Montag, 9. Februar 2009


بيانيه سازمان فدائيان (اقليت) به مناسبت ۱۹ بهمن، سالروز نبرد سياهکل
راهی که سازمان ما در طول ۳۸ سال پيموده است

کارگران و زحمتکشان! روشنفکران انقلابی
در آستانه ۱۹ بهمن، سی‌وهشتمين سالگرد حماسه سياهکل قرار گرفته‌ايم
سازمان ما، ۳۸ سال مبارزه در راه آزادی و سوسياليسم را پشت سر می‌گذارد و با سرافرازی به مبارزه در راه اهداف و آرمان‌های کمونيستی طبقه کارگر ادامه می‌دهد
به‌رغم اين که در طول اين ۳۸ سال، مخوف‌ترين اختناق و ديکتاتوری عريان در ايران حاکم بوده و صدها تن از فدائيان درنتيجه سرکوب‌های وحشيانه رژيم‌های سلطنتی و اسلامی جان باختند و هزاران تن سال‌ها از عمر خود را در زندان‌های قرون وسطائی سپری کردند، اما هرگز سرکوب و وحشی‌گری طبقه حاکم نتوانسته و نمی‌تواند کم‌ترين خللی در مبارزه سازمان ما، برای تحقق اهداف انسانی آزاديخواهانه و سوسياليستی ايجاد کند. آزادی و سوسياليسم، ضرورتی اجتناب ناپذير برای رهائی بشريت ستمديده و تعالی انسان، به حُکم سير بالنده تاريخ است
طبقه حاکم سرمايه‌دار که منافع اقتصادی و سياسی‌اش در حفظ نظم ستمگرانه موجود و اسارت توده کارگر و زحمتکش است، در برابر اين ضرورت تاريخی می‌ايستد و تمام ابزار مادی و معنوی سرکوب را به‌کار می‌گيرد، تا سلطه طبقاتی خود را حفظ کند و تحولات را به تأخير اندازد
هر آنچه که طبقه حاکم موقعيت خود را بيشتر در خطر می‌بيند، دامنه سرکوب و اختناق را بسط می‌دهد، تا جائی که به ديکتاتوری عريان روی می‌آورد. لذا اختناق و ديکتاتوری عريان طبقه سرمايه‌دار حاکم بر ايران، بيان چيز ديگری جز زوال و گنديدگی نظام سرمايه‌داری و هراس بی‌انتهای طبقه فوق ارتجاعی پاسدار نظم کهنه و در حال مرگ نيست. با اين همه، ضرورت تحول، با قدرت تمام به کار خود ادامه می‌دهد. آزادی ضرورتی‌ست چنان درک شده، که به يک نياز و مطالبه عموم توده‌های محروم ايران تبديل شده است. اين واقعيت، به درستی درک شده است که بدون برخورداری از آزادی‌های سياسی، هيچ تغيير و تحول و پيشرفتی ميسر نمی‌باشد. آزادی، اما به معنای رهائی کامل انسان نيست. آزادی می‌تواند وجود داشته باشد، بدون اينکه انسان حقيقتاً آزاد و رها شده از قيد هرگونه ستم و اسارت باشد. آزادی هنگامی می‌تواند، به يک آزادی واقعی و همه جانبه تبديل گردد و به شکوفائی کامل خود برسد که انسان حقيقتاً آزاد باشد. يعنی هرگونه ستم و استبداد سرمايه، استثمار انسان از انسان و انقياد و اسارت طبقاتی برافتد و برابری سوسياليستی به عنوان جزئی جدائی ناپذير از آزادی، شکوفائی مادی و معنوی فرد انسانی را به بار آورد. اين، يک انقلاب اجتماعی تام و تمام، در تمام مناسبات اجتماعی موجود است. با چنين درکی از رابطۀ لاينفک آزادی و سوسياليسم است که اين شعار از همان آغاز بر پرچم سازمان حک شد و ما همچنان به مبارزه برای تحقق آن ادامه می‌دهيم
اما از ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ که رفقای ما با حمله مسلحانه به پاسگاه سياهکل، موجوديت و نبرد سازمان را با نظم موجود اعلام کردند، ۳۸ سال گذشته است. در طول اين سال‌ها، شرايط سياسی و اجتماعی تغيير کرده است. همراه با آن نيز سازمان ما تغييراتی را از سر گذرانده است. درک ما از آزادی و سوسياليسم در نتيجه تجارب جنبش کارگری ايران و جهان، شفاف‌تر و مشخص‌تر شده است. شيوه‌ها و روش‌های مبارزاتی ما به‌ويژه تحت تأثير تجارب مبارزاتی توده‌های کارگر و زحمتکش در جريان سرنگونی رژيم سلطنتی، انقلاب و قيام، اساساً تغيير کرده‌اند و تأثيرات مهمی بر مواضع برنامه‌ای و تاکتيکی سازمان برجای نهاده‌اند
سازمان ما، در تمام دوران قبل از قيام براين عقيده بود که در ايران به علت حاکميت ديکتاتوری عريان، توده‌های کارگر و زحمتکش در جريان يک جنگ درازمدت توده‌ای به انقلاب روی می‌آورند و رژيم سلطنتی را سرنگون می‌کنند. تجربه روی آوری توده‌ها به انقلاب اما نشان داد که در نظام سرمايه‌داری ايران، شکل‌های مبارزه طبقه کارگر، منطق درونی طبقاتی خاص خود را مثل هر کشور سرمايه‌داری ديگر دارد. هيچ ديکتاتوری و سرکوبی نمی‌تواند، اين منطق درونی مبارزه را از ميان بردارد. از اين رو هنگامی که لحظه انقلاب فرا رسيد، به رغم اختناق و ديکتاتوری رژيم شاه، طبقه کارگر اعتصابات توده‌ای اقتصادی، اعتصابات تلفيقی اقتصادی و سياسی، و اعتصاب عمومی سياسی را در دستور کار قرار داد. نشان داده شد که مبارزات توده‌های زحمتکش شهری نيز، تابعی‌ست از اين اشکال مبارزۀِ مُختص طبقه کارگر. از اين رو اعتصابات، به همراه تظاهرات و راهپيمائی‌های توده‌ای، پيش زمينۀِ باريگاد و سنگربندی‌های موضعی و متحرک و قيام مسلحانه عمومی برای سرنگونی رژيم شاه شدند. با انشعاب اقليت و اکثريت در سازمان چريکهای فدائی خلق ايران، سازمان ما، اين اَشکال مبارزه طبقاتی و توده‌ای را، به عنوان اصلی‌ترين اَشکال مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی، در جريان يک انقلاب نوين در دستور کار قرار داد. اما تا زمانی که شرايط برای روی آوری طبقه کارگر به انقلاب فراهم گردد، اصلی‌ترين وظيفه سازمان ما و هر جريان کمونيست، سازماندهی و ارتقاء آگاهی طبقاتی کارگران، در جريان هر مبارزه روزمره طبقه کارگر، برای مطالبات اقتصادی و سياسی ولو جزئی در چارچوب نظم موجود است. در عين حال که بايد در اين مبارزات نقشی فعال داشت، بيرحمانه بايد عليه هرگونه گرايش به محدود کردن مبارزه به دايرۀ نظم موجود ، قانون گرائی و تمکين به وضع موجود مبارزه کرد
پوشيده نيست که مبارزات توده‌ای همواره می‌تواند به شکل علنی رخ دهد، در جريان همين مبارزات است که توده‌های کارگر و زحمتکش در جهت تشکل هر چه بيشتر و اشکال سازماندهی منطبق بر شرايط روی می‌آورند. اما در کشوری که ديکتاتوری عريان حاکم است، کارگران پيشرو کمونيست، هرگز نبايد از اين که مبارزات توده‌ای علنی‌ست، به اين نتيجه برسند که آنها نيز فعاليت‌شان علنی‌ست. تجربه چنين شرايطی در ايران و جهان نشان داده است که اساس کار کمونيستی مخفی‌ست، منتها از نظر شکل، تلفيقی از فعاليت علنی و مخفی بسته به شرايط و توازن قوای طبقاتی بايد رهنمون فعاليت ما باشد. در عين حال از آنجائی که رژيم ديکتاتوری عريان، امکان هرگونه تشکل مستقل علنی را از کارگران سلب می‌کند، ضروريست که تشکل‌های مخفی ولو با کميت‌های محدود، در کارخانه‌ها و ديگر مؤسسات توليدی و خدماتی شکل گرفته باشند. سازمان ما با تکيه بر تجارب جنبش بين‌المللی کارگری و تجارب خود کارگران ايران در مقاطعی معين، به ويژه در پی سرکوب‌های دهه ۶٠، کميته‌های مخفی کارخانه را به عنوان يک چنين تشکلی که مناسب اوضاع کنونی‌ست، مطرح کرده است
يکی ديگر از نکات بسيار مهمی که در نتيجه تجارب جنبش کارگری ايران، تأثيرات مهمی بر برنامه سازمان ما داشته است، تجربۀ جنبش شورائی در کارخانه‌ها و در ميان کارگران کشاورزی و در مناطقی از ايران بود. اين تجربه نشان داد که در انقلاب کارگری ايران، شکل حکومت شورائی‌ست. مشخص شدن شکل حکومت کارگری در ايران، گام مهمی به پيش در شفاف‌تر شدن درک و برداشت سازمان ما از تحولات جنبش کارگری و سوسياليستی ايران بود. اين شکل از حکومت که برمبنای درهم شکستن سرتاپای دستگاه دولت بورژوازی، پديد می‌آيد، تضمينی‌ست بر اين که قدرت سياسی و ابتکار عمل واقعاً در دست طبقه کارگر باشد. اين قدرت، تضمينی‌ست براين که آزادی‌های سياسی در کامل‌ترين، وسيع‌ترين و گسترده‌ترين شکل آن برقرار گردد. اين قدرت، مناسب‌ترين شکل حکومت کارگری برای اجرای دگرگونی‌های سوسياليستی با ابتکار عمل و به دست خود کارگران است. اين همان قدرتی‌ست که تدريجاً وظايف سياسی خود را از دست می‌دهد و با استقرار جامعه کمونيستی، بشريت برای هميشه با دولت وداع خواهد کرد. اهميت برنامه‌ای اين مسئله برای سازمان ما به حدی‌ست که حکومت شورائی به اصلی‌ترين شعار برنامه فوری ما تبديل شده و مقبوليت روزافزونی در جنبش کارگری و سوسياليستی يافته است. آنچه که سازمان ما از تجربه جنبش کارگری و مبارزات خود در طول اين سال‌ها آموخت و اکنون به جزء لايتجزائی از تاکتيک‌ها و برنامه ما تبديل شده است، به آنچه که گفته شد، محدود نيست. برنامه فوری سازمان ما در مورد کنترل کارگری به عنوان گام ضروری برای گذار به مديريت کارگری، الغاء اسرار بازرگانی، مصادره و ملی کردن مهم‌ترين مؤسسات توليدی و خدماتی، و ده‌ها مطالبه مشخص کارگری، مطالبات زنان، مطالبات دهقانان زحمتکش، مطالبات آزاديخواهانه، دمکراتيک و رفاهی عمومی نيز مبتنی بر همين مبارزات و تجارب مشخص است
آنچه که سازمان ما در عرصه نظری و عملی به آن دست يافته است، بيانگر راهی‌ست که سازمان ما در طول اين ۳۸ سال پيموده است
سازمان فدائيان (اقليت) در سالروز حماسه سياهکل، ياد تمامی رفقائی را که در طول اين سال‌ها با مبارزه قهرمانانه خود برای تحقق اهداف و آرمان‌های آزادی‌خواهانه و سوسياليستی، نبرد کردند و جان فشاندند، گرامی می‌دارد و با استواری به مبارزه برای تحقق اهداف و آرمان‌های کمونيستی طبقه کارگر ادامه خواهد داد


سرنگون باد رژيم جمهوری اسلامی – برقرار باد حکومت شورائی
زنده باد آزادی – زنده باد سوسياليسم
سازمان فدائيان (اقليت)
بهمن ماه ۱۳۸۷
کار- نان آزادی- حکومت شورائی

نشانی ما روی اینترنت: www.fadaian-minority.org
آدرس الکترونیکی ما: info@fadaian-minority.org

Keine Kommentare: