Freitag, 1. August 2008

بن‌بست حکومت اسلامی، و تابوشکنی مذاکره با شیطان بزرگ
حضور معاون وزیر خارجه‌ی آمریکا در مذاکرات گروه پنج به اضافه‌یک بر سر پرونده‌ی هسته‌ای ایران، آغازگر مرحله‌ی تازه‌ای درمناسبات حکومت اسلامی با دولت آمریکاست
گرچه حاکمیت خمینی و حکومت اسلامی او نتیجه‌ی توافق سران آمریکا و سایر قدرت‌های بزرگ امپریالیستی در گوادولوپ بود، اما همان عواملی که سبب شد خمینی به آلترناتیو دول بزرگ سرمایه‌داری جهان در جریان قیام مردم علیه رژیم شاه تبدیل شود، به او دیکته می‌کرد که تا حد توان از توهمات مذهبی توده‌ی مردم بهره گیرد. او با عوامفریبی، حکومت موعود خود را تافته‌ای جدابافته از حکومت شاه و سایر حکومت‌های بورژوایی منطقه معرفی کرد که نه پاسدار نظام سرمایه‌داری، که مدافع محرومان و "مستضعفان" است و تا نابودی "شیطان بزرگ" از پای نخواهد نشست
آنان که در گوادولوپ برای مردم ایران دولت تعیین کرده بودند، از نتیجه‌ی کار رضایت داشتند. حضور دولت شوروی در همسایگی ایران، و جنبه‌های بارز ضد سرمایه‌داری مطالباتی که در جریان مبارزات منجر به سرنگونی رژیم شاه مطرح می‌شد، رشد گرایشات چپ و کمونیستی در ایران و منطقه‌ی خاورمیانه را به کابوس سرمایه‌داری جهانی تبدیل کرده بود. بنابراین، خمینی می‌توانست بهترین آلترناتیو نظام سرمایه‌داری جهانی باشد که از ناآگاهی توده‌های مردم بهره بگیرد و تحت پوشش شعارهای ضدآمریکایی، و با قلع و قمع جریانات چپ جلوی نفوذ ایده‌های سوسیالیستی را سد نماید. به این ترتیب، دشمنی حکومت اسلامی با مظاهر زندگی غربی، دشمنی آشتی‌ناپذیر با قدرت‌های بزرگ غربی و در راس آن‌ها آمریکا معرفی شد
گرچه شعارهای عوامفریبانه‌ی حکومت اسلامی علیه آمریکا به ابزاری برای منحرف ساختن اذهان توده‌های مردم ایران از ماهیت واقعی حکومت بود و بعدها در سطح منطقه به ابزاری برای بسیج توده‌های ناآگاه در برخی کشورها تبدیل شد، اما از جانب دیگر، حکومت اسلامی به گروگان شعارهای عوامفریبانه‌ی خود درٱمد. اقتصاد ایران جزئی از اقتصاد جهانی سرمایه‌داری است و حکومت پاسدار این مناسبات نمی‌تواند بدون داد و دهش با کشورهای پیشرفته‌ی سرمایه‌داری و در راس آن‌ها آمریکا به حیات خود ادامه دهد. مناسبات دیپلماتیک، کلید مناسبات در سایر زمینه‌هاست اما حکومت اسلامی برای حفظ وجهه‌ی کاذب خود نزد توده‌های ناآگاه، قادر نبود با "شیطان بزرگ" مناسبات دیپلماتیک برقرار کند. از این رو، طی سی سال گذشته مناسبات و بده و بستان‌های سیاسی با دولت آمریکا نیز با ریاکاری، مخفیانه و در پس پرده‌ای از شعارهای عوامفریبانه انجام گرفته است. از همین روست، که توافقاتی که برای اعلام آتش‌بس در جنگ هشت ساله با عراق، میان دولت آمریکا و حکومت اسلامی صورت گرفت، سال‌ها مخفی نگهداشته شد و مدت‌ها پس از سفر مک‌فارلین به ایران،‌وقتی نشریات خارجی از این سفر پرده برمی‌دارند، حکومت اسلامی آن را انکار می‌کند و هاشمی رفسنجانی، اداره کننده ی مذاکرات، شیادانه تلاش می‌کند چنین القا کند که مک‌فارلین بدون هماهنگی با مقامات حکومت اسلامی به یکباره با انجیلی در دست به ایران آمده، ولی در ایران کسی حاضر به گفتگو با او نشده است
حکومت اسلامی در طی سال‌های گذشته، با تغییر اوضاع منطقه که ناشی از لشگرکشی آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق است، در عین حال که بیشترین همکاری را با آمریکا داشته، تلاش کرده است از هرج و مرج ایجاد شده در عراق و افغانستان به نفع خود بهره بگیرد و نفوذ خود در این کشورها را افزایش دهد. رسوایی سیاست اشغالگرانه‌ی آمریکا در عراق و افغانستان زمینه‌ساز گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در این منطقه بود
حکومتی که درشرایط مشخصی در راستای منافع سرمایه‌داری جهانی به روی کار آورده شد، در اوضاع سیاسی دیگری به عاملی مزاحم و به مانعی در راه اجرای سیاست‌های آمریکا در منطقه تبدیل شده است. اکنون آمریکا و متحدان اروپایی آن، مهار حکومت اسلامی را پیش‌شرط غلبه بر اوضاع بحرانی خاورمیانه می‌دانند. از این رو، جدال بر سر پرونده‌ی هسته‌ای ایران در اساس جدالی است برسر محدوده‌ی نفوذ و قدرت حکومت اسلامی در خاورمیانه
اعمال فشاردولت‌های غربی به رهبری آمریکا بر جمهوری اسلامی، قطعنامه‌های شورای امنیت و تحریم‌هایی که تاکنون در دستور کار قرار گرفته و در صورت عدم توافق طرفین، بر شدت آن‌ها افزوده خواهد شد، حکومت اسلامی را در وضعیت خطیری قرار داده است. گسترش جنبش‌های اجتماعی در ایران، وخامت اوضاع اقتصادی و چشم‌انداز تحریم‌های سیاسی و اقتصادی گسترده‌تر، جمهوری اسلامی را در وضعیتی قرار داده است که هراسان از سرانجام کار، ناگزیر است به نحوی با آمریکا کنار بیاید. از این روست که سی سال بازی موش و گربه میان دولت آمریکا و حکومت اسلامی بر سر برقراری مناسبات سیاسی، به یکباره جهت دیگری به خود گرفت. حال، از محاسن مذاکره سخن گفته می‌شود و این بار، بر خلاف گذشته، فرمان انجام مذاکرات، بطور مستقیم از "بیت رهبری" صادر شد. خط قرمز حکومت اسلامی، به عبارت دیگر شرط اصلی که خامنه‌ای برای انجام مذاکره با ایران تعیین کرده، این است که آمریکا خیال براندازی حکومت را نداشته باشد. این خواست خامنه‌ای چند روز پس از سخنرانی او، به زبان صریح توسط اطرافیانش در مصاحبه با نشریات خارجی بطور مشروح بیان شد
دولت آمریکا نیز در موقعیت کنونی راهی جز کنار آمدن با جمهوری اسلامی ندارد. گردابی که در عراق و افغانستان به دست آمریکا و ناتو ایجاد شده، عجالتا ایجاد کنندگانش را در خود فرومی‌کشد. هرچند که دولت آمریکا بارها اعلام کرده در صورت لزوم با حمله ی نظامی به ایران، حکومت اسلامی را واخواهد داشت دست از ادامه‌ی غنی‌سازی اورانیوم بردارد اما حمله‌ی نظامی به ایران تنها می‌تواند اوضاع خاورمیانه را از این که هست، پیچیده‌تر کند. این امری است که دولت آمریکا نیز به آن واقف است
شرکت معاون وزارت خارجه‌ی آمریکا در مذاکرات ژنو، نقطه‌ی آغاز این راه و برآیند موقعیت جمهوری اسلامی و آمریکا در لحظه‌ی کنونی است. هر دو طرف در این شرایط تلاش خواهند کرد امتیاز کمتری بدهند. هر دو طرف، تلاش می‌کنند از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به نفع خود بهره‌برداری کنند. جمهوری اسلامی با این چشم‌انداز که باز هم زمان بیشتری بخرد و توافق قطعی را به پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا موکول کند، و دولت بوش با این چشم‌انداز که از پیشنهاد مذاکره با حکومت اسلامی در سطح داخلی به نفع خود بهره بگیرد؛ از یکسو دمکرات‌ها را، که شعارشان در مقابل گرایش بوش به استفاده از ابزار نظامی، مذاکره‌ی بدون قید وشرط است، خلع سلاح کند و در صورت گردن ننهادن حکومت اسلامی به خواست آمریکا، و در صورتی که دمکرات‌ها انتخابات ریاست جمهوری را از آن خود کنند، دست آن‌ها را در پوست گردو بگذارد. در این صورت، حتا اگر اوباما به ریاست جمهوری برسد، در عمل ناگزیر خواهد شد از شعارهای فعلی‌اش عقب‌نشینی کرده وسیاست استفاده از عملیات نظامی را در دستور کار قرار دهد
جمهوری اسلامی در موقعیت کنونی، راهی جز برقراری مناسبات دیپلماتیک با آمریکا ندارد. نشست ژنو می‌تواند نقطه‌ی آغاز روند برقراری روابط دیپلماتیک با دولت آمریکا باشد. با این همه هنوز اختلافات حل نا شده متعددی وجود دارد که باید حل گردند

Keine Kommentare: