ایران در هفتهای که گذشت
جمعه ۹ اسفند، برگرفته از راديو دمکراسی شورايی
اعتراض و مبارزه قهرمانانه دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک مهمترین رویداد سیاسی در این هفته بود. دانشجویان مبارز این دانشگاه، به تلاش ارتجاعی رژیم جمهوری اسلامی، برای تبدیل دانشگاه به قبرستان معترض بودند
رژیم جمهوری اسلامی که صدها هزار تن از مردم ایران را در طول ۸ سال جنگ ارتجاعی، با شعار "جنگ، جنگ تا فتح کربلا"، قربانی مقاصد و اهداف توسعهطلبانه پان اسلامیستی خود کرد و سرانجام هم ناگزیر به پذیرش آتشبس شد، دو دهه پس از پایان جنگ، با اهداف سیاسی ارتجاعی – مذهبی ومقابله با جنبش دانشجویی، به بهانه "دفن شهید جنگ" تصمیم به تبدیل دانشگاه های کشور به قبرستان گرفت. از همان آغاز، دانشجویان دانشگاه صنعتی که به اهداف ارتجاعی رژیم، از این اقدام آگاه بودند، به اعتراض و مخالفت برخاستند. حرف آنها این بود، دانشگاه مرکز علم، دانش، تحقیق، اندیشههای مترقی، امید به آینده وستیز با ارتجاع و افکار و اندیشههای قرون وسطاییست، بنابراین نمیتواند پذیرای دفن مردگانی باشد که برای تجلیل از افکار و اقدامات ارتجاعی و ضد انسانی رژیم، انجام میگیرد
کشمکش و مبارزه مدتها ادامه داشت. تا سرانجام، رژیم با بسیج مزدوران خود و سرکوب اعتراضات، این اقدام ارتجاعی خود را با زور عملی ساخت و آن را به دانشگاههای دیگر بسط داد
دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک، اما بنا به سنتهای مبارزاتی این دانشگاه، مصمم بودند که اجازه ندهند رژیم به آرامی و بی سر و صدا این اقدام ارتجاعی خود را در پلیتکنیک هم به اجرا درآورد. از اوایل این هفته، اعتراض دانشجویان، با تجمع، راهپیمایی و تظاهرات در دانشگاه آغاز گردید
صدها تن از دانشجویان در این اعتراضات شرکت داشتند. سخنرانان، سیاستهای ارتجاعی رژیم را افشا و محکوم کردند. دانشجویان شرکتکننده در این اعتراضات، شعار "مرگ بر دیکتاتور"، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، " نان، صلح، آزادی، فریاد تا رهایی" مرگ بر بسیجی را سر دادند. جمهوری اسلامی که دریافته بود، صرفاً از طریق مزدوران بسیجی نمی تواند برنامه خود را عملی سازد، گروه بسیار کثیری از مزدوران رنگارنگ حکومت اسلامی، سپاه، عوامل وزارت اطلاعات، پلیس و تمام جیرهخواران خود را برای حضور در دانشگاه پلی تکنیک بسیج کرد
خامنهای، این سمبل ارتجاع قرون وسطایی، روز یکشنبه با صدور بیانیهای، عوامل خود را به شرکت در این مراسم فراخواند. دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی حکومت اسلامی، با تهدید دانشجویان و خانوادههای آنها، تلاش کرد تا اعتراض و مبارزه دانشجویان را در روز دوشنبه درهم شکند. اما این اقدامات سرکوبگرانه مؤثر نیافتاد. در حالی که رژیم تمام عمله و اکره خود را به دانشگاه پلیتکنیک ریخته بود، دانشجویان، تظاهرات قهرمانانه خود را با شعارهای کوبنده علیه رژیم سازمان دادند. مزدوران بسیج، سپاه، پلیس و وزارت اطلاعات به صفوف دانشجویان یورش بردند و درگیری آغاز شد. در جریان این درگیری تعدادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتا برخی روانه بیمارستان شدند. حدود ۷۰ تن از دانشجویان دستگیر و به مراکز سرکوب رژیم برده شدند. درگیری تا عصر ادامه داشت. مزدوران وزارت شکنجه و جاسوسی اطلاعات، شب هنگام، به منازل برخی دانشجویان که پیش از این نیز مدتها در زندانهای رژیم گرفتار بودند، یورش بردند و آنها را به زندان اوین منتقل کردند. تعدادی از دانشجویان بازداشت شده تاکنون آزاد شدهاند، اما برخی هنوز در چنگال شکنجهگران وزارت اطلاعات گرفتارند
رژیم، اجرای پروژه قبرستانسازی و سرکوب و بازداشت دانشجویان را به نحوی سازماندهی و اجرا کرد که به علت تعطیلات چند روز اخیر، دانشجویان امکان تجمع و اعتراض نداشته باشند. اما تجربهی تداوم جنبش دانشجویی و گسترش مبارزات نشان داده است که این ترفندهای رژیم، همواره با شکست روبهرو شدهاند. دانشجویان پلیتکنیک روز شنبه در دانشگاه حضور مییابند و چنانچه رفقای بازداشت شدهشان آزاد نشده باشند، مبارزه برای آزادی آنها را از سر میگیرند
اما معضل رژیم، به مبارزات دانشجویان پلیتکنیک محدود نیست. جنبش دانشجویی سراسر کشور در مقابل رژیم سرتا پا ارتجاعی جمهوری اسلامی قرار گرفته است. مبارزات، همه روزه در دانشگاههای کشور از تهران، اصفهان، شیراز گرفته تا همدان، تبریز، زنجان، بلوچستان، خراسان، مازندران، گیلان و غیره در جریان است
رژیم جمهوری اسلامی به ویژه در طول نزدیک به ۴ سال زمامداری احمدینژاد، تمام شیوههای سرکوب، تهدید، اخراج، زندان را علیه دانشجویان به کار گرفته، تا مگر بتواند اعتراض و مبارزه دانشجویان را تحت کنترل درآورد و مهار نماید. اما جز شکست چیزی عایدش نشده است
دلیل آنهم روشن است. جنبش دانشجویی، مثل هر جنبش اجتماعی دیگر در ایران، بر پایه نیازهای اجتماعی روشنی شکل گرفته است. تضاد دانشجویان با رژیم جمهوری اسلامی، که یک رژیم دیکتاتوری عریان است و با سرکوب و اختناق به حیات ننگین خود ادامه میدهد، تضادی واقعیست. دانشجو میخواهد آزاد باشد. میخواهد از آزادی سیاسی برخوردار باشد. بنابراین نمیتواند رژیم اختناق و سرکوب را تحمل کند. درست است که آزادیهای سیاسی و برخورداری از حقوق دمکراتیک یک مطالبه عمومی تودههای مردم ایران میباشد و مختص دانشجویان نیست. اما دانشجویان با برخورداری از سطح آگاهی بیشتر، فشار اختناق و بی حقوقی را شدیدتر احساس میکنند. در عین حال تمرکز در مکان معینی به نام دانشگاه، این امکان را به آنها میدهد که به شکلی جمعی و حتا سازمان یافته، این اعتراض و نارضایتی خود را به شکلی علنی و دستهجمعی علیه رژیم اختناق و سرکوب ابراز دارند
بنابراین روشن است که چرا تمام اقدامات رژیم جمهوری اسلامی برای سرکوب جنبش دانشجویی، به سکوت کشاندن دانشگاهها، یا لااقل، سد کردن راه شکلهای علنی مبارزه دانشجویان، با شکست روبهرو شده است. حتا کشتار دانشجویان و تعطیل دانشگاهها در سال ۵۹ نیز نتوانست، رژیم را از معضل جنبش دانشجوئی مخالف رژیم استبدادی – مذهبی جمهوری اسلامی نجات دهد
پس عیان و آشکار است که جمهوری اسلامی، با وجود تمام شیوههای سرکوب نمیتواند بر مبارزات این جنبش که در عین حال انعکاسی از اعتراض و نارضایتی تودههای وسیع مردم ایران نیز هست، غلبه کند. این جنبش، مسیر دیگری جز ضدیت روزافزون با ارتجاع حاکم و گسترش و اعتلا نخواهد داشت. جنبش دانشجویی به چیزی کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد
رژیم جمهوری اسلامی که صدها هزار تن از مردم ایران را در طول ۸ سال جنگ ارتجاعی، با شعار "جنگ، جنگ تا فتح کربلا"، قربانی مقاصد و اهداف توسعهطلبانه پان اسلامیستی خود کرد و سرانجام هم ناگزیر به پذیرش آتشبس شد، دو دهه پس از پایان جنگ، با اهداف سیاسی ارتجاعی – مذهبی ومقابله با جنبش دانشجویی، به بهانه "دفن شهید جنگ" تصمیم به تبدیل دانشگاه های کشور به قبرستان گرفت. از همان آغاز، دانشجویان دانشگاه صنعتی که به اهداف ارتجاعی رژیم، از این اقدام آگاه بودند، به اعتراض و مخالفت برخاستند. حرف آنها این بود، دانشگاه مرکز علم، دانش، تحقیق، اندیشههای مترقی، امید به آینده وستیز با ارتجاع و افکار و اندیشههای قرون وسطاییست، بنابراین نمیتواند پذیرای دفن مردگانی باشد که برای تجلیل از افکار و اقدامات ارتجاعی و ضد انسانی رژیم، انجام میگیرد
کشمکش و مبارزه مدتها ادامه داشت. تا سرانجام، رژیم با بسیج مزدوران خود و سرکوب اعتراضات، این اقدام ارتجاعی خود را با زور عملی ساخت و آن را به دانشگاههای دیگر بسط داد
دانشجویان دانشگاه پلیتکنیک، اما بنا به سنتهای مبارزاتی این دانشگاه، مصمم بودند که اجازه ندهند رژیم به آرامی و بی سر و صدا این اقدام ارتجاعی خود را در پلیتکنیک هم به اجرا درآورد. از اوایل این هفته، اعتراض دانشجویان، با تجمع، راهپیمایی و تظاهرات در دانشگاه آغاز گردید
صدها تن از دانشجویان در این اعتراضات شرکت داشتند. سخنرانان، سیاستهای ارتجاعی رژیم را افشا و محکوم کردند. دانشجویان شرکتکننده در این اعتراضات، شعار "مرگ بر دیکتاتور"، "زندانی سیاسی آزاد باید گردد"، " نان، صلح، آزادی، فریاد تا رهایی" مرگ بر بسیجی را سر دادند. جمهوری اسلامی که دریافته بود، صرفاً از طریق مزدوران بسیجی نمی تواند برنامه خود را عملی سازد، گروه بسیار کثیری از مزدوران رنگارنگ حکومت اسلامی، سپاه، عوامل وزارت اطلاعات، پلیس و تمام جیرهخواران خود را برای حضور در دانشگاه پلی تکنیک بسیج کرد
خامنهای، این سمبل ارتجاع قرون وسطایی، روز یکشنبه با صدور بیانیهای، عوامل خود را به شرکت در این مراسم فراخواند. دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی حکومت اسلامی، با تهدید دانشجویان و خانوادههای آنها، تلاش کرد تا اعتراض و مبارزه دانشجویان را در روز دوشنبه درهم شکند. اما این اقدامات سرکوبگرانه مؤثر نیافتاد. در حالی که رژیم تمام عمله و اکره خود را به دانشگاه پلیتکنیک ریخته بود، دانشجویان، تظاهرات قهرمانانه خود را با شعارهای کوبنده علیه رژیم سازمان دادند. مزدوران بسیج، سپاه، پلیس و وزارت اطلاعات به صفوف دانشجویان یورش بردند و درگیری آغاز شد. در جریان این درگیری تعدادی از دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفتند و حتا برخی روانه بیمارستان شدند. حدود ۷۰ تن از دانشجویان دستگیر و به مراکز سرکوب رژیم برده شدند. درگیری تا عصر ادامه داشت. مزدوران وزارت شکنجه و جاسوسی اطلاعات، شب هنگام، به منازل برخی دانشجویان که پیش از این نیز مدتها در زندانهای رژیم گرفتار بودند، یورش بردند و آنها را به زندان اوین منتقل کردند. تعدادی از دانشجویان بازداشت شده تاکنون آزاد شدهاند، اما برخی هنوز در چنگال شکنجهگران وزارت اطلاعات گرفتارند
رژیم، اجرای پروژه قبرستانسازی و سرکوب و بازداشت دانشجویان را به نحوی سازماندهی و اجرا کرد که به علت تعطیلات چند روز اخیر، دانشجویان امکان تجمع و اعتراض نداشته باشند. اما تجربهی تداوم جنبش دانشجویی و گسترش مبارزات نشان داده است که این ترفندهای رژیم، همواره با شکست روبهرو شدهاند. دانشجویان پلیتکنیک روز شنبه در دانشگاه حضور مییابند و چنانچه رفقای بازداشت شدهشان آزاد نشده باشند، مبارزه برای آزادی آنها را از سر میگیرند
اما معضل رژیم، به مبارزات دانشجویان پلیتکنیک محدود نیست. جنبش دانشجویی سراسر کشور در مقابل رژیم سرتا پا ارتجاعی جمهوری اسلامی قرار گرفته است. مبارزات، همه روزه در دانشگاههای کشور از تهران، اصفهان، شیراز گرفته تا همدان، تبریز، زنجان، بلوچستان، خراسان، مازندران، گیلان و غیره در جریان است
رژیم جمهوری اسلامی به ویژه در طول نزدیک به ۴ سال زمامداری احمدینژاد، تمام شیوههای سرکوب، تهدید، اخراج، زندان را علیه دانشجویان به کار گرفته، تا مگر بتواند اعتراض و مبارزه دانشجویان را تحت کنترل درآورد و مهار نماید. اما جز شکست چیزی عایدش نشده است
دلیل آنهم روشن است. جنبش دانشجویی، مثل هر جنبش اجتماعی دیگر در ایران، بر پایه نیازهای اجتماعی روشنی شکل گرفته است. تضاد دانشجویان با رژیم جمهوری اسلامی، که یک رژیم دیکتاتوری عریان است و با سرکوب و اختناق به حیات ننگین خود ادامه میدهد، تضادی واقعیست. دانشجو میخواهد آزاد باشد. میخواهد از آزادی سیاسی برخوردار باشد. بنابراین نمیتواند رژیم اختناق و سرکوب را تحمل کند. درست است که آزادیهای سیاسی و برخورداری از حقوق دمکراتیک یک مطالبه عمومی تودههای مردم ایران میباشد و مختص دانشجویان نیست. اما دانشجویان با برخورداری از سطح آگاهی بیشتر، فشار اختناق و بی حقوقی را شدیدتر احساس میکنند. در عین حال تمرکز در مکان معینی به نام دانشگاه، این امکان را به آنها میدهد که به شکلی جمعی و حتا سازمان یافته، این اعتراض و نارضایتی خود را به شکلی علنی و دستهجمعی علیه رژیم اختناق و سرکوب ابراز دارند
بنابراین روشن است که چرا تمام اقدامات رژیم جمهوری اسلامی برای سرکوب جنبش دانشجویی، به سکوت کشاندن دانشگاهها، یا لااقل، سد کردن راه شکلهای علنی مبارزه دانشجویان، با شکست روبهرو شده است. حتا کشتار دانشجویان و تعطیل دانشگاهها در سال ۵۹ نیز نتوانست، رژیم را از معضل جنبش دانشجوئی مخالف رژیم استبدادی – مذهبی جمهوری اسلامی نجات دهد
پس عیان و آشکار است که جمهوری اسلامی، با وجود تمام شیوههای سرکوب نمیتواند بر مبارزات این جنبش که در عین حال انعکاسی از اعتراض و نارضایتی تودههای وسیع مردم ایران نیز هست، غلبه کند. این جنبش، مسیر دیگری جز ضدیت روزافزون با ارتجاع حاکم و گسترش و اعتلا نخواهد داشت. جنبش دانشجویی به چیزی کمتر از سرنگونی جمهوری اسلامی رضایت نخواهد داد
ایران در هفتهای که گذشت
اختلاف مجلس و دولت بر سر لایحه بودجه و لایحه موسوم به "هدفمندسازی یارانهها" بالا گرفته است . اما در حالی که اساس اختلاف در اینجا بر سر کم و کیف غارت و چپاول توده مردم است، این هر دو دستگاه رژیم اسلامی، ادعا میکنند که اختلاف بر سر حمایت از مردم است
اوایل این هفته بود که یک عضو دو کمیسیون برنامه و بودجه و تلفیق، در گفتگو با خبرگزاری دولتی فارس، آخرین مصوبات کمیسیون ویژهی طرح تحول اقتصادی مجلس را که برای تصمیمگیری نهایی به کمیسیون تلفیق داده شده، اعلام کرد و گفت در حال حاضر تا سقف ۲۰ هزار میلیارد تومان از محل لایحه هدفمند کردن یارانهها، درآمد در نظر گرفته شده است. ونائی افزود: بر این اساس، در سال آینده بنزین تک نرخی به ازای هر لیتر ۳۵۰ تومان، با حذف سهمیهبندی، گازوییل با کارت هوشمند برای حمل و نقل عمومی به ازای هر لیتر ۱۰۰ تومان و برای نیروگاهها ۱۲۰ تومان. نفت سفید و گاز مایع لااقل ۸۰ تومان، میانگین هر متر مکعب گاز خانگی ۱۰۰ تومان به صورت پلکانی محاسبه خواهد شد. اما برای مساجد، تکایا، امام زادهها، حسینیهها و مکانهای مذهبی ۳۰ تومان خواهد بود
وی همچنین گفت: با این روش به هر نفر ۲۲ هزار تومان در ۵ دهک اول پرداخت میشود که برای پرداخت هزینههای آب و برق و گاز در اختیار آنان قرار خواهد گرفت
نامبرده نتیجه گرفت: مهمترین مساله و دغدغه امروز، بین کمیسیون تلفیق و ویژه این بود که بین ۵ / ۳ تا ۴ برابر رشد قیمت با این الگو خواهیم داشت که وضعیتی ویژه است و باید فکر عاجلی نسبت به آن کرد. لایحه دولت حاکی از ارقامی بالاتر از این ارقام است
سپس ثروتی عضو دیگر کمیسیون تلفیق در یک مصاحبه مطبوعاتی، جزئیات مصوبات این کمیسیون را اعلام کرد و گفت: بودجه واردات بنزین در سال ۸۸ صفر شد. یارانه کالاهای اساسی که در سال ۸۷، ۲۱ هزار میلیارد تومان بود به ۶ هزار و ۸۴۰ میلیارد تومان کاهش یافت. یارانه نصب انشعابهای جدید برق نیز صفر شد. یارانه شفافسازی حاملهای انرژی قبلا ۱۲ هزار و ۲۰۰ میلیون تومان بوده که به صفر رسید و ده ها مورد دیگر که وی به آنها اشاره دارد. اینها فقط مواردیست که رسماً اعلام شده است. موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که معمولاً اعلام نمیکنند، اما مردم وقتی مطلع میشوند که اجرا میگردند
معهذا تا همین جا نیز کافیست که هر کس بداند، مجلس ارتجاع اسلامی چه کرده و قرار است در سال آینده، دولت نه فقط جیب توده مردم را یکسره خالی کند، بلکه لباسشان را هم درآورد و به غارت ببرد. وقتی که عضو کمیسیون تلفیق می گوید قیمت ها ۵ / ۳ تا ۴ برابر افزایش مییابد، وضعیت ویژهایست و باید فکری عاجل نسبت به آن کرد، ببینید چه اتفاقی در حال رخ دادن است. جالب اینجاست که کمیسیون تلفیق، خودش چند برابر شدن بهای کالاها را در سال آینده تصویب کرده و برای تصویب نهایی آماده کرده است، اما در عین حال میخواهد چنین وانمود کند که نگران فشار بی حد و حصر بر مردم است و عضوش میگوید باید فکری عاجل نسبت به آن کرد
با این همه، احمدینژاد، به این مبلغ کلانی که باید از جیب تودههای زحمتکش مردم به دولت پرداخت شود راضی نیست و خواهان افزایش آن است. منتها او هم میخواهد، چنین وانمود کند که به خاطر کاهش فشار این افزایش قیمتها بردوش توده مردم است
به محض این که خبر تصویب لایحه بودجه در کمیسیون تلفیق انتشار یافت، خبرگزاریهای رژیم، خبری چندسطری انتشار دادند، مبنی براین که احمدینژاد یک نامه اعتراضی به رئیس مجلس نوشته است. چند ساعتی بعد از آن هم بخشهایی از این نامه انتشار علنی یافت
چکیده حرف احمدینژاد در این نامه این است که بر طبق پیشنهاد دولت، مبالغ بیشتری از بابت به اصطلاح حذف سوبسیدها در نظر گرفته شود، تا بتواند ظاهرا چند ماهی که اوضاع بحرانی خواهد شد، مبلغ بیشتری به گروهی از مردم بدهد، تا اوضاع را آرام کند و اصلا تعیین قیمتها در دست خود دولت باشد، یا آنگونه که وی در نامهاش مینویسد: "در اجرای این کار بزرگ، دولت باید از اختیارات کافی و قدرت انعطاف لازم در تنظیم قیمتها و همچنین شکل و میزان حمایتها برخوردار باشد تا مانع از نوسانات شدید و یا نابسامانی در بازار و امور اجتماعی گردد." وی اضافه میکند که "قبل از هر اقدامی در اعلام و اعمال قیمتهای جدید باید ارقام حمایتی به حسابهای مسدودی مردم واریز گردد. هر نوع تعیین و اعلام قیمت و زمان زودهنگام در هدفمند کردن یارانهها ممکن است موجب اخلال در بازار و خطرات جدی برای امنیت عمومی گردد." در پایان نامه نیز از رئیس مجلس میخواهد که ترتیبی دهد تا پیشنهاد دولت تصویب شود تا هر دو لایحه هماهنگ پیش برود. "در صورتی که چنین اقدامی مقدور نباشد، مبلغ ۸۵ هزار میلیارد ریال منظور شده در بخش درآمدی لایحه بودجه به شرح اصلاحیه پیوست حذف گردد تا مشکلی برای مردم و اجرای بودجه حادث نشود
نامه علنی احمدینژاد، واکنش علنی رئیس مجلس را در پی داشت. اگر احمدینژاد برای پیشبرد سیاستهای ارتجاعی خود پای مردم را به میان میکشد تا گویا "مشکلی برای آنها حادث نشود"، رئیس مجلس هم پاسخاش را از همانجا آغاز میکند که "مشکلی برای مردم حادث نشود" و میگوید: "نگاه مجلس این بود که آسیبی به قشرهای مختلف نخورد و با آرامش در این مسیر، تغییر به وجود آید که منافعی هم دارد." پس حالا که فرصتی پیش آمده تا تحقیر مجلس و نادیده گرفتن تصمیمات آن را توسط احمدینژاد، پاسخ دهد، به تهدید متقابل متوسل میشود و میگوید: "اگر واقعا دولت چنین نظری دارد که سال آینده هدفمند کردن یارانهها رخ ندهد و زمان دیگری باشد، این هم قابل بررسی در مجلس است." بعد هم میافزاید: "البته از نظر متدولوژی ارائه لایحه، این روش، این گونه نیست. قاعدتاً باید لایحه یک بار داده شود و مدام تکرار اصلاح بر مجلس از نظر این نامه، قابل پیگیری نیست
اسفند ماه نیز دارد به پایان میرسد، تازه نزاع بر سر لایحه بودجه و منابع درآمد دولت، سر باز کرده است. مسئله اصلاً آنگونه که دولت و مجلس ادعا میکنند، بر سر نفع تودههای مردم نیست، بلکه بر سر حد و حدود غارت و چپاول این مردم است و نگرانی از بحرانهایی که در پی افزایش چند برابری بهای کالاها پیش خواهد آمد. همه چیز تا این لحظه در ابهام قرار دارد
دولت شدیدا نگران تامین منابع مخارج خود است. درآمد دولت رانتخوارِ نفتی شدیداً کاهش یافته است. مخارج اما به جای خود باقیست و افزایش هم یافته است. بالاخره از جایی باید تأمین شود. مجلس مبلغ حاصل از فروش کارخانهها و مؤسسات عمومی متعلق به تودههای زحمتکش مردم را توسط دولت افزایش داده است. اما پاسخگو نیست. مالیاتها شدیداً افزایش یافته و بار اصلی آن هم بر دوش توده مردم است. اما جیب گشاد دولت هنوز کسری کلانی دارد. میماند که بخش دیگری از آن از طریق افزایش قیمتها، تحت عنوان حذف یارانهها تامین گردد. اینجا مسئله کمی پیچیدگی پیدا کرده است و به اختلاف دولت و مجلس انجامیده است. آن هم دقیقا بر سر این مساله که واکنش توده مردم چه خواهد بود؟ آنها در حالی که میخواهند بهای کالاها را به چند برابر افزایش دهند، نگران بروز بحرانهای شدیدی هستند که میتواند بنیان جمهوری اسلامی را درهم بکوبد
با تمام این اوصاف و به رغم اختلافاتی که میان مجلس و دولت وجود دارد، آنها این را هم کتمان نمیکنند که وضع دولت از نظر مالی وخیم است و باید به طریقی هزینههایش را از جایی تامین کند، والا در اواسط سال آینده باید ورشکستگی مالیاش را رسماً اعلام نماید. بنابراین در همین چند روزی که به پایان سال مانده است، تلاش میکنند که به شکلی با هم به توافق برسند. آنچه مسلم است، لایحه بودجه نمیتواند به تصویب برسد، مگر با تأمین بخش بزرگی از کسری بودجه، از طریق افزایش قیمتها. این توافق صورت خواهد گرفت. میماند این مسئله که تودههای کارگر و زحمتکش مردم چه واکنشی به این باجگیری رژیم نشان خواهند داد
اوایل این هفته بود که یک عضو دو کمیسیون برنامه و بودجه و تلفیق، در گفتگو با خبرگزاری دولتی فارس، آخرین مصوبات کمیسیون ویژهی طرح تحول اقتصادی مجلس را که برای تصمیمگیری نهایی به کمیسیون تلفیق داده شده، اعلام کرد و گفت در حال حاضر تا سقف ۲۰ هزار میلیارد تومان از محل لایحه هدفمند کردن یارانهها، درآمد در نظر گرفته شده است. ونائی افزود: بر این اساس، در سال آینده بنزین تک نرخی به ازای هر لیتر ۳۵۰ تومان، با حذف سهمیهبندی، گازوییل با کارت هوشمند برای حمل و نقل عمومی به ازای هر لیتر ۱۰۰ تومان و برای نیروگاهها ۱۲۰ تومان. نفت سفید و گاز مایع لااقل ۸۰ تومان، میانگین هر متر مکعب گاز خانگی ۱۰۰ تومان به صورت پلکانی محاسبه خواهد شد. اما برای مساجد، تکایا، امام زادهها، حسینیهها و مکانهای مذهبی ۳۰ تومان خواهد بود
وی همچنین گفت: با این روش به هر نفر ۲۲ هزار تومان در ۵ دهک اول پرداخت میشود که برای پرداخت هزینههای آب و برق و گاز در اختیار آنان قرار خواهد گرفت
نامبرده نتیجه گرفت: مهمترین مساله و دغدغه امروز، بین کمیسیون تلفیق و ویژه این بود که بین ۵ / ۳ تا ۴ برابر رشد قیمت با این الگو خواهیم داشت که وضعیتی ویژه است و باید فکر عاجلی نسبت به آن کرد. لایحه دولت حاکی از ارقامی بالاتر از این ارقام است
سپس ثروتی عضو دیگر کمیسیون تلفیق در یک مصاحبه مطبوعاتی، جزئیات مصوبات این کمیسیون را اعلام کرد و گفت: بودجه واردات بنزین در سال ۸۸ صفر شد. یارانه کالاهای اساسی که در سال ۸۷، ۲۱ هزار میلیارد تومان بود به ۶ هزار و ۸۴۰ میلیارد تومان کاهش یافت. یارانه نصب انشعابهای جدید برق نیز صفر شد. یارانه شفافسازی حاملهای انرژی قبلا ۱۲ هزار و ۲۰۰ میلیون تومان بوده که به صفر رسید و ده ها مورد دیگر که وی به آنها اشاره دارد. اینها فقط مواردیست که رسماً اعلام شده است. موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که معمولاً اعلام نمیکنند، اما مردم وقتی مطلع میشوند که اجرا میگردند
معهذا تا همین جا نیز کافیست که هر کس بداند، مجلس ارتجاع اسلامی چه کرده و قرار است در سال آینده، دولت نه فقط جیب توده مردم را یکسره خالی کند، بلکه لباسشان را هم درآورد و به غارت ببرد. وقتی که عضو کمیسیون تلفیق می گوید قیمت ها ۵ / ۳ تا ۴ برابر افزایش مییابد، وضعیت ویژهایست و باید فکری عاجل نسبت به آن کرد، ببینید چه اتفاقی در حال رخ دادن است. جالب اینجاست که کمیسیون تلفیق، خودش چند برابر شدن بهای کالاها را در سال آینده تصویب کرده و برای تصویب نهایی آماده کرده است، اما در عین حال میخواهد چنین وانمود کند که نگران فشار بی حد و حصر بر مردم است و عضوش میگوید باید فکری عاجل نسبت به آن کرد
با این همه، احمدینژاد، به این مبلغ کلانی که باید از جیب تودههای زحمتکش مردم به دولت پرداخت شود راضی نیست و خواهان افزایش آن است. منتها او هم میخواهد، چنین وانمود کند که به خاطر کاهش فشار این افزایش قیمتها بردوش توده مردم است
به محض این که خبر تصویب لایحه بودجه در کمیسیون تلفیق انتشار یافت، خبرگزاریهای رژیم، خبری چندسطری انتشار دادند، مبنی براین که احمدینژاد یک نامه اعتراضی به رئیس مجلس نوشته است. چند ساعتی بعد از آن هم بخشهایی از این نامه انتشار علنی یافت
چکیده حرف احمدینژاد در این نامه این است که بر طبق پیشنهاد دولت، مبالغ بیشتری از بابت به اصطلاح حذف سوبسیدها در نظر گرفته شود، تا بتواند ظاهرا چند ماهی که اوضاع بحرانی خواهد شد، مبلغ بیشتری به گروهی از مردم بدهد، تا اوضاع را آرام کند و اصلا تعیین قیمتها در دست خود دولت باشد، یا آنگونه که وی در نامهاش مینویسد: "در اجرای این کار بزرگ، دولت باید از اختیارات کافی و قدرت انعطاف لازم در تنظیم قیمتها و همچنین شکل و میزان حمایتها برخوردار باشد تا مانع از نوسانات شدید و یا نابسامانی در بازار و امور اجتماعی گردد." وی اضافه میکند که "قبل از هر اقدامی در اعلام و اعمال قیمتهای جدید باید ارقام حمایتی به حسابهای مسدودی مردم واریز گردد. هر نوع تعیین و اعلام قیمت و زمان زودهنگام در هدفمند کردن یارانهها ممکن است موجب اخلال در بازار و خطرات جدی برای امنیت عمومی گردد." در پایان نامه نیز از رئیس مجلس میخواهد که ترتیبی دهد تا پیشنهاد دولت تصویب شود تا هر دو لایحه هماهنگ پیش برود. "در صورتی که چنین اقدامی مقدور نباشد، مبلغ ۸۵ هزار میلیارد ریال منظور شده در بخش درآمدی لایحه بودجه به شرح اصلاحیه پیوست حذف گردد تا مشکلی برای مردم و اجرای بودجه حادث نشود
نامه علنی احمدینژاد، واکنش علنی رئیس مجلس را در پی داشت. اگر احمدینژاد برای پیشبرد سیاستهای ارتجاعی خود پای مردم را به میان میکشد تا گویا "مشکلی برای آنها حادث نشود"، رئیس مجلس هم پاسخاش را از همانجا آغاز میکند که "مشکلی برای مردم حادث نشود" و میگوید: "نگاه مجلس این بود که آسیبی به قشرهای مختلف نخورد و با آرامش در این مسیر، تغییر به وجود آید که منافعی هم دارد." پس حالا که فرصتی پیش آمده تا تحقیر مجلس و نادیده گرفتن تصمیمات آن را توسط احمدینژاد، پاسخ دهد، به تهدید متقابل متوسل میشود و میگوید: "اگر واقعا دولت چنین نظری دارد که سال آینده هدفمند کردن یارانهها رخ ندهد و زمان دیگری باشد، این هم قابل بررسی در مجلس است." بعد هم میافزاید: "البته از نظر متدولوژی ارائه لایحه، این روش، این گونه نیست. قاعدتاً باید لایحه یک بار داده شود و مدام تکرار اصلاح بر مجلس از نظر این نامه، قابل پیگیری نیست
اسفند ماه نیز دارد به پایان میرسد، تازه نزاع بر سر لایحه بودجه و منابع درآمد دولت، سر باز کرده است. مسئله اصلاً آنگونه که دولت و مجلس ادعا میکنند، بر سر نفع تودههای مردم نیست، بلکه بر سر حد و حدود غارت و چپاول این مردم است و نگرانی از بحرانهایی که در پی افزایش چند برابری بهای کالاها پیش خواهد آمد. همه چیز تا این لحظه در ابهام قرار دارد
دولت شدیدا نگران تامین منابع مخارج خود است. درآمد دولت رانتخوارِ نفتی شدیداً کاهش یافته است. مخارج اما به جای خود باقیست و افزایش هم یافته است. بالاخره از جایی باید تأمین شود. مجلس مبلغ حاصل از فروش کارخانهها و مؤسسات عمومی متعلق به تودههای زحمتکش مردم را توسط دولت افزایش داده است. اما پاسخگو نیست. مالیاتها شدیداً افزایش یافته و بار اصلی آن هم بر دوش توده مردم است. اما جیب گشاد دولت هنوز کسری کلانی دارد. میماند که بخش دیگری از آن از طریق افزایش قیمتها، تحت عنوان حذف یارانهها تامین گردد. اینجا مسئله کمی پیچیدگی پیدا کرده است و به اختلاف دولت و مجلس انجامیده است. آن هم دقیقا بر سر این مساله که واکنش توده مردم چه خواهد بود؟ آنها در حالی که میخواهند بهای کالاها را به چند برابر افزایش دهند، نگران بروز بحرانهای شدیدی هستند که میتواند بنیان جمهوری اسلامی را درهم بکوبد
با تمام این اوصاف و به رغم اختلافاتی که میان مجلس و دولت وجود دارد، آنها این را هم کتمان نمیکنند که وضع دولت از نظر مالی وخیم است و باید به طریقی هزینههایش را از جایی تامین کند، والا در اواسط سال آینده باید ورشکستگی مالیاش را رسماً اعلام نماید. بنابراین در همین چند روزی که به پایان سال مانده است، تلاش میکنند که به شکلی با هم به توافق برسند. آنچه مسلم است، لایحه بودجه نمیتواند به تصویب برسد، مگر با تأمین بخش بزرگی از کسری بودجه، از طریق افزایش قیمتها. این توافق صورت خواهد گرفت. میماند این مسئله که تودههای کارگر و زحمتکش مردم چه واکنشی به این باجگیری رژیم نشان خواهند داد
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen