Sonntag, 7. Oktober 2007


تنفسی در فضای جنگ





سرانجام، جلسه ای که در اساس، دولت آمریکا در تدارک برگزاری آن بود تاسایر کشورهای گروه (١+۵) رابه تهیه و تدوین قطعنامه جدیدی علیه ایران بکشاند، روز جمعه ششم مهر ماه ( ٢۸ سپتامبر٢۰۰۷) درنیویورک و در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل برگزار گردید.
این نشست که علاوه بر وزرای امور خارجه دولت های عضو دائم شورای امنیت (آمریکا، انگلستان، فرانسه، روسیه وچین)، وزیر خارجه آلمان و سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در آن حضور داشتند، نتوانست درمورد قطعنامه ومفاد آن به توافق برسد واز اتخاذ تصمیم واحد در این زمینه بازماند. در بیانیه پایانی این نشست چنین اعلام شده است که شورای امنیت تا ماه نوامبر، قطعنامه جدیدی علیه ایران صادر نخواهد کرد. کشور های گروه (١+۵) تا ماه نوامبر منتظر گزارش رئیس آژانس بین المللی اتمی در مورد فعالیت های هسته ای ایران و نظر مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواهند ماند وچنانچه در این مدت، این دو مرجع به نتیجه مثبتی در حل مناقشه اتمی ایران نرسند، آنگاه قطعنامه ای علیه ایران صاد ر خواهند کرد.
بدین ترتیب، علی رغم آنکه دولت آمریکا از مدت ها پیش، تلاش های همه جانبه ای را آغاز کرده وبرای تصویب قطعنامه دیگری علیه ایران تدارک دیده بود و به رغم انرژی وتوانی که برای جلب توافق وهمراه ساختن سایر اعضا دائمی شورای امنیت صرف کرده بود، اما عجالتا توافقی در این زمینه حاصل نشد. مطابق مطالب انتشار یافته، لااقل تا تهیه گزارش جدید البرادعی دبیر کل آژانس اتمی پیرامون فعالیت های هسته ای ایران که در ماه دسامبر انتشار خواهد یافت، این مسئله به تعویق افتاد و قطعنامه ای علیه ایران صاد ر نخواهد شد.
اگرچه صدور قطعنامه جدید وسیاست تشدید فشار وتهدید و افزایش دامنه تحریم ها، می توانست بر دامنه بحران و تشنج اوضاع بیافزاید، اما عدم صدور چنین قطعنامه ای به هیچوجه به معنای کاهش از دامنه بحران و تشنج نیست. اولا همین عدم توافق در شورای امنیت واختلاف وشکاف میان این کشورها بر سر نحوه برخورد به فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی که خود برخاسته از اختلافات عمیق تری برسر مسائل و منافع اقتصادی است، به خودی خود انعکاسی از تشدید بحران است. ثانیا عدم صدور قطعنامه جدید مبتنی بر تحریم های بیشتر، به معنای عدم اعمال تحریم های بیشتر واقدامات دیگری که بحران را به مرحله انفجار نزدیک تر می سازد نیست.
آنچه که روشن است ، دولت آمریکا در منازعه اتمی با جمهوری اسلامی عقب نخواهد نشست. عقب نشینی در این زمینه، خفت بار تر از شکست آمریکا در عراق است و بدیهی است که دولت آمریکا نه تنها نمی خواهد چنین خفتی را بپذیرد، بلکه به هر نحوی که شده می خواهد جمهوری اسلامی را به تمکین وادارد تا زخم شکست در عراق را شاید با پیروزی بر جمهوری اسلا می التیام بخشد!
دولت آمریکا البته ترجیحا می خواهد از طریق نهادهای بین المللی وجلب توافق اعضای شورای امنیت به این هدف خود جامه عمل بپوشاند. اما مطلقااینگونه نیست که درهمه موارد، اتخاذ سیاست و پیشبرد آن رابه تصمیم و موافقت این نهادها مشروط کند. در شورای امنیت قطعنامه ای تصویب بشود یا نشود، آمریکا از هم اکنون تحریم های گسترده ای را به طور مستقل و خارج از چارجوب ها وتصمیمات این "شورا" یا به مرحله اجرا گذاشته است ویا در صدد اجرای آن است و بر فشارهای سیاسی و اقتصادی و حتا تهدیدات آشکار و نهان نظامی خود نیز افزوده است.
٢۶ سپتامبر( چهارم مهر)، درست زمانی که احمدی نژاد درنیویورک خود را برای حرافی های بی مقدار در شصت ودومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل آماده می نمود، مجلس نمایندگان آمریکا طرحی را که از چند ماه پیش از آن در دستور کار خود گذاشته بود، به تصویب رساند و سپاه پاسداران را در لیست جریان های تروریستی گذاشت. مطابق این طرح که بعدا به تصویب مجلس سنای آمریکا هم رسید، نه فقط سپاه قدس یعنی شاخه برون مرزی سپاه پاسداران که پیش از این نیز توسط آمریکا به عنوان یک نیروی تروریست و مداخله گردر امور عراق شناخته شده بود، بلکه کل سپاه پاسداران در لیست نیروهای تروریستی قرار گرفت.
مطابق این مصوبه، هر موسسه ای که با سپاه پاسداران ارتباط داشته باشد، باید مورد تحریم قرار بگیرد.در بخشی از این مصوبه، از دولت خواسته شده است بانک های خارجی را به خارج ساختن دارائی های خود از ایران تشویق کند. شرکت های خارجی که در ایران به خصوص درصنایع نفت وگاز سرمایه گذاری کنند، از یارانه دولت آمریکا محروم می شوند وهمکاری با کشورهائی که از برنامه اتمی ایران حمایت کنند، ممنوع می شود.
شایان ذکر است که پیش از این نیز عناصر وابسته به رژیم جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران آن در عراق توسط ارتش آمریکا بازداشت شده اند و یکی از فرماندهان ارتش آمریکا در عراق، از ورود دهها تن از اعضای سپاه قدس به خاک عراق وآموزش جنگجویان شیعه که علیه سربازان آمریکائی می جنگند، سخن گفته بود. ژنرال "دیک لینچ" حدود یک ماه پیش خاطر نشان ساخت که نیروهای تحت فرمان وی، این تحرکات را زیر نظر دارند، محل حضور آن ها را می دانند و ممکن است آن ها را موردهدف قرار دهند.
با توجه به این سابقه، معنای سیاسی و عملی این مصوبه روشن تر از آن است که نیازی به توضیح وتفسیر داشته باشد. "وین رایت" معاون سابق اداره اطلاعات بخش خاور میانه وزارت امور خارجه آمریکا پیرامون این مصوبه ودر مورد وادار کردن جمهوری اسلامی به تسلیم، به صراحت چنین می گوید" اگر به اهدافی در ١۰ – ٢۰ مایلی درون مرزها ویا به زیر ساختار ها حمله شود، ایران مجبور است در سیاست های خود تجدید نظر کند" نام برده پیرامون انگیزه و طرح دیگری که دولت آمریکا از این مصوبه می تواند داشته باشد چنین می گوید "بمباران احتمالی مواضع سپاه در مرزهای عراق برای این خواهد بود که ایران را وارد یک سیکل تلافی جویانه کند و بعد نهایتا به یک حمله وسیع تر علیه تاسیسات اتمی ایران تعمیم داده شود."
اگر محافل ومقامات آمریکائی در رابطه بامناقشه اتمی باجمهوری اسلامی در گذشته، به این اکتفا می کردند که به طور کلی بگویند "همه گزینه ها و از جمله گزینه نظامی روی میز قرار دارد" اما اکنون مرتبا اطلاعات و خبرهائی در ارتباط با برنامه های آمریکا برای حمله به ایران پخش می شود. این محافل ومقامات اکنون به طور مشخص از حمله نظامی به مراکز سپاه درنوار مرزی عراق و سپس بمباران تاسیسات اتمی صحبت می کنند.
علاوه بر انگلستان، دولت فرانسه نیز در اعمال فشارهای بیشتر و شدید تر بر جمهوری اسلامی واتخاذ شیوه های حادتر، با آمریکا همراه است. دولت فرانسه و سارکوزی نماینده آن، که کم کم دارد جای خالی تونی بلر را پر می کند، به دنباله روی از آمریکا، مستقلا تحریم های یک جانبه ای را به مرحله اجرا گذاشته است. سارکوزی در سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل بر ضرورت صدور قطعنامه جدید علیه ایران واعمال تحریم های شدید تر تاکید نمود وراه حل مناقشه اتمی را ترکیبی از "مذاکره و قاطعیت" خواند! گفتنی است که "برنارگوشنر" وزیر امور خارجه فرانسه تحریم های تا کنونی را ناکارآمد خوانده و درهمین رابطه گفته است "جهان برای ممانعت از دستیابی ایران به سلاح اتمی، باید آماده جنگ باشد"!
دولت آلمان گرچه عجالتا میانه بازی پیشه نموده وبه تحریم های یک جانبه نپیوسته است و بر آن است که تحریم های بیشتر باید در چارچوب سازمان ملل باشد و از توسل به اقدام نظامی علیه ایران اجتناب گردد، اماروشن است که مانعی دراین راه نخواهد بود.
اما روسیه و چین، پیش از برگزاری اجلاس کشورهای گروه (١+۵) ضمن مخالفت آشکار باگسترش تحریم ها و صدور قطعنامه جدید، نسبت به سخنان وزیر خارجه فرانسه واخبار فزاینده در باره امکان اجرای عملیات نظامی علیه ایران، ابراز نگرانی کرده بودند. درنشستی که با شرکت وزیران امور خارجه کشورهای گروه هشت به ابتکار کاندولیزا رایس، تحت عنوان ضیافت شام، اما برای رایزنی وجلب توافق اعضای شورای امنیت درمورد مفاد قطعنامه جدید، روز قبل از برگزاری اجلاس کشورهای گروه (١+۵) برگزار گردید، لاوروف وزیر خارجه روسیه بررسی قطعنامه جدید را بی موقع خواند. وی ضمن انتقاد از اقدامات آمریکا مبنی بر تحریم های یک جانبه خارج از سازمان ملل، تحریم ها ی جدید را مشروط به خاتمه بازرسی های آژانس اتمی ساخت. مشاجرات تند لفظی میان لاوروف وکاندولیزا رایس، نشانی از این داشت که اعضای دائمی شورای امنیت قادر به اتخاذ تصمیم واحدی نخواهند بود.
جمهوری اسلامی گرچه خوشحالی خویش را از عدم تصویب قطعنامه جدید و کسب مهلتی دیگر برای اتلاف وقت پنهان نمی کند، اما روشن است که این شادی بیدوام ، تنها درحکم لایه نازکی است که بر روی ترسی بزرگ نهاده می شود. ترسی که واقعیست و پنهان کردنی نیست. جمهوری اسلامی علی رغم این تنفس موقت، ناچار به عقب نشینی است. نشانه های این عقب نشینی را از هم اکنون می توان مشاهده کرد. روز شنبه هفتم مهرماه، سرلشکر محمد علی جعفری فرمانده سپاه پاسداران، طی مراسمی، از تغییر وتحول وظائف و ماموریت سپاه پاسداران خبر داد. وی گفت "بنا به تشخیص رهبر، استراتژی سپاه پاسداران با گذشته فرق کرده است ماموریت اصلی سپاه در حال حاضر، مقابله با تهدیدهای داخلی است و پس از آن، در صورت تهدید نظامی خارجی، سپاه به کمک ارتش خواهد شتافت"! سرلشکر جعفری دراین مراسم همچنین مطرح کرد، "آقا فرموده اند سپاه باید بسیج شود"! بنابراین فرماندهی بسیج نیز به سپاه محول شد! و در یک چشم بهم زدن این هر دو نهاد ارتجاعی درهم ادغام شدند!
روشن است که باتعمیق وگسترش بحران ورشدروزافزون نارضایتی واحتمال برآمدهای توده ای ، جمهوری اسلامی ازهم اکنون داردخودرابرای سرکوب مبارزات مردم وبرای مقابله بابحران های سیاسی آینده آماده میکند.
دلیل دیگراین تحولات فوری، آنهم در فضای وحشت وهراس از اقدامات نظامی آمریکا از طریق انگشت نهادن بر ماهیت تروریستی سپاه پاسداران وتحرکات آن درعراق ، خنثا سازی این تاکتیک است. با اینهمه واضح است که ارتجاع اسلامی، با این ترفندها، نمی تواند ترفندهای ارتجاع امپریالیستی را خنثا کند واز دامنه بحرانی که در درون آن جنگی ارتجاعی درکمین نشسته است بکاهد.
رویدادهای دوماه گذشته، نشان دهنده تشدید فزاینده بحران و نزدیک تر شدن آن به مرحله انفجار است. اگر جمهوری اسلامی پروسه غنی سازی را متوقف نسازد که تاکنون متوقف نساخته و بر ادامه آن اصرار ورزیده است، ارتجاع امپریالیستی پاره ای از تهدیدات نظامی خویش راعملی خواهد کرد. تنفسی که جمهوری اسلامی به دست آورده است، تنفسی در فضای جنگ بیشتر نیست وشبح جنگ همچنان برفراز سر آن در پرواز است. کسی نمی داند چند قدم به فاجعه مانده است، اما هرکس این را می بیند که فاجعه یک قدم نزدیک تر شده است. ارتجاع اسلامی وارتجاع امپریالیستی دست به دست هم داده اند تا فاجعه ای هولناک را بر مردم ایران ومنطقه تحمیل کنند

Keine Kommentare: