جمعه ۱۶ فروردین ۱۳۸۷
جمهوری اسلامی در این هفته نمایش دیگری برپا کرده بود و بساط معرکهگیری خود را بر سرمسئله پخش یک فیلم ١۵ دقیقهای از شبکه جهانی اینترنت پهن کرده بود.
نخست، وزارت امور خارجه، در یک موضعگیری رسمی، نمایش این فیلم را که به گفته وی ضد اسلامی، توهینآمیز و ضد فرهنگیست، محکوم کرد و نسبت به عواقب آن هشدار داد.
در پی این موضعگیری، سفیر هلند و کاردار اسلوونی نیز که کشورش ریاست دورهای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، به وزارت خارجه فراخوانده شدند، تا مراتب اعتراض جمهوری اسلامی به آنها ابلاغ گردد. مدیر کل اروپای غربی وزارت امور خارجه، در این دیدار، ضمن محکوم کردن شدید نمایش فیلم، از دولت و مجلس هلند خواست تا به محکومیت صرف، بسنده نکنند، بلکه برخورد قانونی را با نماینده مجلس هلند در دستور کار قرار دهند. از کاردار اسلوونی هم خواسته شد تا اعتراض جمهوری اسلامی را در این باره به اطلاع دولتهای اروپایی برساند.
نمایش ادامه یافت. دادستان کل جمهوری اسلامی هم به عنوان مدعی العموم جهان اسلام وارد معرکه شد و با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که جهان اسلام این توهین را تحمل نمیکند و از دستگاه قضایی هلند، خواست که عوامل تهیه این فیلم را مورد پیگیرد قرار دهد، با قاطعیت برخورد کند و نتیجه اقدامات خود را به جهانیان ارائه نماید.
اما اصل قضیه هنوز ناگفته مانده است. فیلمی که این همه بر سرش سر و صدا راه افتاده است، چیست و بعد ببینیم که تهیهکننده این فیلم کیست و چه هدفی را دنبال میکند و جمهوری اسلامی چرا این همه جنجال بر سر آن به راه انداخته است.
با آن همه سر و صدایی که پیش از پخش این فیلم در مورد آن به راه افتاده بود، وقتی که نخستین بار در اینترنت پخش شد، همه دیدند که هیچ چیز جدیدی در آن نیست. تهیهکننده این فیلم که خرت ویلدرز نماینده دست راستی پارلمان هلند است، قطعاتی از فیلمهایی که دهها بار از تلویزیونهای کشورهای مختلف جهان پخش شدهاند، به اضافه فتوکپی تیتر و مقالات و عکسهایی که از روزنامههای مختلف گرفته شده، سرهم کرده و فیلم فتنه را تهیه کرده است. ترجمه چند آیه از سورههای قرآن نیز بر آنها افزوده شده است.
کسانی که این فیلم را ندیدهاند و تنها جنجالهای سیاسی پشت آن را شنیدهاند، لابد میخواهند بدانند که چه صحنههایی در این فیلم وجود دارد. این فیلم با ماجرای ١١ سپتامبر و انفجار برجهای دو قلوی نیویورک توسط بنیادگرایان اسلامی و ضجههای کسانی که در ساختمانها و در میان آتش گیر افتادهاند، آغاز میگردد. در جنب این صحنه از فیلم، آیه ۶٠ از سوره اَلاَنفال آورده شده که میگوید: هر نیرویی که در خدمت دارید برای مقابله با آنها آماده سازید و همچنین اسبهای ورزیده، تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.
سپس بخشهایی از سخنرانیهای مبلغین اسلامی پخش میشود که می گویند: آنچه که موجب خشنودی خدا خواهد شد، به قتل رساندن غیر مسلمانان است. بکشید دشمنان خداپرستی و مذهب را و بکشید آنها را تا آخرین نفر و یکی را باقی نگذارید.
در پی آن، صحنه انفجار قطارها و متروهای لندن و مادرید توسط اسلامگرایان نشان داده شده و اجساد سوختهای که در کنار یکدیگر چیده شدهاند. در جنب این صحنه آیهای از سوره اَلنسا آورده شده که میگوید: کسانی که به آیات ما کافر شدند، به زودی آنها را در آتشی وارد میکنیم که هر گاه پوستهای تنشان در آن بریان گردد و بسوزد، پوستهای دیگری به جای آن قرار میدهیم تا کیفر الهی را بچشند. خداوند توانا و حکیم است.
یک مبلغ مذهبی، به هنگام سخنرانی در مورد جهاد در راه خدا شمشیرش را از غلاف درمیآورد، تا به فرمان خدا سر جهودان را از تن شان جدا کند. پیآمد این صحنه، صحنههای دیگری از انفجارات متروهای لندن و مادرید و رژه شبه نظامیان وابسته به بنیادگرایان اسلامی با سلام فاشیستی هیتلریست. صحنه سر بریدن یک خارجی در عراق توسط گروههای اسلامگرا، همراه با آیهای از سوره محمد است که میگوید: هنگامی که با کافران در میدان جنگ رو به رو شدید، گردنهایشان را بزنید تا به اندازه کافی دشمنتان را در هم بکوبید.
ماجرای ترور تئو وان خوخ، فیلمساز هلندی، توسط یک بنیادگرای اسلامی که میگوید اگر از زندان آزاد شوم، بار دیگر کارم را ادامه میدهم، چون فرمان خدا و اسلام است، گوشه دیگری از این فیلم است.
صحنههای بعدی فیلم اعدام جوانان کم سن و سال همجنسگرا در ایران، سنگسار زنان، شلیک گلوله به مغز زنی در افغانستان، سخنرانیهای احمدینژاد و مشکینی در مورد بر قراری حکومت اسلامی در سراسر جهان است.
با شنیدن این خلاصهی صحنههایی از فیلم ١۵ دقیقهای، کسانی که این فیلم را ندیدهاند، قطعا خواهند گفت، حرف تازهای در آن نیست و ما همه روزه شاهد دهها نمونه از این فجایع دولت مذهبی اسلامگرا و طرفداران آن هستیم. ما نیز با این نظر موافقیم. اما غرض از بیان خلاصهای از این فیلم این است که ببینیم هدف دو طرف قضیه یعنی جمهوری اسلامی و سازنده فیلم چیست؟
بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی، هیچ اعتراضی به صحنههای فیلم نمیتواند داشته باشد. آیا جمهوری اسلامی مخالفتی با سه سورهای که آیاتی از آنها در این فیلم آمده است دارد؟ مطلقاً خیر. آیا جمهوری اسلامی مخالف اجرای قوانین و مقررات مذهبی اسلامیست؟ خیر. آیا جمهوری اسلامی با بریدن سر، قطع دست و پا، پرتاب از بلندی، اعدام، سنگسار و دهها شکل وحشیگری اسلامی دیگر به عنوان مجازات، مخالف است؟ خیر، آیا جمهوری اسلامی با تروریسم دولتی، حمایت و پشتیبانی از بنیادگرایان اسلامی کشورهای دیگر مخالف است؟ خیر آیا جمهوری اسلامی کمترین مخالفتی با ضوابط و مقررات اسلامی را تحمل میکند؟ خیر. آیا جمهوری اسلامی جز مرگ، مجازات دیگری برای به اصطلاح کافران و از دین برگشتهها قائل است؟ خیر. آیا خواهان ایجاد یک امپراتوری اسلامی و حاکمیت اسلام بر سراسر جهان نیست؟ بلی.
پس روشن است که جمهوری اسلامی، از بابت این موارد اعتراضی به این فیلم نمیتواند داشته باشد و اگر انصاف رعایت شود، فقط میتواند به کاریکاتور محمد معترض باشد که آن هم تاکنون صدها بار نشان داده شده و چیز تازهای نیست.
بنابراین اعتراضات جمهوری اسلامی صرفا یک معرکهگیری تبلیغاتی، برای برانگیختن احساسات مذهبی تودههای ناآگاه و استفاده از آن در خدمت مقاصد ارتجاعیست.
اصولا آخوند جماعت، پیش از آن که بتوانند حکومت اسلامیشان را در ایران دایر کنند، قرنها از قِبَل تحمیق مذهبی تودههای ناآگاه، نان خورده و از طریق برانگیختن احساسات مذهبی و در آوردن اشک مردمی که باورهای مذهبی داشته، ارتزاق کردهاند و در این زمینه تبحر خاصی کسب کردهاند. اکنون نیز هر روز به طریقی سعی میکنند، با برانگیختن این احساسات مذهبی توده ناآگاه، حاکمیت ستمگرانه خود را حفظ کنند و وظیفه دیگر خود را که همانا به انحراف کشاندن مبارزات تودههای مردم و سوق دادن آن به عرصه رو در رویی و جنگ مذهبی و فرقهایست، انجام دهد.
اما ببینیم که هدف ویلدرز، نماینده پارلمان هلند از تهیه و نمایش این فیلم چیست؟ برای پی بردن به این هدف، باید ببینیم که کدام اهداف و مقاصد طبقاتی و سیاسی را تعقیب میکند.
وی رئیس یک حزب سیاسی کوچک درهلند، به نام حزب آزادی است. این حزب، راستترین حزب مدافع منافع طبقه حاکم سرمایهدار در هلند است و تمایلات خارجیستیزانه و حتا نژادپرستانه خود را کتمان نمیکند. آشکارا مخالف مهاجرت یا پناهنده شدن مردمانی از کشورهای دیگر به هلند است. اگر امکان بروز تمام تمایلات وی باشد، حتا از اخراج تمام مهاجرین و پناهندگان دفاع میکند. در تعقیب این اهداف و مقاصد است که او تبلیغات خود را حول مسئلهای متمرکز کرده است که یکی از مسایل حاد جهانیست و آن بنیادگرایی اسلامیست. تروریسم و بنیادگرایی اسلامی، این حربه را در دست احزاب بورژوایی در کشورهای اروپایی و آمریکا قرار داده است که زیر پوشش آن، مقاصد واقعی خود را پیش برند. مقاصدی که در مورد برخی از این احزاب، نظیر حزب ویلدرز آشکارا نژادپرستانه است.
همین دولتها و همین احزاب تا زمانی که منافعشان ایجاب میکرد و سرکوب و کشتار کمونیستها و کارگران اصلیترین اولویت آنها در خاورمیانه بود، هیچ خشونت و تروریسمی در اسلام نبود. کمربند سبز ایجاد کردند. برای درهم شکستن انقلاب تودههای کارگر و زحمتکش مردم ایران، تمام امکانات خود را به خدمت گرفتند، تا جمهوری اسلامی را به مردم تحمیل کنند. القاعده و طالبان، حزبالله و حماس را پروراندند و تقویت کردند. از مرتجعترین شیوخ و سلاطین عرب، همه جانبه حمایت کردند. برای تقویت اسلامگرایی در کشورهای اروپایی، امکانات متعددی در اختیار آنها قرار دادند. برای باج دادن به امثال عربستان سعودی و جمهوری اسلامی گذاشتند که هر سال میلیونها دلار نفتی از طرف این کشورها، صرف گسترش اسلامگرایی در اروپا شود، ابتداییترین حقوق مردم ایران از آنها سلب شد. هزاران تن از مردم ایران به دست جلادان حکومت اسلامی کشتار شدند و صدایی از آنها درنیامد. اما اکنون که منافعشان چیز دیگریست، همین اسلام در فیلم فتنه تجسم تام و تمام خشونت و وحشیگری ذاتی اسلام است و به مردم هلند و اروپا هشدار میدهد که اگر دیر بجنبند، این وحشیگری بر آنها نیز نازل میگردد.
تردیدی نیست که دین اسلام در خشونت، بیرحمی و عقبماندگی، سرآمد ادیان دیگر است. اما ادیان دیگر نیز تافتههای جدا بافتهای نیستند. کسی فراموش نخواهد کرد که مسیحیت و دستگاه کلیسایی آن در طول تاریخ چه جنایاتی داشتهاند. اگر امروز هم از خشونتی که حتا انسانها را در آتش میسوزاند، عقب نشسته است، نتیجه چیز دیگری جز مبارزات مردم نبوده و نیست. همین مذهب یهودی کنونی نیز دست کمی از اسلام ندارد. به نام همین مذهب و از طریق همین دولت مذهبی که اسرائیل نام دارد، روزمره جنایت میشود و ملتی در فلسطین به بند کشیده میشوند. بنابراین روشن است که هدف ویلدرز از تهیه فیلم فتنه و نشان دادن اسلام به عنوان دین خشونت، آن گونه که ادعا میکند، دفاع از آزادی نیست، بلکه پوششیست برای پیشبرد سیاست نژادپرستانه و تبعیضگرایانهاش علیه مهاجرین و پناهندگان در کشورهای اروپایی و تلاش برای کشاندن مبارزه طبقاتی در این کشورها، به عرصه مبارزه میان معتقدین به باورهای مختلف مذهبی. این همواره یکی از تاکتیکهای بورژوازی برای شکاف انداختن در صفوف تودههای کارگر بوده است. از این جهت جمهوری اسلامی و ویلدرز، هر دو هدف واحدی را تعقیب میکنند. برانگیختن احساسات خفته مذهبی فرقههای مختلف علیه یکدیگر و تحکیم اسارت معنوی تودهها درخدمت سرمایه.
اگر امروز، بنیادگرایی ارتجاعی اسلامی در بخشهایی از آسیا و آفریقا رشد کرده و به اروپا رسیده است، نتیجه چیز دیگری جز کارکرد سرمایه، فقر و ناآگاهی نیست. تودههایی که سرمایه آنها را به اعماق فقر سوق داده و در جهالت نگاه داشته، یأس و ناتوانی خود را در پناه بردن به مذهب نشان میدهند و باز هم در اسارت و انقیاد سرمایه باقی میمانند. رهایی تودهها از قید اسارت معنوی مذهب، جز از طریق ویرانی پایههای مادی آن، مناسبات اقتصادی ستمگرانهای که انسانها را به بند کشیده است، ممکن نیست. تودههای مردم ایران حتا اگر از قید و بند دولت مذهبی رها گردند، هرگز نمیتوانند از قید اسارت معنوی در شکل مذهبیاش رها گردند، مگر آن که رهایی سیاسیشان با رهایی اجتماعی و نابودی فقر مادی همراه گردد. این خدمت بزرگیست که طبقه کارگر ایران عهدهدار انجام آن خواهد بود. خدمتی که نتایجاش به ایران محدود نخواهد بود، بلکه الگویی برای تمام تودههای کارگر و زحمتکش خاورمیانه خواهد شد. این تنها راه صحیح مقابله با خرافات مذهبی و مبارزه با بنیاد گرایی اسلامی است
نخست، وزارت امور خارجه، در یک موضعگیری رسمی، نمایش این فیلم را که به گفته وی ضد اسلامی، توهینآمیز و ضد فرهنگیست، محکوم کرد و نسبت به عواقب آن هشدار داد.
در پی این موضعگیری، سفیر هلند و کاردار اسلوونی نیز که کشورش ریاست دورهای اتحادیه اروپا را بر عهده دارد، به وزارت خارجه فراخوانده شدند، تا مراتب اعتراض جمهوری اسلامی به آنها ابلاغ گردد. مدیر کل اروپای غربی وزارت امور خارجه، در این دیدار، ضمن محکوم کردن شدید نمایش فیلم، از دولت و مجلس هلند خواست تا به محکومیت صرف، بسنده نکنند، بلکه برخورد قانونی را با نماینده مجلس هلند در دستور کار قرار دهند. از کاردار اسلوونی هم خواسته شد تا اعتراض جمهوری اسلامی را در این باره به اطلاع دولتهای اروپایی برساند.
نمایش ادامه یافت. دادستان کل جمهوری اسلامی هم به عنوان مدعی العموم جهان اسلام وارد معرکه شد و با صدور اطلاعیهای اعلام کرد که جهان اسلام این توهین را تحمل نمیکند و از دستگاه قضایی هلند، خواست که عوامل تهیه این فیلم را مورد پیگیرد قرار دهد، با قاطعیت برخورد کند و نتیجه اقدامات خود را به جهانیان ارائه نماید.
اما اصل قضیه هنوز ناگفته مانده است. فیلمی که این همه بر سرش سر و صدا راه افتاده است، چیست و بعد ببینیم که تهیهکننده این فیلم کیست و چه هدفی را دنبال میکند و جمهوری اسلامی چرا این همه جنجال بر سر آن به راه انداخته است.
با آن همه سر و صدایی که پیش از پخش این فیلم در مورد آن به راه افتاده بود، وقتی که نخستین بار در اینترنت پخش شد، همه دیدند که هیچ چیز جدیدی در آن نیست. تهیهکننده این فیلم که خرت ویلدرز نماینده دست راستی پارلمان هلند است، قطعاتی از فیلمهایی که دهها بار از تلویزیونهای کشورهای مختلف جهان پخش شدهاند، به اضافه فتوکپی تیتر و مقالات و عکسهایی که از روزنامههای مختلف گرفته شده، سرهم کرده و فیلم فتنه را تهیه کرده است. ترجمه چند آیه از سورههای قرآن نیز بر آنها افزوده شده است.
کسانی که این فیلم را ندیدهاند و تنها جنجالهای سیاسی پشت آن را شنیدهاند، لابد میخواهند بدانند که چه صحنههایی در این فیلم وجود دارد. این فیلم با ماجرای ١١ سپتامبر و انفجار برجهای دو قلوی نیویورک توسط بنیادگرایان اسلامی و ضجههای کسانی که در ساختمانها و در میان آتش گیر افتادهاند، آغاز میگردد. در جنب این صحنه از فیلم، آیه ۶٠ از سوره اَلاَنفال آورده شده که میگوید: هر نیرویی که در خدمت دارید برای مقابله با آنها آماده سازید و همچنین اسبهای ورزیده، تا به وسیله آن دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید.
سپس بخشهایی از سخنرانیهای مبلغین اسلامی پخش میشود که می گویند: آنچه که موجب خشنودی خدا خواهد شد، به قتل رساندن غیر مسلمانان است. بکشید دشمنان خداپرستی و مذهب را و بکشید آنها را تا آخرین نفر و یکی را باقی نگذارید.
در پی آن، صحنه انفجار قطارها و متروهای لندن و مادرید توسط اسلامگرایان نشان داده شده و اجساد سوختهای که در کنار یکدیگر چیده شدهاند. در جنب این صحنه آیهای از سوره اَلنسا آورده شده که میگوید: کسانی که به آیات ما کافر شدند، به زودی آنها را در آتشی وارد میکنیم که هر گاه پوستهای تنشان در آن بریان گردد و بسوزد، پوستهای دیگری به جای آن قرار میدهیم تا کیفر الهی را بچشند. خداوند توانا و حکیم است.
یک مبلغ مذهبی، به هنگام سخنرانی در مورد جهاد در راه خدا شمشیرش را از غلاف درمیآورد، تا به فرمان خدا سر جهودان را از تن شان جدا کند. پیآمد این صحنه، صحنههای دیگری از انفجارات متروهای لندن و مادرید و رژه شبه نظامیان وابسته به بنیادگرایان اسلامی با سلام فاشیستی هیتلریست. صحنه سر بریدن یک خارجی در عراق توسط گروههای اسلامگرا، همراه با آیهای از سوره محمد است که میگوید: هنگامی که با کافران در میدان جنگ رو به رو شدید، گردنهایشان را بزنید تا به اندازه کافی دشمنتان را در هم بکوبید.
ماجرای ترور تئو وان خوخ، فیلمساز هلندی، توسط یک بنیادگرای اسلامی که میگوید اگر از زندان آزاد شوم، بار دیگر کارم را ادامه میدهم، چون فرمان خدا و اسلام است، گوشه دیگری از این فیلم است.
صحنههای بعدی فیلم اعدام جوانان کم سن و سال همجنسگرا در ایران، سنگسار زنان، شلیک گلوله به مغز زنی در افغانستان، سخنرانیهای احمدینژاد و مشکینی در مورد بر قراری حکومت اسلامی در سراسر جهان است.
با شنیدن این خلاصهی صحنههایی از فیلم ١۵ دقیقهای، کسانی که این فیلم را ندیدهاند، قطعا خواهند گفت، حرف تازهای در آن نیست و ما همه روزه شاهد دهها نمونه از این فجایع دولت مذهبی اسلامگرا و طرفداران آن هستیم. ما نیز با این نظر موافقیم. اما غرض از بیان خلاصهای از این فیلم این است که ببینیم هدف دو طرف قضیه یعنی جمهوری اسلامی و سازنده فیلم چیست؟
بر کسی پوشیده نیست که جمهوری اسلامی، هیچ اعتراضی به صحنههای فیلم نمیتواند داشته باشد. آیا جمهوری اسلامی مخالفتی با سه سورهای که آیاتی از آنها در این فیلم آمده است دارد؟ مطلقاً خیر. آیا جمهوری اسلامی مخالف اجرای قوانین و مقررات مذهبی اسلامیست؟ خیر. آیا جمهوری اسلامی با بریدن سر، قطع دست و پا، پرتاب از بلندی، اعدام، سنگسار و دهها شکل وحشیگری اسلامی دیگر به عنوان مجازات، مخالف است؟ خیر، آیا جمهوری اسلامی با تروریسم دولتی، حمایت و پشتیبانی از بنیادگرایان اسلامی کشورهای دیگر مخالف است؟ خیر آیا جمهوری اسلامی کمترین مخالفتی با ضوابط و مقررات اسلامی را تحمل میکند؟ خیر. آیا جمهوری اسلامی جز مرگ، مجازات دیگری برای به اصطلاح کافران و از دین برگشتهها قائل است؟ خیر. آیا خواهان ایجاد یک امپراتوری اسلامی و حاکمیت اسلام بر سراسر جهان نیست؟ بلی.
پس روشن است که جمهوری اسلامی، از بابت این موارد اعتراضی به این فیلم نمیتواند داشته باشد و اگر انصاف رعایت شود، فقط میتواند به کاریکاتور محمد معترض باشد که آن هم تاکنون صدها بار نشان داده شده و چیز تازهای نیست.
بنابراین اعتراضات جمهوری اسلامی صرفا یک معرکهگیری تبلیغاتی، برای برانگیختن احساسات مذهبی تودههای ناآگاه و استفاده از آن در خدمت مقاصد ارتجاعیست.
اصولا آخوند جماعت، پیش از آن که بتوانند حکومت اسلامیشان را در ایران دایر کنند، قرنها از قِبَل تحمیق مذهبی تودههای ناآگاه، نان خورده و از طریق برانگیختن احساسات مذهبی و در آوردن اشک مردمی که باورهای مذهبی داشته، ارتزاق کردهاند و در این زمینه تبحر خاصی کسب کردهاند. اکنون نیز هر روز به طریقی سعی میکنند، با برانگیختن این احساسات مذهبی توده ناآگاه، حاکمیت ستمگرانه خود را حفظ کنند و وظیفه دیگر خود را که همانا به انحراف کشاندن مبارزات تودههای مردم و سوق دادن آن به عرصه رو در رویی و جنگ مذهبی و فرقهایست، انجام دهد.
اما ببینیم که هدف ویلدرز، نماینده پارلمان هلند از تهیه و نمایش این فیلم چیست؟ برای پی بردن به این هدف، باید ببینیم که کدام اهداف و مقاصد طبقاتی و سیاسی را تعقیب میکند.
وی رئیس یک حزب سیاسی کوچک درهلند، به نام حزب آزادی است. این حزب، راستترین حزب مدافع منافع طبقه حاکم سرمایهدار در هلند است و تمایلات خارجیستیزانه و حتا نژادپرستانه خود را کتمان نمیکند. آشکارا مخالف مهاجرت یا پناهنده شدن مردمانی از کشورهای دیگر به هلند است. اگر امکان بروز تمام تمایلات وی باشد، حتا از اخراج تمام مهاجرین و پناهندگان دفاع میکند. در تعقیب این اهداف و مقاصد است که او تبلیغات خود را حول مسئلهای متمرکز کرده است که یکی از مسایل حاد جهانیست و آن بنیادگرایی اسلامیست. تروریسم و بنیادگرایی اسلامی، این حربه را در دست احزاب بورژوایی در کشورهای اروپایی و آمریکا قرار داده است که زیر پوشش آن، مقاصد واقعی خود را پیش برند. مقاصدی که در مورد برخی از این احزاب، نظیر حزب ویلدرز آشکارا نژادپرستانه است.
همین دولتها و همین احزاب تا زمانی که منافعشان ایجاب میکرد و سرکوب و کشتار کمونیستها و کارگران اصلیترین اولویت آنها در خاورمیانه بود، هیچ خشونت و تروریسمی در اسلام نبود. کمربند سبز ایجاد کردند. برای درهم شکستن انقلاب تودههای کارگر و زحمتکش مردم ایران، تمام امکانات خود را به خدمت گرفتند، تا جمهوری اسلامی را به مردم تحمیل کنند. القاعده و طالبان، حزبالله و حماس را پروراندند و تقویت کردند. از مرتجعترین شیوخ و سلاطین عرب، همه جانبه حمایت کردند. برای تقویت اسلامگرایی در کشورهای اروپایی، امکانات متعددی در اختیار آنها قرار دادند. برای باج دادن به امثال عربستان سعودی و جمهوری اسلامی گذاشتند که هر سال میلیونها دلار نفتی از طرف این کشورها، صرف گسترش اسلامگرایی در اروپا شود، ابتداییترین حقوق مردم ایران از آنها سلب شد. هزاران تن از مردم ایران به دست جلادان حکومت اسلامی کشتار شدند و صدایی از آنها درنیامد. اما اکنون که منافعشان چیز دیگریست، همین اسلام در فیلم فتنه تجسم تام و تمام خشونت و وحشیگری ذاتی اسلام است و به مردم هلند و اروپا هشدار میدهد که اگر دیر بجنبند، این وحشیگری بر آنها نیز نازل میگردد.
تردیدی نیست که دین اسلام در خشونت، بیرحمی و عقبماندگی، سرآمد ادیان دیگر است. اما ادیان دیگر نیز تافتههای جدا بافتهای نیستند. کسی فراموش نخواهد کرد که مسیحیت و دستگاه کلیسایی آن در طول تاریخ چه جنایاتی داشتهاند. اگر امروز هم از خشونتی که حتا انسانها را در آتش میسوزاند، عقب نشسته است، نتیجه چیز دیگری جز مبارزات مردم نبوده و نیست. همین مذهب یهودی کنونی نیز دست کمی از اسلام ندارد. به نام همین مذهب و از طریق همین دولت مذهبی که اسرائیل نام دارد، روزمره جنایت میشود و ملتی در فلسطین به بند کشیده میشوند. بنابراین روشن است که هدف ویلدرز از تهیه فیلم فتنه و نشان دادن اسلام به عنوان دین خشونت، آن گونه که ادعا میکند، دفاع از آزادی نیست، بلکه پوششیست برای پیشبرد سیاست نژادپرستانه و تبعیضگرایانهاش علیه مهاجرین و پناهندگان در کشورهای اروپایی و تلاش برای کشاندن مبارزه طبقاتی در این کشورها، به عرصه مبارزه میان معتقدین به باورهای مختلف مذهبی. این همواره یکی از تاکتیکهای بورژوازی برای شکاف انداختن در صفوف تودههای کارگر بوده است. از این جهت جمهوری اسلامی و ویلدرز، هر دو هدف واحدی را تعقیب میکنند. برانگیختن احساسات خفته مذهبی فرقههای مختلف علیه یکدیگر و تحکیم اسارت معنوی تودهها درخدمت سرمایه.
اگر امروز، بنیادگرایی ارتجاعی اسلامی در بخشهایی از آسیا و آفریقا رشد کرده و به اروپا رسیده است، نتیجه چیز دیگری جز کارکرد سرمایه، فقر و ناآگاهی نیست. تودههایی که سرمایه آنها را به اعماق فقر سوق داده و در جهالت نگاه داشته، یأس و ناتوانی خود را در پناه بردن به مذهب نشان میدهند و باز هم در اسارت و انقیاد سرمایه باقی میمانند. رهایی تودهها از قید اسارت معنوی مذهب، جز از طریق ویرانی پایههای مادی آن، مناسبات اقتصادی ستمگرانهای که انسانها را به بند کشیده است، ممکن نیست. تودههای مردم ایران حتا اگر از قید و بند دولت مذهبی رها گردند، هرگز نمیتوانند از قید اسارت معنوی در شکل مذهبیاش رها گردند، مگر آن که رهایی سیاسیشان با رهایی اجتماعی و نابودی فقر مادی همراه گردد. این خدمت بزرگیست که طبقه کارگر ایران عهدهدار انجام آن خواهد بود. خدمتی که نتایجاش به ایران محدود نخواهد بود، بلکه الگویی برای تمام تودههای کارگر و زحمتکش خاورمیانه خواهد شد. این تنها راه صحیح مقابله با خرافات مذهبی و مبارزه با بنیاد گرایی اسلامی است
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen