جمهوری اسلامی در مجلس هشتم، به کمال مطلق رسید
بیش از یک سال وقت و انرژی صرف شد. صدها جلسه و نشست برگزار گردید و همهی اهرمهای موجود به کار گرفته شدند تا مهرههای مجلس هشتم، چنان چیده شوند که مجلس بیش از پیش تابع منویات رهبر حکومت اسلامی باشد؛ ذوب شده در ولایت فقیه و گوش به فرمان خامنهای. نه به این خاطر که مجلس هفتم و مجالس دورههای قبلتر، از این نظر چیزی کم داشتند، بلکه از این جهت که در حکومت اسلامی هر پدیدهای باید به کمال مطلوب برسد. نظام اسلامی زمانی قادر است به خوبی از ظرفیتهای خود برای رستگار ساختن مسلمانان استفاده کند که خود بهشکلی مطلق طبق اصول شرع مقدس سازمان یافته باشد. یکی از ارکان این قدرت مطلق، نقش و جایگاه مجلس در دستگاه حکومتی است. جمهوری اسلامی در آستانهی چهارمین دههی خود قرار گرفته است . در اين دهه، به فرمان خامنهای، "گفتمان اصليِ پيشرفت و عدالت است؛ پيشرفت در همه ي ابعاد علمي و اقتصادي و اخلاقي و فرهنگي، و عدالت همه جانبه در توزيع فرصتها و امكانات مادي و معنوي" پس زمان آن فرارسیده که مجلس سرانجام آن گونه باشد که شيخ فضل الله نوری، بهبهاني و مدرس میخواستند
از این نقطهی عزیمت بود که تلاش شد ترکیب مجلس به نحو احسن با وضعیت امروز حکومت اسلامی در انطباق قرار گیرد
سرانجام انتخابات مجلس برگزار شد و مجلسی که خامنهای ولی فقیه حکومت اسلامی انتظار آن را داشت، تشکیل گردید. از یکسال پیش از برگزاری بهاصطلاح انتخابات، صفآراییها صورت گرفته بود و شورای نگهبان، کابینهی احمدی نژاد و سایر ارگانهای حکومت، سازماندهی و زمینهسازی لازم را انجام داده بودند، تا مجلسی یکدست تشکیل شود. خطر زیادی در کار نبود. مساله تنها جلوگیری از ورود چند ورشکستهی سیاسی به مجلس بود که اگر چه خودی و دلسوز نظام هستند و از سر خیرخواهی، خواهان انجام برخی تغییرات در سیاستهای خارجی و داخلی، اما حضور آنها در مجلس، و نالههای گلایهآمیزشان مانع از آن میشد که مجلس بتواند بر "گفتمان اصلی" این مرحله متمرکز شود. بنابراین، "اصلاحطلبان" علیرغم اعلام بیعت مکرر با ولی فقیه، کنار گذارده شدند. جز معدودی از چهرههای وابسته به این جناح، کسی شانس راه یافتن به مجلس را نیافت. آنها زبونتر و مطیعتر از آن بودند که بخواهند در مقابل این وضعیت واکنشی از خود نشان دهند، بنابراین تا آن جا که مساله به جلوگیری از شرکت آنان در انتخابات برمیگشت، کار به خیر و خوشی به سرانجام رسید. جز انتشار چند مقالهی گلهآمیز و نالههای ناشی از کنار گذاشتهشدن از بازی قدرت، کسی چیزی از آنان نشنید. در اردوی خودیها اما، جنگ قدرت در جناح اصولگرایان چند کشته و مجروح برجای گذاشت ولی سرانجام مجلسی یکدست و گوش به فرمان خامنه ای، تشکیل گردید
صعود به درجه کمال مطلق، در تعیین هیات رئیسه نیز بازتاب یافت. اصولگرایان، که اکثریت مطلق مجلس هفتم را در اختیار داشتند و مجلس هشتم یکسره در اختیار آنان است، بر سر لاریجانی توافق کرده بودند و جز وی کس دیگری را برای ریاست مجلس نامزد نکردند. قواعد بازی اینطور دیکته میکرد که لاریجانی امکان بلامنازع ریاست مجلس است. روز موعود فرا رسید. لاریجانی بدون رقیب و بدون رای مخالف، با رای اکثریتی بسیار بالا، رئیس مجلس شد
روز افتتاح مجلس، خامنهای با ارسال پیامی، نمایندگان را شیر فهم کرد که چگونه باید رفتار کنند تا زمینههای عملیساختن "پيشرفت و عدالت" فراهم شود. مجلس هفتم، گرچه به لحاظ گرایشات، همسوی احمدی نژاد بود، اما در برخی زمینه از جمله رای اعتماد به وزرای پیشنهادی او، تصویب بودجه و سیاستهای اقتصادی در مقابل او قرار میگرفت. این مساله بیشتر از آنجا ناشی میشد که موازنهای میان مجلس و هیات دولت وجود نداشت. بنابراین، مهمترین مساله برای مجلس هشتم، تنظیم رابطهی آن با هیات دولت است. خامنهای این رابطه را در نامهی خود به مجلس چنین دیکته کرد: "مسئوليت نظارتي مجلس هرگز نبايد به دست اهمال سپرده شود، اما هرگز هم نبايد نظارت مجلس به معناي رقابت با دولت و نشنيدن نيازها و ضرورتها و تنگناهاي آن شمرده شود . محور كار و عمل در كشور و نماد داخلي و خارجي نظام جمهوري اسلامي، عمدتاً قوهي مجريه است . "
" نماد داخلي و خارجي نظام جمهوري اسلامي"، عمدتاً قوهي مجريه است ، اما نخستین کار لاریجانی به عنوان رئیس قوهی مقننه ، اعلام موضع راجع به پروندهی هستهای و بایدها و نبایدها در رابطه با اتحادیهی اروپا و آمریکا بود. موضعی، که گرچه با جار و جنجالهای احمدی نژاد در این زمینه تفاوت داشت، اما کف زدن و تشویق وی را به دنبال داشت. اتحادیهی اروپا نیز پیام رسیدن لاریجانی به ریاست مجلس را دریافت کرد. سولانا، طی تماس تلفنی با لاریجانی، به او تبریک گفت و افزود: "اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی با رأی بالا نشاندهنده جایگاه شماست و امیدوارم حضور جنابعالی باعث خدمت بیشتر به ملت ایران و ارتقاء روابط جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپا گردد"
همزمان، به دستور خامنهای، لاریجانی و احمدی نژاد جلسهای برگزار کردند تا رابطه را تنظیم و نقش خود را تعیین کنند. نقش مجلس در دورهی آینده چه خواهد بود و این نهاد در تحقق گفتمان "پيشرفت و عدالت" چه نقشی باید ایفا نماید؟
لاریجانی، در نخستین مصاحبه خود به عنوان رئیس مجلس در این زمینه گفت که " علاقهای به طرحها و لوایحی که مسایل جانبی را دنبال میکنند نداریم بلکه میخواهیم خواستههای اصلی مردم را که ساماندهی به وضعیت اقتصادی است دنبال کنیم . " به این ترتیب بر آن چه از پیش روشن بود، مهر تائید زده شد؛ مجلس هشتم میبایست در عین تبعیت از منویات خامنهای، سیاستهای دولت احمدی نژاد در زمینهی پروندهی هستهای و مسایل اقتصادی را اطوکشی کند. احمدینژاد، این عزیز کردهی ولی فقیه، در طی دوران ریاست جمهوریاش، آن چه را که خامنهای در زمینهی تمرکز بیش از پیش قدرت، گسترش خفقان و یکدست شدن حاکمیت میخواست، انجام داده بود. حال باید هرج و مرجی را که او و کابینهاش در اوضاع بینالمللی و داخلی، البته با حمایت همه جانبه خامنهای، پدید آورده اند، برطرف کرد. بنابراین، کسی در راس مجلس هشتم قرار گرفته است که تعادلی در سیاستهای داخلی و خارجی ایجاد نماید. هنوز یک سال به پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد باقی مانده است، و این مساله که احمدی نژاد مجددا به ریاست جمهوری برسد یا نه، فینفسه فاقد اهمیت است. مسالهی اساسی این است که او حکومت اسلامی را یک گام دیگر به کمال مطلوباش نزدیک کرد، وظیفهی خود را انجام داده و رسالتاش به پایان رسیده است
از زمانی که خامنهای به عنوان ولی فقیه در راس هرم قدرت قرار گرفت، حکومت اسلامی هرگز چنین یکدست نبوده است. همه چیز در کنترل جناحی است که تابع بی چون و چرای منویات خامنهای است. جمهوری اسلامی، در آستانهی چهارمین دهه حیات اش، به کمال مطلق خود رسیده است
شاید تنها رهبران حکومت اسلامی باشند که ندانند؛ فواره چون اوج گیرد، لاجرم سرنگون شود
از این نقطهی عزیمت بود که تلاش شد ترکیب مجلس به نحو احسن با وضعیت امروز حکومت اسلامی در انطباق قرار گیرد
سرانجام انتخابات مجلس برگزار شد و مجلسی که خامنهای ولی فقیه حکومت اسلامی انتظار آن را داشت، تشکیل گردید. از یکسال پیش از برگزاری بهاصطلاح انتخابات، صفآراییها صورت گرفته بود و شورای نگهبان، کابینهی احمدی نژاد و سایر ارگانهای حکومت، سازماندهی و زمینهسازی لازم را انجام داده بودند، تا مجلسی یکدست تشکیل شود. خطر زیادی در کار نبود. مساله تنها جلوگیری از ورود چند ورشکستهی سیاسی به مجلس بود که اگر چه خودی و دلسوز نظام هستند و از سر خیرخواهی، خواهان انجام برخی تغییرات در سیاستهای خارجی و داخلی، اما حضور آنها در مجلس، و نالههای گلایهآمیزشان مانع از آن میشد که مجلس بتواند بر "گفتمان اصلی" این مرحله متمرکز شود. بنابراین، "اصلاحطلبان" علیرغم اعلام بیعت مکرر با ولی فقیه، کنار گذارده شدند. جز معدودی از چهرههای وابسته به این جناح، کسی شانس راه یافتن به مجلس را نیافت. آنها زبونتر و مطیعتر از آن بودند که بخواهند در مقابل این وضعیت واکنشی از خود نشان دهند، بنابراین تا آن جا که مساله به جلوگیری از شرکت آنان در انتخابات برمیگشت، کار به خیر و خوشی به سرانجام رسید. جز انتشار چند مقالهی گلهآمیز و نالههای ناشی از کنار گذاشتهشدن از بازی قدرت، کسی چیزی از آنان نشنید. در اردوی خودیها اما، جنگ قدرت در جناح اصولگرایان چند کشته و مجروح برجای گذاشت ولی سرانجام مجلسی یکدست و گوش به فرمان خامنه ای، تشکیل گردید
صعود به درجه کمال مطلق، در تعیین هیات رئیسه نیز بازتاب یافت. اصولگرایان، که اکثریت مطلق مجلس هفتم را در اختیار داشتند و مجلس هشتم یکسره در اختیار آنان است، بر سر لاریجانی توافق کرده بودند و جز وی کس دیگری را برای ریاست مجلس نامزد نکردند. قواعد بازی اینطور دیکته میکرد که لاریجانی امکان بلامنازع ریاست مجلس است. روز موعود فرا رسید. لاریجانی بدون رقیب و بدون رای مخالف، با رای اکثریتی بسیار بالا، رئیس مجلس شد
روز افتتاح مجلس، خامنهای با ارسال پیامی، نمایندگان را شیر فهم کرد که چگونه باید رفتار کنند تا زمینههای عملیساختن "پيشرفت و عدالت" فراهم شود. مجلس هفتم، گرچه به لحاظ گرایشات، همسوی احمدی نژاد بود، اما در برخی زمینه از جمله رای اعتماد به وزرای پیشنهادی او، تصویب بودجه و سیاستهای اقتصادی در مقابل او قرار میگرفت. این مساله بیشتر از آنجا ناشی میشد که موازنهای میان مجلس و هیات دولت وجود نداشت. بنابراین، مهمترین مساله برای مجلس هشتم، تنظیم رابطهی آن با هیات دولت است. خامنهای این رابطه را در نامهی خود به مجلس چنین دیکته کرد: "مسئوليت نظارتي مجلس هرگز نبايد به دست اهمال سپرده شود، اما هرگز هم نبايد نظارت مجلس به معناي رقابت با دولت و نشنيدن نيازها و ضرورتها و تنگناهاي آن شمرده شود . محور كار و عمل در كشور و نماد داخلي و خارجي نظام جمهوري اسلامي، عمدتاً قوهي مجريه است . "
" نماد داخلي و خارجي نظام جمهوري اسلامي"، عمدتاً قوهي مجريه است ، اما نخستین کار لاریجانی به عنوان رئیس قوهی مقننه ، اعلام موضع راجع به پروندهی هستهای و بایدها و نبایدها در رابطه با اتحادیهی اروپا و آمریکا بود. موضعی، که گرچه با جار و جنجالهای احمدی نژاد در این زمینه تفاوت داشت، اما کف زدن و تشویق وی را به دنبال داشت. اتحادیهی اروپا نیز پیام رسیدن لاریجانی به ریاست مجلس را دریافت کرد. سولانا، طی تماس تلفنی با لاریجانی، به او تبریک گفت و افزود: "اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی با رأی بالا نشاندهنده جایگاه شماست و امیدوارم حضور جنابعالی باعث خدمت بیشتر به ملت ایران و ارتقاء روابط جمهوری اسلامی ایران با اتحادیه اروپا گردد"
همزمان، به دستور خامنهای، لاریجانی و احمدی نژاد جلسهای برگزار کردند تا رابطه را تنظیم و نقش خود را تعیین کنند. نقش مجلس در دورهی آینده چه خواهد بود و این نهاد در تحقق گفتمان "پيشرفت و عدالت" چه نقشی باید ایفا نماید؟
لاریجانی، در نخستین مصاحبه خود به عنوان رئیس مجلس در این زمینه گفت که " علاقهای به طرحها و لوایحی که مسایل جانبی را دنبال میکنند نداریم بلکه میخواهیم خواستههای اصلی مردم را که ساماندهی به وضعیت اقتصادی است دنبال کنیم . " به این ترتیب بر آن چه از پیش روشن بود، مهر تائید زده شد؛ مجلس هشتم میبایست در عین تبعیت از منویات خامنهای، سیاستهای دولت احمدی نژاد در زمینهی پروندهی هستهای و مسایل اقتصادی را اطوکشی کند. احمدینژاد، این عزیز کردهی ولی فقیه، در طی دوران ریاست جمهوریاش، آن چه را که خامنهای در زمینهی تمرکز بیش از پیش قدرت، گسترش خفقان و یکدست شدن حاکمیت میخواست، انجام داده بود. حال باید هرج و مرجی را که او و کابینهاش در اوضاع بینالمللی و داخلی، البته با حمایت همه جانبه خامنهای، پدید آورده اند، برطرف کرد. بنابراین، کسی در راس مجلس هشتم قرار گرفته است که تعادلی در سیاستهای داخلی و خارجی ایجاد نماید. هنوز یک سال به پایان ریاست جمهوری احمدی نژاد باقی مانده است، و این مساله که احمدی نژاد مجددا به ریاست جمهوری برسد یا نه، فینفسه فاقد اهمیت است. مسالهی اساسی این است که او حکومت اسلامی را یک گام دیگر به کمال مطلوباش نزدیک کرد، وظیفهی خود را انجام داده و رسالتاش به پایان رسیده است
از زمانی که خامنهای به عنوان ولی فقیه در راس هرم قدرت قرار گرفت، حکومت اسلامی هرگز چنین یکدست نبوده است. همه چیز در کنترل جناحی است که تابع بی چون و چرای منویات خامنهای است. جمهوری اسلامی، در آستانهی چهارمین دهه حیات اش، به کمال مطلق خود رسیده است
شاید تنها رهبران حکومت اسلامی باشند که ندانند؛ فواره چون اوج گیرد، لاجرم سرنگون شود
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen