Montag, 16. März 2009

فرا رسيدن بهار و سال نو را به مردم زحمتکش ايران تبريک می‌گوئيم
در آستانۀ بهار و نوروز ايستاده‌ايم. سال ۸۷ سپری شد و يک سال ديگر بر عمر نکبت بار جمهوری اسلامی افزوده شد. مرتجعين حاکم بر ايران، اين پاسداران کهنه پرستی و ارتجاع، اين مخالفين سرسخت آزادی و رهائی انسان، توانستند يک سال ديگر، سلطه جابرانۀ خود را حفظ کنند و توده‌های مردم زحمتکش را در انقياد و اسارت نگاه دارند
در سال ۸۷ که اکنون آخرين روزهای آن را می‌گذارنيم، وضعيت اقتصادی و معيشتی توده‌های مردم، به مراتب بدتر و وخيم‌تر شد. فشارهای سياسی و اقدامات سرکوبگرانه رژيم، بيش از پيش تشديد گرديد و بر ابعاد و دامنه مصائب اجتماعی نيز فوق‌العاده افزوده شد
گرانی و افزايش جهشی و چندبارۀ قيمت‌ها، تنگناهای معيشتی را، که اکثريت توده‌های مردم، با آن دست به گريبان بودند، دوچندان ساخت. قيت کالاها و خدمات مصرفی، از اجاره مسکن گرفته تا پوشاک و خوراک و بهداشت و دارو و امثال آن، به طرز سرسام آوری افزايش يافت.قیمت برخی از اقلام خوراکی‌ها بيش از صد درصد افزايش يافت. نرخ تورم، پرشتاب‌تر از سال‌های گذشته، سير صعودی پیمود و به اعتراف منابع دولتی لااقل ۳٠ درصد افزايش يافت. قدرت خريد کارگران و ساير توده‌های زحمتکش به شدت کاهش يافت. فاصله درآمدها و هزينه‌های زندگی اکثريت عظيم مردم جامعه، بيشتر، و شکاف طبقاتی ژرف‌تر و عيان‌تر شد. انبوه ديگری از کارخانه‌ها و مراکز دولتی تعطيل و متوقف گرديد. اخراج و بيکارسازی کارگران، در ابعاد گسترده‌تری ادامه يافت. صفوف چند ده ميليونی بيکاران، کارگران و زحمتکشانی که جمهوری اسلامی، مرگ تدريجی و زندگی در زير خط فقر را برآنان تحميل نموده است، پُرشمارتر و متراکم‌تر شد. در حاليکه بنابه آمارهای انتشار يافته، خط فقر در سال ۸۷ حدود ۸٠٠ هزار تومان درآمد ماهانه برآورد شده است، روشن است که اکثريت قريب به اتفاق کارگران، معلمان، پرستاران و کارمندان جزء دولتی، در زير خط فقر بسر برده‌اند. در سال ۸۷، سطح معيشت و زندگی کارگران و تودۀ مردم زحمتکش، شديدتر و همه جانبه‌تر از گذشته، مورد يورش و تعرض طبقه سرمايه‌دار و رژيم سياسی پاسدار منافع اين طبقه قرار گرفت. در يک کلام، فقر، بيکاری، گرسنگی، فلاکت و بدبختی، در سال ۸۷، ابعاد هولناک‌تری به خود گرفت
بديهی‌‌ست که بيکاری فزاينده، فقر، گرسنگی، بی‌آيندگی و تنگناهای متعدد اقتصادی و معيشتی، اثرات مستقيم خود را بر تشديد و گسترش مصائب اجتماعی برجای گذاشت. اعتياد به مواد مخدر، به طرز وحشتناکی گسترش يافت و صف چند ميليونی معتادان، ده‌ها هزار تن ديگر از جوانان و حتا دانشجويان و دانش آموزان را به درون خود کشيد. به گفتۀ رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر، از فروردين تا اسفند ۸۷ يعنی در ظرف يازده ماه، ۵٠۱ تُن (يعنی روزانه بيش از يک و نيم تُن) مواد مخدر کشف شده که به اعتراف وی، نسبت به سال قبل، ۲۵ درصد افزايش داشته و نشان دهندۀ افزايش بازار مصرف مواد مخدر می‌باشد. بيماری ايدز در کل جامعه، بويژه در ميان معتادان تزريقی افزايش يافته است. شمار بيشتری از زنان و دختران جوان، از روی تنگدستی و به حکم اجبار، به فحشا و تن فروشی روی آورده‌اند. کار کودکان و استثمار وحشيانه خردسالان، رواج بيشتری يافته و بر انبوه ميليونی کارتن خواب‌ها و کودکان کار و خيابانی افزوده شده است. آمار خودسوزی‌ها و خودکشی‌ها افزايش يافته است. سالانه متجاوز از ۴ هزار نفر، به علت خودکشی، جان خود را از دست می‌دهند. اين رقم، تنها بيان‌گر مواردی است که به فوت منجر شده است، شمار کسانی که دست به خودکشی می‌زنند، نزديک به سه برابر اين رقم می‌باشد
يورش همه جانبه به سطح معيشت کارگران و زحمتکشان در سال ۸۷ و گسترش مصائب اجتماعی، در عين حال با تشديد سرکوب و اختناق سياسی همراه بود. دور جديد اختناق و سرکوبی که با قرار گرفتن احمدی نژاد در رأس قوه مجريه آغاز شده بود، در طول يک سال اخير، با شدّت و حدّت بيشتری ادامه يافت. به موازات شکست سياست‌های دولت و به تناسب عريان‌تر شدن اين شکست‌ها و ناکامی‌ها در انظار توده‌ها، بر شدت و دامنۀ سرکوب‌ها نيز افزوده شد. هيچ جنبش اجتماعی و فعاليت آگاه‌گرانه‌ای از گزند يورش ارتجاع برکنار نماند. فضای سرکوب و خفقان، در محيط‌های کارگری، مدارس و دانشگاه‌ها تشديد شد. اعتصابات و اجتماعات اعتراضی کارگران، معلمان و دانشجويان، بيرحمانه مورد يورش ارگان‌های سرکوب رژيم قرار گرفت. صدها تن از کارگران، معلمان، زنان و دانشجويان و فعالان جنبش‌های اعتراضی، به دادگاه‌های ارتجاعی احضار شدند، دستگير شدند، مورد شکنجه و محاکمه قرار گرفته و به شلاق و زندان محکوم شدند. صدها تن ديگر مورد ارعاب و پی‌گرد نيروهای اطلاعاتی و امنيتی رژيم قرار گرفتند. در سال ۸۷، اجرای احکام فوق‌العاده ارتجاعی و ضد انسانی مانند شلاق و سنگ‌سار و امثال آن افزايش يافت. شمار اعدام‌ها و قتل زندانيان سياسی در زندان، فزونی گرفت. اقدامات سرکوب‌گرانه عليه روزنامه نگاران، ناشران، نويسندگان و کانون‌ آن‌ها بيش از پيش تشديد گرديد. به بهانه اجرای "طرح امنيت اجتماعی"، فضای خفقان و سرکوب عليه زنان بيشتر و آشکارتر از گذشته تشديد شد. ده‌ها هزار تن از زنان، توسط گشت‌های خيابانی، ايستگاه‌های بازرسی و گله‌های بسيجی مورد اهانت و هتک حرمت قرار گرفتند. مانورهای پی درپی نظامی، گشت‌های عملياتی، رژه يگان‌ها و گروه‌های رنگارنگ وابسته به سپاه و بسيج در خيابان‌ها و شهرها، بيان روشنی از خواست و تصميم حاکميت مبنی بر مرعوب ساختن کارگران و زحمتکشان و سرکوب و خفقان حداکثر بود
به اين ليست، باز هم می‌توان اضافه نمود، اما همين مقدار نيز برای نشان دادن کارنامۀ سياه جمهوری اسلامی در سال ۸۷ کافی‌ست
سال ۸۷، در عين حال حاوی نکات ديگری هم بود. در اين سال، بار ديگر ثابت شد که زور و سرنيزۀ ولو حداکثر، پاسخگو نيست و نمی‌تواند در برابر اعتراضات و مبارزات توده‌ای سدی نفوذ ناپذير ايجاد کند. تاکتيک تشديد سرکوب عريان، هنگامی می‌توانست کارآئی داشته باشد و اعتراضات رو به گسترش را مهار کند که با يک رشته رفرم‌ها و يا لااقل ايجاد شرايطی که بتواند وضعيت اقتصادی و معيشتی توده‌های مردم را بهبود ببخشد، توأم گردد و از حدّت و شدّت تضادها بکاهد. احمدی نژاد بر اين خيال بود که با تشديد سرکوب و چنگ انداختن بر درآمدهای هنگفت نفتی و وعدۀ آوردن پول نفت بر سرسفره مردم، می تواند اعتراضات و مبارزات روبه گسترش توده‌های مردم را مهار کند. اما سياست‌های دولت احمدی نژاد نيز بحران اقتصادی را تشديد کرد، گرانی و تورم را جهش‌وار افزايش داد و نه تنها هيچگونه بهبودی در وضعيت اقتصادی و معيشتی توده‌های مردم ايجاد نشد، بلکه اوضاع اقتصادی و معيشتی توده‌های مردم در سال ۸۷، به مراتب بدتر و وخيم‌تر از سال‌های گذشته شد. تاکتيک تشديد سرکوب و زور حداکثر، نتوانست اعتراضات و مبارزات روبه گسترش توده‌های کارگر و زحمتکش را مهار کند. ده‌ها و صدها اعتصاب و اجتماع اعتراضی کارگری از جمله اعتصابات کارگران کشتی سازی، لاستيک البرز، ذوب آهن، کوره‌پز خانه‌ها، لوله سازی لوشان، اعتصاب کارگران ايران خودرو، اجتماعات اعتراضی کارگران صنايع فلزی، اعتصابات و راه‌پيمائی کارگران شرکت ذغال سنگ شرقی، اعتصابات و اجتماعات اعتراضی مکرر معلمان، اعتراضات زنان و پرستاران، اعتصابات و اجتماعات اعتراضی دانشجويان از جمله اعتراضات پرشور آن‌ها عليه گورستان سازی و پادگان سازی دانشگاه‌ها، تماماً بيان‌گر همين واقعيت است
اين‌ها همه، نشان دهنده اين واقعيت‌اند که، به رغم تشديد بيش از پيش سرکوب و خفقان در سال ۸۷، جمهوری اسلامی، قادر نشده است و هرگز قادر نخواهد شد، خواست توده مردم برای بهبود شرايط زندگی، برای تغيير و دگرگونی وضع موجود، برای آزادی‌ و رهائی را در اذهان آن‌ها زائل سازد و کارگران و زحمتکشان را، از مبارزه برای تحقق اين خواست‌ها بازدارد
کارگران و زحمتکشان، خواهان تحول و دگرگونی‌اند، خواهان آزادی، رهائی و رفاه اجتماعی‌اند و با همين نگرش است که به رغم فقر روزافزون و گرفتاری‌های متعددی که جمهوری اسلامی برايشان ايجاد کرده است، هر ساله به استقبال بهار و نوروز می‌روند. نوروزی که خود، نشانه‌ای از تغيير و تحول و نو شدن طبيعت است. آرزوی مردم، بر اين بوده است و بر اين است که همراه با فرارسيدن بهار و نو شدن طبيعت، در زندگی شخصی و اجتماعی آن‌ها نيز چنين تحولی رُخ دهد و سال نو، با نشاط و شادی و رفاه و خوشبختی مردم زحمتکش همراه باشد. بهبود شرايط و دگرگونی اجتماعی که مردم کارگر و زحمتکش طالب آن هستند، صرفاً يک خواست و آرزو نيست. تغيير و دگرگونی اجتماعی، آزادی و رفاه و تعالی انسان يک ضرورت تاريخی‌ست. اگرچه نيروهای بازدارنده تحول تاريخ، مرتجعين حاکم و پاسداران نظم موجود می‌کوشند اين تحول تاريخی را به تأخير اندازند، اما هيچکس و هيچ نيروئی نتوانسته است مسير بالنده تاريخ را سد کند و چرخ آن را از حرکت به سمت پيشرفت و تعالی بازدارد. بنابراين، کم‌ترين ترديدی در اين مسأله وجود ندارد که تمامی طرفداران سکون و کهنه پرستان و مدافعين نظم موجود، در برابر نيروی بالنده و تحول طلب و دگرگون ساز جامعه که خواهان آزادی، رهائی و تعالی انسان‌ست، از پای درخواهند آمد و آن روز، روز آزادی و رهائی فرا خواهد رسيد
با آرزوی پيروزی کارگران و زحمتکشان برای دگرگونی بنيادی نظم موجود و با آرزوی فرا رسيدن روز آزادی و رهائی، بهار و سال نو را به عموم مردم زحمتکش ايران تبريک می‌گوئيم

Keine Kommentare: