رادیکالیسم جنبش تودهای و وحشت پاسداران نظم موجود
با غرّش رعدآسا و انفجار خشم تودههای مردم ناراضی و به جان آمده در ٢۳ خرداد، که در فضای پایتخت حکومت اسلامی پیچید و بر اندام مرتجعین حاکم لرزه افکند، دور جدیدی در زندگی سیاسی و مبارزاتی تودهها آغاز شد. عظمت این حرکت وسیع و اعتراضی و سرریز شدن سیل مردم به خیابان، اگرچه بازتاب دهندۀ سی سال تحمیل فشار و بی حقوقی، سی سال ظلم و ستم بی انتها بر آحاد مردم و خواست آنها برای تغییر وضع موجود بود، اما در آغاز، عمق و ژرفای این پدیده هنوز به طور کامل شناخته نشده بود. فضای مه آلود رقابتهای انتخاباتی، درگیری جناحهای حکومتی بلافاصله پس از شمارش آراء و اعلام نتایج آن و درهم آمیزی بخشی از انگیزه اعتراض مردم با خواست کسانی که بعدها “جنبش سبز” را ابداع کردند، هنوز اجازه نمیداد، تمام آنچه را که در درون این آتشفشان نهفته بود، بطور کامل و روشن، نمود بیرونی پیدا کند و ظواهر بیرونی جنبش نیز، بازتاب تمام ماهیت درون این پدیده، نبود. از همین روست که بورژوازی به این خیال که میتواند از جنبش تودۀ مردم، به سود خویش استفاده نماید، خود را به درون آن پرتاب میکند. یک جنبش اعتراضی خودبخودی تودهای، اما توفنده، قبل از هر چیز نمایندگان جناحهائی از بورژوازی خارج از قدرت، خصوصاً جناح موسوم به اصلاح طلب را بر آن داشت که به فوریت خود را به رأس جنبش اعتراضی بکشانند، تا ضمن کنترل این جنبش، در سهم خواهی و دعواهای جناحی، از آن به سود خویش بهره برداری نمایند
همین ویژگی یعنی پنهان ماندن عمق پدیده به اضافه تلاش بورژوازی برای اعمال رهبری خود بر جنبش مردم معترض، و توفیق نسبی آن در جلب برخی از اقشار مردم و بالاخره رواج دادن برخی از شعارهای خود در مراحل اولیه جنبش، به بهانهای برای عدم دخالت برخی از نیروها و گرایش های سیاسی، در جنبش تودهای تبدیل گردید. اینها با این توجیه که جنبش تودهای تحت رهبری بورژوازی قرار دارد، از ورود به صحنۀ مبارزه خیابانی، خودداری نمودند و پاسیفیسم و بی عملی پیشه کردند. نمودهای بیرونی جنبش تودهای در لحظات اولیه، هنوز تمام عمق آن را بازتاب نمیداد و اینگونه مینمود که بورژوازی میتواند جنبش را به هر سمتی که خود میخواهد، بکشاند
جنبش اعتراضی تودهای اما به رغم تمام تلاشهای بورژوازی برای به انحراف کشاندن و مهار آن، در یک مسیر تکاملی راه پیمود و جوشش درونی آن، نمودهای بیرونیاش را اندک اندک دیگرگونه ساخت. با نگاهی دقیقتر به سیر تحولی این جنبش، به وضوح میتوان مشاهده کرد که روندهای عمیقتر درونی این جنبش، ظواهر بیرونی آن را گام به گام عقب میراند. اکنون دیگر این پدیده با وضوح بیشتری دیده میشود که این جنبش آن چیزی نبوده است که بورژوازی تصور میکرد میتواند از آن به سود خویش بهره برداری نماید. تمام دارو دستههای بورژوازی و رفرمیست، اکنون با جنبشی روبرو شدهاند، که این جنبش، متفاوت با آن چیزیست که آنان در تصور خویش داشتهاند و یا آنگونه که میخواستهاند. پیشرفت و تکامل جنبش تودهای و رادیکالیسم آن در سطح شعارها و اشکال مبارزه، اکنون به جائی رسیده است که سران جناح موسوم به اصلاح طلب و تمام گروه بندیهای بورژوائی و رفرمیست حامی آنها را که برای سوء استفاده و به کج راه بردن جنبش تودهای دندان تیز کرده بودند، به رو در روئی آشکار با این جنبش کشانده است به نحوی که همگی آنها، یکصدا به فریاد در آمدهاند که تا دیر نشده است، باید جلوی آن را بگیریم
جناح موسوم به اصلاح طلب و همه دار و دستههای بورژوائی و رفرمیست حامی آن، که در آغاز از آمدن مردم به به خیابان خوشحال بودند، تمام سعی خویش را به کار بستند تا جنبش تودهای را در محدودۀ دعواهای جناحی محدود ساخته و آن را وسیلۀ دستیابی به اهداف خود قرار دهند. اعتراضات تودهای نیز اگرچه به بهانۀ تقلب در شمارش آراء آغاز گردید، – موضوعی که مورد اعتراض” اصلاح طلبان” هم بود – اما این اعتراضات حتا از همان لحظات اولیه نیز، هیچگاه در چهارچوبها و محدودههای جناحی محدود نماند و مستقل از اراده و خواست گروه بندیهای مختلف” اصلاح طلبان” و رفرمیستها، چه در سطح شعارها و خواستها و چه در مورد اشکال مبارزه، مسیری رادیکال و تکاملی را پیمود
جناح موسوم به اصلاح طلب و همه دار و دستههای بورژوائی و رفرمیست حامی آن، که در آغاز از آمدن مردم به به خیابان خوشحال بودند، تمام سعی خویش را به کار بستند تا جنبش تودهای را در محدودۀ دعواهای جناحی محدود ساخته و آن را وسیلۀ دستیابی به اهداف خود قرار دهند. اعتراضات تودهای نیز اگرچه به بهانۀ تقلب در شمارش آراء آغاز گردید، – موضوعی که مورد اعتراض” اصلاح طلبان” هم بود – اما این اعتراضات حتا از همان لحظات اولیه نیز، هیچگاه در چهارچوبها و محدودههای جناحی محدود نماند و مستقل از اراده و خواست گروه بندیهای مختلف” اصلاح طلبان” و رفرمیستها، چه در سطح شعارها و خواستها و چه در مورد اشکال مبارزه، مسیری رادیکال و تکاملی را پیمود
در حالیکه جناح غالب حکومتی با درنده خوئی کم نظیری به کشتار و سرکوب مردم و اعتراضات خیابانی مشغول بود، جناح مغلوب حکومتی نیز، در هر گام بیش از پیش متوجه غریبهگی خویش با این جنبش میشد و به این حقیقت پی میبرد که، جنبش تودهای؛ گلوله مومِ نرمی نیست که آن را به هر شکلی که بخواهند، درآورند. به تناسب پیشرفت مبارزات تودهای، این گروه بندیها و سران آنها نیز روز به روز بر فاصله خود با مردم معترض و انقلابی افزودند و از اعتراضات و شعارهای رادیکال مردم، تبری جستند. اینان حتا به شیوه جناح مسلط حکومتی، مردم به خشم آمدهای را که در برابر نیروهای سرکوب دست به مقاومت زده و به دفاع از خود بر میخاستند، “آشوبگر” و “اغتشاشگر” خواندند که با اقدامات “غیر قانونی” خود، نظام را به خطر میاندازند
مردمی که اما، مبارزه را تازه آغاز کرده و تصمیم نداشتند و ندارند به کمتر از تعیین تکلیف نهائی با نظام حاکم رضایت دهند، پشیزی برای سخنانی از این دست، ارزش قائل نشدند. جنبش تودهای، در جوشش درونی خود، اینها را، چون جسم خارجی و زائد به بیرون پرتاب میکرد و مستقل از اراده آنها، پیش میرفت و مردم نیز در جریان مبارزه، همه مدعیان ریز و درشت آزادیخواهی و طرفداری از مردم را بهتر و بهتر میشناختند. بازی “سبز” نیز در کنترل و مهار جنبش کارساز نمیافتد. سقف شعارها و خواستهای “جنبش سبز” حتا ازکف شعارها و خواستهای مردم پائینتر است. “راه سبز” نیز از راه مردم جداست. بیراههای است که تنها به درد رفرمیستها و توجیه کنندگان نظم موجود میخورد و از همین رو با بی اعتنائی مردم روبرو شد
نصایح، خطابهها و بیانیههای پی در پی امثال موسوی، کروبی و خاتمی به اضافه همه دستههای طرفدار و مدافع اینها خطاب به مردم که از “اصول قانون اساسی” و شعارهای “راه سبز” فراتر نروید، گوش شنوائی در میان توده مردم زحمتکش پیدا نمیکند. شعارها و مطالبات مردم پیوسته شفافتر و رادیکالتر میشود. وقتی که موسوی از شعارها و خواستهای رادیکال مردم پیرامون تعیین تکلیف نهائی با کلیت رژیم حاکم بر آشفت و “جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم تر نه یک کلمه بیشتر” را مطرح کرد، اکثریت مردم زحمتکش و معترض، بماند که هیچگاه توهمی نسبت به امثال موسوی و جمهوری اسلامی وی نداشتهاند و ندارند، بلکه حتا برخی از “سبز”های متوهم نیز آن را نپذیرفتند، صلاحیتهای وی برای رهبری “جنبش سبز” را زیر سؤال بردند و از وی روی برگرداندند
تمام این رویدادها، نشان از آن داشت که جنبش تودهای، مسیری را طی کرده است و طی میکند که مطلقاً مورد نظر اصلاح طلبان و گروههای حامی آنان نیست. آنان به چشم خود میدیدند که علی رغم کوششهایشان برای مهار جنبش، جنبش تودهای نه فقط در کنترل آنان نیست و مسیر دلخواه آنها را طی نمیکند، بلکه با سرعتی فراترازتصورآن ها و در مسیری خلاف خواست آنها در حرکت است. روندی که آنان را وا میداشت هر چه سریعتر موضع صریح و شفافتری اتخاذ کنند و تکلیف خود را نه با جناح غالب حکومتی، که با مردمی که به مبارزه رادیکال و رو در رو با کلیت رژیم جمهوری اسلامی برخاستهاند، روشن سازند. تظاهرات مردم در روز سیزده آبان، به این روند سرعت بخشید. شعارها، خواستها و شیوههای مبارزاتی مردم در روز سیزده آبان، نه فقط بر بیهودگی تبلیغات گسترده اصلاح طلبان و مدافعان آنها، علیه روند رادیکالیزه شدن خواستها و شعارها و شیوههای مبارزاتی مردم، مهر تأیید زد، بلکه در عین حال یکبار دیگر وجود درهای فاصله میان “رهبران” “جنبش سبز” و توده مردم معترض را در برابر چشم همگان قرار داد. تودههای مردم مبارز اعم از جوانان، زنان، دانشجویان و دانش آموزان، در اعتراضات خویش در روز سیزده آبان و طرح شعارها و مطالبات رادیکال و همچنین مقاومت و دفاع از خود در برابر نیروهای سرکوب، راه را بر هرگونه سوء استفاده از جنبش تودهای توسط طرفداران نظم موجود در اختلافات درونی خویش مسدود ساختند و تمام محاسبات آنان را در این زمینه برهم زدند. تودههای مردم معترض، در روز سیزده آبان نشان دادند که جنبش آنها و مطالبات آنها، هیچ ربط و قرابتی با “سبزها” و غیر سبزهای مدافع جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن که از ترس رادیکالیسم جنبش تودهای، رنگ چهرههایشان پریده و به زردی گرائیده است، نداردشعارها ومطالبات و مبارزات رادیکال مردم در این روز اما نگرانی اصلاح طلبان و حامیان آنها را در پی داشت و صدای همه آنها را در آورد. سران جناح مغلوب، سراسیمه و شتاب زده، بدون استثناء، همگی نه فقط از شعارها و خواستهای مردم و مقاومت آنان در برابر نیروهای سرکوب تبری جستند بلکه به نفی و مذمّت آن نیز پرداختند. کروبی که پیش از سیزده آبان به مردم توصیه کرده بود ، طوری رفتار نمایند که به “کل نظام” برنخورد، پس از سیزده آبان، شعارهای مردم را “غیر متعارف” و “افراطی” خواند. موسوی که همواره شعارهای رادیکال مردم را “ساختار شکنانه” خوانده و آن را نفی کرده است، این بار نیز شعارهای رادیکال مردم و مبارزه آنها علیه نیروهای سرکوب را متأثر از خشونت نیروهای امنیتی دانست. او که قبل از سیزده آبان، بارها به مردم گفته بود، شعارهای “جنبش سبز” در چهارچوب قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی و مسالمت آمیز است، پس از سیزده آبان نیز بر همین مواضع پای فشرد و بار دیگر بطور تلویحی به شماتت مردمی پرداخت که از اصول قانون اساسی و شعارهای مورد نظر وی فراتر رفتهاند. موسوی با این توصیه به مردم که :”هر چقدرعلیه شما خشونت شد، شما خونسرد باشید” مقاومت مردم و دفاع آنان در برابر نیروهای سرکوب را نفی کرد و آن را نیز خارج از معیارها و چارچوب های “جنبش” سبزش دانست. خاتمی نیز از شعارهای رادیکال مردم اظهار تأسف کرد و تأکید نمود که هیچیک از گروههای مدافع اصلاح طلبان چنین شعارهائی را نمیپسندند. سران جناح مغلوب، در حالیکه پیوسته در برابر مبارزات و شعارهای رادیکال مردم موضع میگیرند و مستقیم و غیر مستقیم، به نفی آن میپردازند، در عین حال نسبت به عواقب “افراط گرائی” جریان حاکم، در سرکوب مردم نیز ابزار نگرانی میکنند. محمد خاتمی، رئیس جمهور پیشین حکومت اسلامی و یکی از یاران موسوی، از آن رو نسبت به “افراط گرائی” جریان حاکم در سرکوب تودهها نگران شده است که این افراط گرائی “زمینه را برای رادیکالیسم” و عبور جنبش از “همه مرزهای اعتقادی” آنان فراهم میآورد. خاتمی، ملتمسانه از جریان حاکم میخواهد که “تا فرصت کاملا از دست نرفته است به بازسازی اعتماد عمومی فکر شود و بار دیگر این اطمینان بوجود آید که در چهار چوب همین ساختار، میتوان به رفع اشکالات اقدام کرد” محمد خاتمی، مانند دهها اصلاح طلب دیگر از روی دل سوزی هشدار میدهد که اگر به فوریت فکری اساسی نشود، زمان برای اصلاح امور دیر خواهد بود. سران گروههای مدافع نظام که پیشرفت جنبش تودهای آنان را به شدت نگران ساخته است، پی در پی به جناح غالب هشدار میدهند که تا دیر نشده است و کل نظام فرو نپاشیده است، آنان را بازی بگیرند تا به اتفاق، نظام را از ورطه سقوط نجات دهند. در همین رابطه حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی وابسته به اکبر هاشمی رفسنجانی نیز در گفتگو با ایلنا، رادیکالیزم جنبش تودهای را هشدار میدهد. او نیز می گوید “اگر نظام به رهبران فعلی جنبش این فرصت را ندهد که جنبش را مدیریت و رهبری کنند، ممکن است اکثریت قاطع جنبش به تدریج از شعارهای میانهرو فاصله بگیرد و رو به رادیکالیسم بیاورد”
البته رادیکالیزم روزافزون جنبش تودهای که از جمله در اشکال مبارزه مستقیم و رو در رو با نیروهای انتظامی و امنیتی و نیز در شعارهائی که کل رژیم دیکتاتوری حاکم را به چالش میکشند، انعکاس مییابد، فقط موجب نگرانی جناح های غالب و مغلوب حکومتی نشده است. این مسأله، به ویژه بعد از تظاهرات مردم در روز سیزده آبان، نگرانی تمامی گروههای ریز و درشتی که منافع خود را در حفظ رژیم جمهوری اسلامی میدانند، از جمله نهضت آزادی، شورای فعالان ملی- مذهبی و گروههای دیگر امثال اینها را نیز در پی داشته است. اینها نیز از خارج شدن شعارها و مطالبات مردم از چارچوب قانون اساسی و بیانیههای موسوی و از”گرفتار شدن جنبش تودهای در دام چپ روی” به شدت نگران و برآشفته شدهاند و همهگان را از نزدیک شدن به خواستها و شعارهای” براندازانه”، برحذر میدارند
البته رادیکالیزم روزافزون جنبش تودهای که از جمله در اشکال مبارزه مستقیم و رو در رو با نیروهای انتظامی و امنیتی و نیز در شعارهائی که کل رژیم دیکتاتوری حاکم را به چالش میکشند، انعکاس مییابد، فقط موجب نگرانی جناح های غالب و مغلوب حکومتی نشده است. این مسأله، به ویژه بعد از تظاهرات مردم در روز سیزده آبان، نگرانی تمامی گروههای ریز و درشتی که منافع خود را در حفظ رژیم جمهوری اسلامی میدانند، از جمله نهضت آزادی، شورای فعالان ملی- مذهبی و گروههای دیگر امثال اینها را نیز در پی داشته است. اینها نیز از خارج شدن شعارها و مطالبات مردم از چارچوب قانون اساسی و بیانیههای موسوی و از”گرفتار شدن جنبش تودهای در دام چپ روی” به شدت نگران و برآشفته شدهاند و همهگان را از نزدیک شدن به خواستها و شعارهای” براندازانه”، برحذر میدارند
اگر بخواهیم این وضعیت را بطور خلاصه در یک جمله بیان کنیم، مسأله به این صورت در میآید که تمام گروهها و جریانهای بورژوائی و مدافعان نظم حاکم، از رادیکالیزه شدن جنبش تودهای سخت به هراس افتادهاند. آنان در حالیکه خازعانه از جریان حاکم میخواهند از نیرویشان برای کنترل اوضاع و نجات نظام استفاده نماید، در همان حال مردم را نیز از مبارزه و طرح شعارهای رادیکال بر حذر میدارند و آنان را به اصرار، به بازی در زمین جمهوری اسلامی و قوانین آن دعوت میکنند
این تلاشها در حالی صورت میگیرد که اوضاع سیاسی بطور کلی و وضعیت جنبش تودهای بطور مشخص، در عالم واقعی از آن حد و مرزهائی که این جریانها میخواستهاند و میخواهند و یا در آرزوی آن بسر می بردهاند، بسی فراتر رفته است. هم جریان حاکم و صاحب قدرت و هم تودههای مردمی که عزم خویش را برای به زیر کشیدن آن جزم کردهاند، این را میدانند. از نقطه نظر مردم مسأله، مسأله بود و نبود رژیم جمهوری اسلامیست. خواست مردم تغییرات جزئی، حک و اصلاح قوانین ارتجاعی موجود نیست. خواست مردم فراتر از این جزئیات، نابودی استبداد و دیکتاتوری و تعیین تکلیف با کل نظام حاکم است. این نکتهایست که نیاز به اثبات ندارد و آن را به وضوح در اعتراضات و شعارهای مکرر تودههای مردم میتوان دید. مهمترین دلیل و حجت آن نیز همین هراس مرگ باریست که رادیکالیزم جنبش تودهای بر پیکر طیفهای رنگارنگ نیروهای بورژوائی و رفرمیست و کلیه طرفدران نظم موجود، مستولی ساخته است
از نقطه نظر جریان سرکوبگر حاکم نیز مسأله مشخص است. جریان حاکم، اکنون نه میتواند در برابر رقبای خود اندکی کوتاه بیاید و سهم ولو اندکی به آنان بدهد و آنان را ساکت نماید، و مهمتر از این، نه میتواند به برخی از مطالبات مردم گردن نهد. چرا که یک گام کوچک عقب نشینی در این زمینهها، جنبش اعتراضی تودهای را چندین گام به جلو خواهد برد و پروسه سرنگونی رژیم را سرعت خواهد بخشید. بنابراین و همانطور که تمام شواهد تا کنونی نیز نشان میدهد، جریان حاکم در برابر مردم تا به آخر خواهد ایستاد و با تمام توانِ سرکوب و قوه قهریه، از منافع خویش دفاع خواهد کرد
اکنون زمان آن فرا رسیده است که “راه سبز” و “جنبش سبز” و همه سبزپوشان با خود تعیین تکلیف نموده و راه خویش را مشخص سازند. البته ماهیت این سبز بازیها و سبز سازیها، بر بسیاری از مردم پوشیده نیست. وانگهی شناخت ماهیت “جنبش سبز” نیز کار چندان دشواری نیست. یک خراش سطحی به جامۀ سبز رنگی که بر تن “جنبش” (؟) پوشاندهاند، کافیست تا رنگ سیاه، به فوریت از زیر پوشش نازک سبز رنگ نمایان گردد، و همه چیز بر ملا شود
“جنبش سبز” و انتهای “راه سبز” را موسوی رئیس سبزها، مشخص کرده است: “جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم تر و نه یک کلمه بیشتر”! آنچه که موسوی، کروبی، خاتمی و دنباله روندگان اینها میخواهند، همین جمهوری اسلامی، و در نهایت شکل دیگری از استبداد دینی است. بنابر این “راه سبز” و “جنبش سبز”، جز ارتجاع سیاه چیز دیگری نیست
مردم کارگر و زحمتکش ایران اما که سی سال در نکبت جمهوری اسلامی جان کندهاند، سی سال مورد تحقیر و تبعیض و ستم قرار گرفته و بیرحمانه استثمار شدهاند، خواهان نفی دولت دینی و به زیر کشیدن تمامیت رژیم جمهوری اسلامیاند. از این روست که آنان به رغم تمام سرکوب ها،موانع و سنگ اندازیها ، به مبارزۀ رو در رو علیه رژیم ادامه خواهند داد. جنبش اعتراضی تودهای پیوسته عمیقتر و رادیکالتر خواهد شد و دور نیست آن روزی که جنبش تودهای به یک انقلاب زیر رو کننده نظم موجود فراروید وتمام نظم حاکم را داغان سازد وبه زباله دان تاریخ بسپارد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen