که آب مورد نیاز روزمره مردم نیز تأمین نباشد و افتخار هیئت حاکمهاش این است که به کمتر از ۷ هزار روستا با تانکر آب رسانده و چندین هزار روستای دیگر در انتظار رسیدن تانکر آب آشامیدنی به سر میبرند
حساب کنید و ببینید که چقدر یک کشور باید عقبمانده باشد که آب مورد نیاز روزمره مردم نیز تأمین نباشد و افتخار هیئت حاکمهاش این است که به کمتر از ۷ هزار روستا با تانکر آب رسانده و چندین هزار روستای دیگر در انتظار رسیدن تانکر آب آشامیدنی به سر میبرند
طبقه حاکم بر ایران که مسبب تمام عقبماندگیها و بدبختیهای مردم ایران است، دیواری کوتاهتر از طبیعت ندیده است. اگر در زمستان برق و گاز نیست، همه چیز متوقف میشود و مردم حتا برای تأمین نان خشک و خالی روزمرهی خود دچار مشکل میشوند، مقصر طبیعت است و بارش برف و نه کمبود تولید گاز و برق، تأمین امکاناتی که آنها را به هر شهر و روستا برساند، جادهها و خیابانهای مناسب به همراه امکانات مدرن ذوب کردن و روبیدن برف. اکنون نیز مقصرِ تمامِ کمبودِ آب و برق، باران است. راهی هم برای حل معضل نیست، مگر به انتظار روزی نشستن که طبیعت لطف کند و باران، مردم را نجات دهد. لذا وزیر نیرو در پاسخ این سؤال خبرنگاران که بالاخره کی مردم از این وضع نجات مییابند؟ پاسخ میدهد: "میزان منابع مخازن رو به کاهش بوده و اول مهر ماه در حداقل قرار میگیرد. ما باید در انتظار اولین بارش بنشینیم و منابع اندک در اختیار را، با درایت و منطق مصرف کنیم." این هم راه حل وزیر نیروی جمهوری اسلامی. بله! درست میشنوید! "در انتظار اولین بارش بنشینیم."
خوب، اگر طبیعت کم لطفی کرد و بارش، مطابق انتظار نبود، آن گاه رهنمود مقامات جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ لابد از مردم خواهند خواست که در نخستین سالهای قرن بیست و یکم، خود را به درجه انسانهای ناآگاه هزاران سال پیش که در چنگال نیروهای طبیعت اسیر و گرفتار بودند، تنزل دهند، شعور و انسانیت خود را تحقیر کنند، دستهایشان را به آسمان بلند کنند و با گریه و زاری از نیروی موهوم نامرئی طلب بارش کنند
خوب، اگر طبیعت کم لطفی کرد و بارش، مطابق انتظار نبود، آن گاه رهنمود مقامات جمهوری اسلامی چه خواهد بود؟ لابد از مردم خواهند خواست که در نخستین سالهای قرن بیست و یکم، خود را به درجه انسانهای ناآگاه هزاران سال پیش که در چنگال نیروهای طبیعت اسیر و گرفتار بودند، تنزل دهند، شعور و انسانیت خود را تحقیر کنند، دستهایشان را به آسمان بلند کنند و با گریه و زاری از نیروی موهوم نامرئی طلب بارش کنند
اما اکنون هر انسانی با کمی آگاهی میداند که نیروهای مولده انسانی، علم و تکنولوژی تا آن حد پیشرفت کردهاند که دیگر، سرنوشت انسان و نیازهای آن وابسته به کم و زیادی بارش برف و باران و یا تأخیر در نزول آنها نیست. انسانها هم اکنون مسایلی بسیار بزرگتر و پیچیدهتر از آنها را حل کردهاند. اگر در ایران حتا آب و برق مصرفی مورد نیاز روزمره مردم تأمین نیست، علت آن را باید در نظام اجتماعی و سیاسی حاکم بر کشور جستجو کرد. معضلات مردم ایران، البته به کمبود آب و برق خلاصه نمیشود. صدها معضل فراتر از این وجود دارد
سی سال تجربه حاکمیت جمهوری اسلامی نشان داده است که تودههای زحمتکش مردم ایران از شرّ حتا یکی از معضلات موجود رهایی نمییابند، مگر آن که تکلیف خود را با سرمنشأ این معضلات روشن کنند
ایران در هفتهای که گذشت
در این هفته دستهجات وابسته به رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت، آتشبار توپخانهی تبلیغاتی خود را به سوی یکدیگر نشانه رفته بودند و هر یک، دیگری را باعث و بانی خرابی اوضاع اقتصادی، وخامت روزافزون وضعیت معیشتی توده مردم و فقر و فلاکت آنها معرفی میکرد
در این هفته دستهجات وابسته به رئیس جمهور و رئیس مجمع تشخیص مصلحت، آتشبار توپخانهی تبلیغاتی خود را به سوی یکدیگر نشانه رفته بودند و هر یک، دیگری را باعث و بانی خرابی اوضاع اقتصادی، وخامت روزافزون وضعیت معیشتی توده مردم و فقر و فلاکت آنها معرفی میکرد
نزاع از آن جا بالا گرفت که هفته پیش رفسنجانی اعلام کرد، در طول سه سال گذشته در قبال شکستهای دولت، سکوت اختیار کرده، اما از این پس سکوت خود را خواهد شکست
پیآمد این موضعگیری، سخنرانیهای پی در پی رفسنجانی به بهانههای مختلف بود که در جریان آن، علت شکستهای رئیس جمهور را در عرصههای مختلف اقتصادی – اجتماعی، ناتوانی و سوء مدیریت معرفی نمود. ماجرا در این هفته شدت گرفت و اغلب اعضای کابینه و تعدادی از نمایندگان مجلس به حمله متقابل علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت دست زدند. احمدینژاد هم روز چهارشنبه، در یک گردهمآیی، بی آن که نامی از رفسنجانی ببرد، اظهارات وی را بیپایه خواند و ادعا کرد، دولت نهم در عرصههای مختلف شکوفاییهای چشمگیری داشته و دست آخر هم برای این که حمله رئیس مجمع تشخیص مصلحت رژیم را بیاهمیت معرفی کند، گفت: "دولت نهم وقت خود را با پاسخ دادن به موجسازیهای سیاسی تلف نمیکند."
موضعگیریها ادامه یافت تا جایی که خبرگزاری رسمی کشور، "ایرنا"، ضمن چندین مصاحبه با صاحبنظران حکومتی، یک کیفرخواست علیه رفسنجانی تهیه کرد و او را مجری سیاستهای استعماری معرفی نمود. روزنامه ایران با تیتر "تعدیل اقتصادی، سیاستی استعماری بود" به درج خلاصهای از این مصاحبهها پرداخت. جا دارد که شنوندگان صدای دمکراسی شورایی هم مختصری از این افشاگریها را بشنوند و ببینند که آنها وقتی منافعشان ایجاب کند، ابایی ندارند که نقش یکدیگر را به عنوان کارگزاران و مجریان سرمایه بینالمللی و سیاستهای آن برملا کنند. در عین حال همین افشاگریها نشان میدهد که این نقش منحصر به رفسنجانی و کارگزاران همراه وی نبود، بلکه پس از وی، هیئت حاکمه تحت فرمان خاتمی و اکنون احمدینژاد، عهدهدار این نقش بوده و هستند
موضعگیریها ادامه یافت تا جایی که خبرگزاری رسمی کشور، "ایرنا"، ضمن چندین مصاحبه با صاحبنظران حکومتی، یک کیفرخواست علیه رفسنجانی تهیه کرد و او را مجری سیاستهای استعماری معرفی نمود. روزنامه ایران با تیتر "تعدیل اقتصادی، سیاستی استعماری بود" به درج خلاصهای از این مصاحبهها پرداخت. جا دارد که شنوندگان صدای دمکراسی شورایی هم مختصری از این افشاگریها را بشنوند و ببینند که آنها وقتی منافعشان ایجاب کند، ابایی ندارند که نقش یکدیگر را به عنوان کارگزاران و مجریان سرمایه بینالمللی و سیاستهای آن برملا کنند. در عین حال همین افشاگریها نشان میدهد که این نقش منحصر به رفسنجانی و کارگزاران همراه وی نبود، بلکه پس از وی، هیئت حاکمه تحت فرمان خاتمی و اکنون احمدینژاد، عهدهدار این نقش بوده و هستند
در این مصاحبهها از قول پرویز داوودی، استاد اقتصاد دانشگاه بهشتی گفته شده است، سیاست تعدیل اقتصادی، وارادتی، استعماری و با توصیه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی بود. سیاست مکمل تعدیل اقتصادی، کوچکسازی دولت و واگذاری تصدیها به بخش خصوصی بود. منشأ این سیاست یک تفکر انحرافی است که از بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول منشأ گرفته و منجر به تورم بالا، انباشت بدهی خارجی، ناملایمات اجتماعی و اقتصادی و شکاف طبقاتی گردیده است. اجرای سیاست تعدیل منجر به افزایش قیمتها در ایران شد و قرار بود افزایش قیمت انرژی و کوچکسازی دولت عملی شود که به امضای وزیر اقتصاد نرسید، ولی متأسفانه در عمل این سه پیشنهاد در کشور اجرا شد. وی افزود: در تدوین برنامه سوم و چهارم توسعه، همان فکر انحرافی سیاست وارداتی تعدیل دنبال شد و هر سال افزایش قیمتها به اجرا گذاشته شد. این امر، منجر به گسترش فقر و توزیع ناعادلانه ثروت و درآمدها شد. وی ادامه داد و گفت: از حامیان سیاست تعدیل در ایران کدهای مستقیمی در دست است که گفته بودند با توجه به اجرای سیاست تعدیل اقتصادی و شکاف طبقاتی، با اعتراض روبرو میشود، بنابراین دستور دادند که کلاهخود و باتوم برای سرکوب مردم وارد شود
آن چه را که شنیدید به نقل از مصاحبهای است که خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، آن را انجام داده و در روزنامه رسمی دولت، "ایران"، "تعدیل اقتصادی سیاستی استعماری" به چاپ رسیده است. حقایق فراوانی در این مصاحبه است و آشکارا اذعان میدارد که سیاست نئولیبرالیسم اقتصادی که از دوره رفسنجانی تحت عنوان سیاست تعدیل اقتصادی به مرحله اجرا درآمد، دیکته شده از سوی نهادهای مالی انحصارات بینالمللی بوده و در خدمت منافع آنها و طبقه سرمایهدار حاکم بر ایران بوده است. این سیاست که با خصوصیسازی مؤسسات دولتی، سپردن آنها به سرمایهداران بخش خصوصی، آزادسازی قیمتها، افزایش روزافزون بهای کالاها، حذف سوبسیدها، محروم ساختن کارگران از ابتداییترین حق و حقوق و باز گذاشتن کامل دست سرمایهداران در استثمار آنها همراه بوده است، چنان فجایع عظیمی در ایران به بار آورده است که به زیر خط فقر رفتن اکثریت بزرگ جمعیت ایران، تمرکز ثروت و سرمایههای عظیم در دست گروهی اندک سرمایهدار و ثروتمند، دزدیهای کلان سران و دست اندرکاران حکومت، فساد همه جانبه دستگاه دولتی، فقر، اعتیاد، فحشا و بیکاری گسترده، تنها گوشههایی از نتایج این سیاست بودهاند. اما همان سیاستی که رفسنجانی آغازگر آن بود، خاتمی نیز آن را ادامه داد و اکنون نیز احمدینژاد افتخار میکند که بهتر از رفسنجانی و خاتمی این سیاست را پیش برده، خصوصیسازی را به ابعاد بیسابقهای رسانده، تهماندهی سوبسیدها را به میزان زیادی حذف کرده است و اگر رفسنجانی و خاتمی جرأت نکردند، بهای مواد سوختی را افزایش دهند، وی این افزایش را نتیجهی جسارت خود میداند. افزایش بهای کالاها و افسار گسیختگی تورم کنونی هم که دیگر بر کسی پوشیده نیست
آن چه را که شنیدید به نقل از مصاحبهای است که خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، آن را انجام داده و در روزنامه رسمی دولت، "ایران"، "تعدیل اقتصادی سیاستی استعماری" به چاپ رسیده است. حقایق فراوانی در این مصاحبه است و آشکارا اذعان میدارد که سیاست نئولیبرالیسم اقتصادی که از دوره رفسنجانی تحت عنوان سیاست تعدیل اقتصادی به مرحله اجرا درآمد، دیکته شده از سوی نهادهای مالی انحصارات بینالمللی بوده و در خدمت منافع آنها و طبقه سرمایهدار حاکم بر ایران بوده است. این سیاست که با خصوصیسازی مؤسسات دولتی، سپردن آنها به سرمایهداران بخش خصوصی، آزادسازی قیمتها، افزایش روزافزون بهای کالاها، حذف سوبسیدها، محروم ساختن کارگران از ابتداییترین حق و حقوق و باز گذاشتن کامل دست سرمایهداران در استثمار آنها همراه بوده است، چنان فجایع عظیمی در ایران به بار آورده است که به زیر خط فقر رفتن اکثریت بزرگ جمعیت ایران، تمرکز ثروت و سرمایههای عظیم در دست گروهی اندک سرمایهدار و ثروتمند، دزدیهای کلان سران و دست اندرکاران حکومت، فساد همه جانبه دستگاه دولتی، فقر، اعتیاد، فحشا و بیکاری گسترده، تنها گوشههایی از نتایج این سیاست بودهاند. اما همان سیاستی که رفسنجانی آغازگر آن بود، خاتمی نیز آن را ادامه داد و اکنون نیز احمدینژاد افتخار میکند که بهتر از رفسنجانی و خاتمی این سیاست را پیش برده، خصوصیسازی را به ابعاد بیسابقهای رسانده، تهماندهی سوبسیدها را به میزان زیادی حذف کرده است و اگر رفسنجانی و خاتمی جرأت نکردند، بهای مواد سوختی را افزایش دهند، وی این افزایش را نتیجهی جسارت خود میداند. افزایش بهای کالاها و افسار گسیختگی تورم کنونی هم که دیگر بر کسی پوشیده نیست
طرفداران احمدینژاد، با افشاگریهای خود، فقط این را نشان نداند که رفسنجانی مجری و کارگزار سیاست استعماری، پیش برندهی سیاستهای امپریالیسم و سرمایه انحصاری بوده است، بلکه از آن جایی که احمدینژاد، سیاستی جز همان سیاست رفسنجانی و ادامه آن نداشته و ندارد، او نیز مجری و کارگزار سرمایه بینالمللی و پیش برندهی سیاست اقتصادی آنها در ایران است. این افشاگریها ماهیت سیاستهای ضد انسانی جمهوری اسلامی را در کل، علیه تودههای کارگر و زحمتکش برملا میکند
ایران در هفتهای که گذشت
بر طبق اخباری که در این هفته انتشار یافت، وبا در ایران گسترش یافته و از آمار رسماً اعلام شده ۷۰ تا ۸۰ نفر مبتلا به این بیماری، بسیار فراتر رفته است. دستگاههای رسمیی دولتی از بیان واقعیت که حداقل میتواند دقت و هوشیاری مردم را در ایران زمینه افزایش دهد، خودداری میکنند، چرا که میدانند گسترش بیماری وبا در این عصر و زمانه، در یک کشور، رسوایی دیگری برای هیئت حاکمه آن کشور است. حداقل مرگ چهار تن را در نتیجه این بیماری تأیید کردهاند. اما علت شیوع وبا در ایران چیست؟ اگر این سؤال در مقابل یک آدم عامی و بیسواد هم قرار داده شود، قطعاً آن را به زبان خودش، با معضلات بهداشتی در جامعه مرتبط میداند. با این همه، جمهوری اسلامی چنین عقیدهای ندارد و هر یک از مقامات و مسئولین رژیم تلاش میکنند، به کلی این نظر عمومی و علمی مردم را انکار کنند. آنها منشأ این بیماری را هم در خارج از کشور معرفی میکنند. حتماً فکر میکنید که این یک شوخی است. اما باور کنید که این عین نظر مقامات جمهوری اسلامی است
جمهوری اسلامی علاقه زیادی دارد که منشأ هر مسئلهای را به خارج از مرزهای ایران وصل کند. دلیل آن چیست؟ لابد خواهید گفت، فریب افراد ناآگاه و کتمان کردن حقیقت. این، نظری درست است، اما ممکن است گفته شود که چون جمهوری اسلامی منشأ خود را از جای دیگری سوای محدودههای مرزی و جغرافیایی ایران میداند، خواه کنفرانس گوادولوپ باشد یا ارادهی الهی، این نیز عامل دیگری در بسط علاقهی جمهوری اسلامی به نسبت دادن هر مشکلی در داخل ایران به خارج از مرزهای کشور است. این هم البته میتواند مؤثر باشد. هر چه هست ریشه و سرمنشأ هر مسئله و معضلی در ایران، بر طبق نظر جمهوری اسلامی، در خارج از مرزهای کشور است
اگر اوضاع اقتصادی وخیم است، منشأ آن در خارج است. اگر تورم وجود دارد، وارد شده از خارج است. اگر کارگران برای تحقق حق و حقوق خود مبارزه میکنند، اگر زنان به خاطر برابری حقوق تلاش میکنند، یا دانشجویان خواهان تحقق مطالبات خود هستند، منشأ تمام این مطالبات و مبارزات هم از خارج از کشور است. مبارزات سازمانهای سیاسی هم بلااستثنا هدایت شده از خارج از کشور است. اکنون دیگر، وبا هم به لیست پر طول و تفصیل تمام آن چه که به خارج از مرزها وصل بود، افزوده شده است. مقامات دولتی میگویند، بیماری وبا را افغانها از یک سوی مرز و رفت و آمد عربها در سوی دیگر مرز به داخل ایران منتقل کردهاند. پیش از این هم ادعا کرده بودند که از کردستان عراق منتقل شده است. اما در برابر این یاوهسراییها، همه متخصصین و آگاهان مسایل بهداشتی و درمانی که جیرهخوار حکومت نیستند، میگویند، شیوع وبا برخاسته از فقر و نابسامانی وضعیت بهداشتی جامعه، آلودگی آبها و مواد غذایی است. جمهوری اسلامی بیهوده میکوشد، علت شیوع وبا را در ایران، همانند دهها مسئله دیگر به خارج از مرزها ربط دهد. ریشه و سرمنشأ مشکل در داخل ایران است. جمهوری اسلامی هر سال میلیاردها دلار از حاصل دسترنج کارگران را به جیب میزند، میلیاردها دلار را صرف هزینههای دستگاه نظامی – پلیسی و امنیتی سرکوبگر خود میکند، دیگر چیزی برای هزینههای بهداشتی و حفظ سلامت مردم باقی نمیماند. این است علت بروز و گسترش بیماری وبا در ایران، در دنیایی که اکنون در بسیاری از کشورهای جهان نامی هم از آن باقی نمانده است
بر طبق اخباری که در این هفته انتشار یافت، وبا در ایران گسترش یافته و از آمار رسماً اعلام شده ۷۰ تا ۸۰ نفر مبتلا به این بیماری، بسیار فراتر رفته است. دستگاههای رسمیی دولتی از بیان واقعیت که حداقل میتواند دقت و هوشیاری مردم را در ایران زمینه افزایش دهد، خودداری میکنند، چرا که میدانند گسترش بیماری وبا در این عصر و زمانه، در یک کشور، رسوایی دیگری برای هیئت حاکمه آن کشور است. حداقل مرگ چهار تن را در نتیجه این بیماری تأیید کردهاند. اما علت شیوع وبا در ایران چیست؟ اگر این سؤال در مقابل یک آدم عامی و بیسواد هم قرار داده شود، قطعاً آن را به زبان خودش، با معضلات بهداشتی در جامعه مرتبط میداند. با این همه، جمهوری اسلامی چنین عقیدهای ندارد و هر یک از مقامات و مسئولین رژیم تلاش میکنند، به کلی این نظر عمومی و علمی مردم را انکار کنند. آنها منشأ این بیماری را هم در خارج از کشور معرفی میکنند. حتماً فکر میکنید که این یک شوخی است. اما باور کنید که این عین نظر مقامات جمهوری اسلامی است
جمهوری اسلامی علاقه زیادی دارد که منشأ هر مسئلهای را به خارج از مرزهای ایران وصل کند. دلیل آن چیست؟ لابد خواهید گفت، فریب افراد ناآگاه و کتمان کردن حقیقت. این، نظری درست است، اما ممکن است گفته شود که چون جمهوری اسلامی منشأ خود را از جای دیگری سوای محدودههای مرزی و جغرافیایی ایران میداند، خواه کنفرانس گوادولوپ باشد یا ارادهی الهی، این نیز عامل دیگری در بسط علاقهی جمهوری اسلامی به نسبت دادن هر مشکلی در داخل ایران به خارج از مرزهای کشور است. این هم البته میتواند مؤثر باشد. هر چه هست ریشه و سرمنشأ هر مسئله و معضلی در ایران، بر طبق نظر جمهوری اسلامی، در خارج از مرزهای کشور است
اگر اوضاع اقتصادی وخیم است، منشأ آن در خارج است. اگر تورم وجود دارد، وارد شده از خارج است. اگر کارگران برای تحقق حق و حقوق خود مبارزه میکنند، اگر زنان به خاطر برابری حقوق تلاش میکنند، یا دانشجویان خواهان تحقق مطالبات خود هستند، منشأ تمام این مطالبات و مبارزات هم از خارج از کشور است. مبارزات سازمانهای سیاسی هم بلااستثنا هدایت شده از خارج از کشور است. اکنون دیگر، وبا هم به لیست پر طول و تفصیل تمام آن چه که به خارج از مرزها وصل بود، افزوده شده است. مقامات دولتی میگویند، بیماری وبا را افغانها از یک سوی مرز و رفت و آمد عربها در سوی دیگر مرز به داخل ایران منتقل کردهاند. پیش از این هم ادعا کرده بودند که از کردستان عراق منتقل شده است. اما در برابر این یاوهسراییها، همه متخصصین و آگاهان مسایل بهداشتی و درمانی که جیرهخوار حکومت نیستند، میگویند، شیوع وبا برخاسته از فقر و نابسامانی وضعیت بهداشتی جامعه، آلودگی آبها و مواد غذایی است. جمهوری اسلامی بیهوده میکوشد، علت شیوع وبا را در ایران، همانند دهها مسئله دیگر به خارج از مرزها ربط دهد. ریشه و سرمنشأ مشکل در داخل ایران است. جمهوری اسلامی هر سال میلیاردها دلار از حاصل دسترنج کارگران را به جیب میزند، میلیاردها دلار را صرف هزینههای دستگاه نظامی – پلیسی و امنیتی سرکوبگر خود میکند، دیگر چیزی برای هزینههای بهداشتی و حفظ سلامت مردم باقی نمیماند. این است علت بروز و گسترش بیماری وبا در ایران، در دنیایی که اکنون در بسیاری از کشورهای جهان نامی هم از آن باقی نمانده است
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen