Sonntag, 22. März 2009


ایران در هفته‌ای که گذشت
جمعه ۳۰ اسفند ۱۳۸۷
در آخرین روز سال ١٣٨٧ و نخستین ساعات آغاز سال ١٣٨٨ قرار گرفته‌ایم. با جمعه‌ی این هفته، زمستان به پایان رسید و سالی نو آغاز گردید
ما مردم ایران، فرارسیدن بهار را جشن می گیریم و به یکدیگر شادباش و تبریک می گوییم
عید نوروز از افسانه، خرافات و شخصیت‌پرستی برنخاسته، بلکه ریشه در تولید، کار و تلاش مشترک انسان‌های زحمتکش دارد. بهار، نماد تغییر و دگرگونی‌ست. بهار، نماد غلبه‌ی نو برکهنه است. این چیرگی نو بر کهنه، نمود عینی خود را با رویش و زایش نوینی در طبیعت آشکار می‌سازد. بهار نشان می‌دهد که همه چیز گذراست. چیزی ثابت و پایدار نیست. همه چیز در حالت حرکت، تغییر و دگرگونی، پیدایش و زوال‌ست. زمستان سپری می‌شود و بهار فرا می‌رسد. اما بهار نوین، بهار سال پیش و سال‌های پیش از آن نیست. آن‌چه که بود تغییر کرده است. این تغییر، گاه کمی و نامحسوس است و گاه کیفی و محسوس. اما، بهار خود، یک انقلاب جوی‌ست. یک دگرگونی جهش‌وار در طبیعت است. از همین‌روست که از دوران باستان، هنگامی که کشاورزی اساس تولید را تشکیل می‌داد، مردم منطقه‌ای که ما نیز در آن به سر می‌بریم، این انقلاب جوی را که نشانه محسوس گذر از زمستان به بهار، به فصل تولید مایحتاج زندگی سالانه آن‌ها بود، جشن گرفتند و بر آن نام نوروز نهادند
نوروز و فرا رسیدن بهار، تنها، رمز و راز قوانین حاکم بر حرکت، پیشرفت و تکامل طبیعت را برملا نمی‌کند، بلکه اساس تمام قوانین حاکم بر هستی طبیعی و اجتماعی را آشکار می‌سازد. لذا در جامعه‌ی بشری هم، به وضوح عملکرد همین قوانین را می‌بینیم. در این‌جا نیز، چیزی ثابت و پایدار، نیست. همه چیز در حال حرکت، تغییر و تکامل، پیدایش و زوال است. بر کسی پوشیده نیست که انسان‌های امروز همان نیستند که سال‌ها پیش بودند و جامعه بشری همان نیست که فی‌المثل ده هزار سال پیش بود. جوامع بشری در جریان حرکتی که ذاتی آن‌ها بوده و هست، پیوسته با تغییر و تحولات روبه رو بوده و نظام‌های نوین، جای نظام‌های کهنه را گرفته و این روند نفی کهنه توسط نو، ادامه داشته و خواهد داشت
اما اگر در طبیعت، هیچ دستی در کار نیست تا مانع از تحول و نفی کهنه توسط نو گردد، در جامعه بشری، از هنگامی که طبقات با منافع متضاد پدید آمدند، طبقه حاکم که نفع اقتصادی و سیاسی‌اش در حفظ وضع موجود بوده است، آگاهانه در مقابل این تغییر از کهنه به نو که جبر اجتناب‌ناپذیر تاریخ است، می‌ایستد، مقاومت می‌کند، و این تحول را به تأخیر می‌اندازد. لذا نبرد میان نو و کهنه، در نبرد میان طبقاتی که یکی پاسدار نظم کهنه و ارتجاعی‌ست و دیگری نیرویی تحول‌طلب که طالب نفی نظم کهنه و استقرار نظمی نوین و مترقی‌ست، رخ می‌دهد. در جریان این نبرد است که سرانجام مقاومت نیروی پاسدار نظم کهنه و ارتجاعی که دوران‌اش سپری شده است، درهم شکسته می‌شود و نظمی نوین، جایگزین نظم کهنه می‌گردد. بنابراین بی دلیل نیست که این جایگزینی، در طول تاریخ بشریت، همواره با خونین‌ترین نبردها میان انسان‌ها همراه بوده است و جهش‌های اجتماعی، انقلاب‌های اجتماعی، همواره با انقلاب‌های سیاسی و به زیر کشیدن طبقه حاکم با جبر و قهر انقلابی همراه بوده است
در هفته‌ای که اکنون به واپسین لحظات آن رسیده‌ایم، به وضوح شاهد انعکاس و نمایش این جبر قانونمند حرکت تاریخ، در حرکت توده‌های مردم ایران بوده‌ایم. از سویی، به رغم تمام فشارها و مصایب مادی و معنوی که توده‌های مردم، زیر یوغ نظم کهنه و ارتجاعی با آن روبه رو هستند، به استقبال سال نو، پیروزی نو بر کهنه شتافتند و با امید و چشم‌انداز زندگی اجتماعی نوین، فرا رسیدن بهار را جشن گرفتند. اما در همان حال، در این هفته، همچون تمام هفته‌ها و روزهای سالی که گذشت، به نبرد بی وقفه خود علیه نظم مستقر کهنه و ارتجاعی و طبقه حاکم پاسدار کهنه‌پرستی و ارتجاع که توده مردم را با جبر و قهر، در انقیاد و اسارت نگهداشته، سد و مانع بزرگی بر سر راه تحول اجتماعی، نو شدن جامعه و ارتقای سطح زندگی مادی و معنوی توده‌های زحمتکش مردم ایران و رهایی آن‌هاست، ادامه دادند. چشم‌انداز روشنی برای پیروزی این مبارزه توده‌های مردم تحول‌طلب و طالب نظمی نوین و مترقی بر نیروهای پاسدار نظم کهنه و ارتجاعی به ویژه در سال جدید از هم اکنون گشوده شده است. چرا که سال جدید برای رژیم، از جهات مختلف اقتصادی – اجتماعی و سیاسی، سالی پر از بحران و نتیجه بلافصل آن، توفان مبارزات توده‌ای خواهد بود
بحران اقتصادی که هم اکنون نیز نظام سرمایه‌داری ایران با آن روبه روست، در سال جدید، وسعت و ژرفای بیش‌تری به خود خواهد گرفت. با تشدید این بحران، که نتیجه‌ی ناگزیر تضادهای شیوه تولید سرمایه‌داری ست، اقتصاد جامعه ایران با از هم گسیختگی‌های جدیدی روبه رو خواهد شد. سرمایه‌داران و دولت آن‌ها از هم اکنون در تلاشند، بار این بحران را تماماً بر دوش کارگران قرار دهند. لذا دستمزد واقعی کارگران، بیش از هر زمان دیگر کاهش می‌یابد. میلیون‌ها تن از کارگران از کار اخراج می‌شوند و به صفوف ارتش میلیونی بیکاران می‌پیوندند. لذا وضعیت مادی و معیشتی کارگران وخیم‌تر از تمام سال‌های گذشته خواهد شد. تضاد طبقه کارگر با طبقه حاکم سرمایه‌دار و رژیم پاسدار آن تشدید و مبارزه این طبقه وارد مرحله نوینی از رونق و اعتلا خواهد شد
تشدید رکود اقتصادی و توأم با آن افزایش نرخ تورم که این خود، نشانه‌ی بارزی از عمق بحران اقتصادی و ابعاد آن در ایران است، نه فقط وضعیت طبقه کارگر، بلکه زندگی عموم توده‌های زحمتکش مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد. و شرایط مادی زندگی آن‌ها را به نحو مشقت‌باری دشوار وغیر قابل تحمل خواهد ساخت. این نیز بر دامنه و وسعت نارضایتی و گسترش دامنه اعتراضات و مبارزات خواهد افزود
بحران اقتصادی جهان سرمایه‌داری، دولت رانت‌خوار نفتی حاکم بر ایران را با بحران مالی روبه رو ساخته است. درآمد دولت از فروش نفت در نتیجه‌ بحران جهانی اقتصاد سرمایه‌داری شدیداً کاهش یافته است. لذا تأمین منابع مالی هزینه‌های دستگاه عریض و طویل و انگل دولت با دشواری‌های جدی روبرو شده است. سند بودجه دولت نشان می‌دهد که رژیم برای نجات خود از ورشکستگی مالی، تمام بار این هزینه‌ها را مستقیماً بر دوش توده‌های مردم ایران قرار داده است. از این جهت نیز فشار بر مردم و شرایط مادی و معیشتی آن‌ها به مرحله غیر قابل تحملی خواهد رسید و بر دامنه اعتراض و مبارزه افزوده خواهد شد
جمهوری اسلامی که تاکنون نیز با اختناق و سرکوب، خود را بر سر پا نگه داشته است، برای مقابله با موج اعتراض و مبارزه‌ای که موجودیت‌اش را جداً تهدید می‌کند، به اختناق و سرکوب شدیدتر متوسل خواهد شد. تشدید اختناق و سرکوب، تضاد عموم توده‌های مردم را با رژیم حاکم، حادتر خواهد ساخت و به تشدید و گسرتش مبارزه عمومی مردم علیه اختناق و سرکوب، منجر خواهد شد. این تشدید تضادها، بحران‌ها و گسترش و اعتلای مبارزات، در درون طبقه حاکم نیز بازتاب خواهد یافت و تضادها و اختلافات درونی آن‌ها را تشدید خواهد کرد. لذا احتمال بروز یک بحران در بالا و حتا ایجاد شکاف در دستگاه دولت وجود دارد. این که تا چه حد مبارزه توده‌های مردم ایران گسترش و اعتلای یافته باشد، تبدیل‌کننده‌ی این احتمال به یک واقعیت، و تسهیل شرایط سرنگونی نظم موجود خواهد بود
جمهوری اسلامی، تنها در داخل ایران با تضادها و بحران‌های جدی رو به رو نیست. بلکه در عرصه بین‌المللی نیز با چالش‌های جدی رو به روست. تحولات سیاسی منطقه‌ای و بین‌‌المللی هفته‌های اخیر نشان می‌دهد که تضادها و بحران‌هایی که رژیم در عرصه بین‌المللی با آن‌ها روبه روست، تشدید می‌شوند و شرایط سیاسی بین‌المللی به زیان رژیم در حال تغییر است. با این همه، جمهوری اسلامی در موقعیتی نیست که بتواند وضعیت بین‌المللی خود را بهبود بخشد. چرا که همواره تلاش کرده است با بحران‌آفرینی‌های بین‌المللی، بحران‌های داخلی خود را تحت‌الشعاع قرار دهد. لذا در شرایطی که در سال جدید، بحران‌های داخلی رژیم، ابعاد جدیدی به خود خواهد گرفت. لاجرم به بحران‌آفرینی‌های جدید بین‌المللی و حتا ماجراجویی‌های جدید نیاز خواهد داشت. اما در هر حال، آن‌چه مسلم است، وقوع و تشدید بحران‌های متعدد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در سال جاری، و چشم‌انداز گسترش و اعتلای مبارزات توده‌های مردم ایران، زیر فشارهای غیر قابل تحمل اقتصادی و سیاسی خواهد بود. سالی توفانی و پر از تلاطمات سیاسی در پیش است
با این امید که توده‌های کارگر و زحمتکش مردم ایران، نوروزی دیگر را بر ویرانه‌های نظم موجود، در جامعه‌ای رها شده از بند ستم‌گران، جشن بگیرند و پایکوبی کنند، نوروز و فرا رسیدن بهار را تبریک می‌گوییم

ایران در هفته‌ای که گذشت
جمعه ۳۰ اسفند ۱۳۸۷
تشدید تضادها و اختلافات درونی هیئت حاکمه انعکاسی از بحران‌ها و بن‌بست لاینحل جمهوری اسلامی‌ست. در هفته‌ای که گذشت اختلافات مجلس و دولت بُعد جدیدی به خود گرفت
احمدی‌نژاد به مجلس اسلامی اخطار داد و آن را به قانون‌شکنی متهم کرد. رئیس مجلس هم اتهامات را به سوی دولت برگرداند و اظهارات احمدی‌نژاد را به طنز تشبیه کرد و به مسخره گرفت. احمدی‌نژاد در اخطارنامه خود به مجلس، نوشت: "به جهت عدم رعایت اصول مختلف قانون اساسی در فرایند رسیدگی به بودجه سال ١٣٨٨" به مجلس اخطار می‌دهد. و ادامه داد که "فرایند رسیدگی و تصویب بودجه به گونه‌ای رقم خورد که عملاً منجر به کنار گذاشتن بودجه پیشنهادی دولت و تصویب بودجه‌ای کاملا متفاوت و جدید و فاقد شفافیت، توازن، انسجام و یکپارچگی گردید که غیر قابل اجرا بوده و به جای آن که نظم‌دهنده عملیات اجرایی دستگاه‌های مختلف باشد موجب تزاحم و تعارض عملیات و بهم ریختگی نظام اداری و مالی کشور خواهد بود." سپس می‌افزاید: در نتیجه تغییراتی که در ارقام درآمدها و هزینه‌های بودجه صورت گرفته است، بخش هزینه‌های بودجه عملاً بدون اعتبار شده که موجب منفی‌تر شدن تراز کلی بودجه گردیده است. با حذف رقم ٢٠ هزار میلیارد تومانی درآمد ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها، از این ناحیه نیز با کسری هفده هزار و پانصد میلیارد تومانی مواجه شده است. درآمدهایی به بودجه افزوده شده است که امکان تحقق ندارند. و بالاخره خرده اختلافات و شکایاتی مبنی بر کاهش اعتبارات دستگاه اداری رئیس جمهور و افزایش بودجه مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت و مجلس
اخطارنامه احمدی‌نژاد، نشان می‌دهد که وی به شدت از آن‌چه که مجلس در جریان رسیدگی به لایحه وی انجام داد، عصبی‌ست و این عصبانیت از آن رو تشدید شده که با خزانه‌ای خالی رو به روست و دست‌های خود را به ویژه در جریان رقابت‌های جناحی بر سر پست ریاست جمهوری، با برنامه‌ای که پیش از این ریخته بود، بسته می‌بیند. اما احمدی‌نژاد عصبانی باشد، یا نباشد، تغییری در این واقعیت نمی‌دهد که حالا سوای رقابت‌هایی که پشت آن منافع اقتصادی و سیاسی باندهای درون هیئت حاکمه قرار گرفته است، بنا به ضرب‌المثل معروف، اسب‌ها در سربالایی یکدیگر را گاز می‌گیرند. وضع خراب است و هر گروهی از درون طبقه حاکم و دار و دسته حاکم، می‌خواهد خرابی اوضاع را به گردن دیگری بیاندازد. دولت با بحران مالی روبروست. احمدی‌نژاد صریحاً آن را می‌پذیرد و از احتمال حتا " بهم ریختگی نظام اداری و مالی کشور" خبر می‌دهد. علت و چرایی مسئله در بحران اقتصادی کنونی و ماهیت و خصلت ارتجاعی یک رژیم دیکتاتوری عریان قرار دارد و تمام نهادها و ارگان‌های رژیم نیز هر یک در این فلاکت مالی نقش داشته و سهیم‌اند، اما حالا احمدی‌نژاد خرابی اوضاع را به مجلس پاس می‌دهد و مجلس هم به دولت. جناح دیگر نیز دولت و مجلس را هر دو مقصر اعلام می‌کند و بر همین منوال تا به آخر. البته، اخطارنامه احمدی‌نژاد، با واکنش شدید رئیس مجلس، روبه رو شد که گفت رئیس جمهور حتا نمی‌داند که در اخطارنامه خود به قانونی استناد کرده است که در بازنگری قانون اساسی، اختیارات مندرج در آن، از رئیس جمهور سلب و به اختیارات خامنه‌ای افزوده شده است. بر این اساس، نتیجه گرفت که تمام اقدامات مجلس کاملاً قانونی بوده، عدم رعایت آیین‌نامه داخلی مجلس هم "ربطی به مرجع بیرونی" یعنی رئیس جمهور ندارد، "آخرین اعتراض هم به طنز شباهت دارد" و نتیجه‌گیری این که نامه احمدی‌نژاد، بی ارزش است و نیاز به اقدامی ندارد
لاریجانی در عین حال، برای این که خط و نشان دیگری برای احمدی‌نژاد بکشد و به او بگوید که حواست جمع باشد، ممکن است کار بیخ پیدا کند، در این هفته، به دیدار مسئولین و کارکنان دیوان محاسبات رژیم رفت که پرونده قطوری از به اصطلاح تخلفات کابینه احمدی‌نژاد تهیه کرده که تنها یک مورد آن ناپدید شدن یک میلیارد دلار از درآمد نفت است. وی برای آن که به سران دیوان محاسبات نیز اطمینان دهد که مجلس مانع از آن خواهد شد که به سرنوشت گروهی گرفتار شوند که هم اکنون در حال محاکمه شدن‌اند، گفت: "جایگاه دیوان محاسبات قابل تخریب نیست. مجلس شورای اسلامی جلوی تخریب دیوان را می‌گیرد. دیوان محاسبات باید با شجاعت و دقت کار خود را انجام دهد
آن‌چه که دراین هفته میان مجلس و دولت گذشت، ادامه و تشدید اختلافاتی‌ست که از مدتی پیش، میان دستگاه اجرایی و قانون‌گذاری آشکارا بروز نموده و با عمیق‌تر شدن بحران‌های رژیم، رو در رویی آشکارتر جناح‌ هیئت حاکمه و گروه‌های درونی این جناح‌ها، باید در ابعادی گسترده‌تر و درگیری‌هایی شدیدتر خود را نشان دهد

ایران در هفته‌ای که گذشت
جمعه ۳۰ اسفند ۱۳۸۷
تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه، جمهوری اسلامی را شدیداً نگران کرده است. کنفرانس‌ها و اجلاس‌های دوجانبه و چند جانبه‌ی دولت های عربی خاورمیانه که گاه سران قدرت‌های اروپایی و آمریکایی نیز در آن حضور یافته‌اند، آشکارا یک هدف را دنبال می‌کنند و آن بسیج همگانی برای منفرد ساختن هر چه بیش‌تر جمهوری اسلامی‌ست. سران رژیم‌های عربی در اجلاس قاهره، پنهان نکردند که در پی حل اختلافات درونی خود برای مقابله با جمهوری اسلامی و کوتاه کردن دست آن از دخالت در کشورهای عربی منطقه از جمله عراق، لبنان و نیز فلسطین هستند. اما آن‌چه که بر نگرانی رژیم افزود، اجلاس چهارگانه دولت‌های مصر، عربستان، کویت و سوریه بود. گر چه پیش از این اجلاس نیز علایمی از تغییر جبهه‌ی تنها متحد قابل اعتماد جمهوری اسلامی یعنی سوریه در منطقه دیده شده بود، اما با این اجلاس، تقریباً قطعی شد که سوریه لااقل در این مقطع، به جبهه‌ی رژیم‌های رقیب جمهوری اسلامی به ویژه مصر و عربستان سعودی پیوسته و در تدارک بهبود مناسبات خود با دولت آمریکا نیز می‌باشد. این مسئله برای جمهوری اسلامی از آن رو جدی‌ست که بدون سوریه و همکاری نزدیک دولت آن، نفوذ رژیم در لبنان و جنبش مردم فلسطین به شدت لطمه خواهد دید. در مورد تأثیرات این تحولات کافی‌ست که اشاره شود، چند روزی پس از اجلاس بشار اسد با شاه عربستان و رئیس جمهور مصر، حسن نصرالله از نزدیک‌ترین متحدین جمهوری اسلامی در لبنان که تا پیش از این به شدت سران عربستان و مصر را مورد حمله قرار می‌داد و آن‌ها را عامل آمریکا برای تفرقه و ایجاد دشمنی در دنیای اسلام می‌نامید، از وحدت ایجاد شده از طریق سوریه ابراز خرسندی کرد
لذا مسئله برای جمهوری اسلامی، چنان نگران‌کننده شده است که در اوایل این هفته وزیر خارجه‌ی رژیم، سراسیمه به عربستان سعودی رفت تا با ارسال پیام سران جمهوری اسلامی، شاید بتواند رضایت عربستان را جلب کند و خود را از مخمصه انفراد و محاصره‌ای که هر روز تنگ‌تر می‌شود، نجات دهد. خبرگزاری عربستان که روز یک‌شنبه خبر از سفر غیر منتظره وزیر خارجه جمهوری اسلامی به این کشور داد، نوشت که این سفر پس از آن صورت می‌گیرد که وزیر خارجه عربستان خواستار یک استراتژی عربی مشترک برای رویارویی با چالش ایران گردید
گرچه از مذاکرات طرفین و رد و بدل شدن پیام‌های این دو، چیزی به بیرون درز نکرده است، اما یک نکته پوشیده نیست، جمهوری اسلامی برای نجات خود از مخمصه‌ای که در آن گرفتار شده، دست به دامان رژیم سعودی شده است. این که آیا جمهوری اسلامی می‌تواند با یک‌رشته عقب‌نشینی‌ها و تضمین‌ها به شاه سعودی، مناسبات خود را با رژیم‌های عربی متحد سعودی و مصر بهبود بخشد، محل تردید جدی‌ست. چرا که استراتژی عربی مشترک سعودی و مصر، صرفاً یک استراتژی عربی نیست و برخی قدرت‌های جهانی نیز در کنار آن قرار گرفته‌اند. لذا به نظر نمی‌رسد که سفر وزیر خارجه جمهوری اسلامی که به احتمال زیاد حامل پیامی از سران رژیم برای شاه عربستان سعودی بوده است، تغییری در اوضاع پدید آورده باشد. "استراتژی عربی مشترک" در واقعیت ابزار دیگری برای عقب نشاندن جمهوری اسلامی در برابر قدرت‌های اروپایی و آمریکایی‌ست. جمهوری اسلامی در عرصه بین‌المللی با وضعیتی پیچیده و دشوار رو به رو شده است. از دست رفتن سوریه وضعیت رژیم را به ویژه در خاورمیانه دشوارتر خواهد ساخت

Keine Kommentare: