ویژه نامه خبری شماره ۲۱ سازمان فدائیان (اقلیت) ۶ تیر ۱۳۸۸
بیانیه چهار اتحادیه بینالمللی درباره سرکوب مردم در ایران
چهار اتحادیه بینالمللی صنفی روز پنجشنبه در بیانیه مشترکی اعلام کردند که شرکتکنندگان در تظاهرات روز جمعه که در بیست کشور برگزار شد، خواستار برقراری عدالت و رعایت حقوق بنیادین برای مردم ایران میشوند و با آنان اعلام هبستگی خواهند کرد.
در این خصوص، گای رایدر، دبیرکل کنفدراسیون بینالمللی اتحادیههای کارگری، روز پنجشنبه گفت: "ما در انظار عمومی علیه آنچه که در ایران روی میدهد، اعتراض میکنیم."
فرد وان لیووان، دبیر کل فدراسیون آموزش بینالملل، بزرگترین اتحادیه معلمان در جهان، نیز اعلام کرد: "اتحادیههای صنفی در جهان بسیج شدهاند تا مخالفت خود را با آنچه در ایران صورت گرفته است، و همچنین آنچه که برای سرکوب آرمانهای مردم انجام گرفته است، بیان کنند."
همچنین دیوید کاکرافت، دبیرکل فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل، اعلام کرد که "اتحادیههای صنفی روز جمعه به دولت ایران نشان خواهند داد تا چه اندازه در جهان بیاعتبار است و جهانیان درباره سرکوبها و خشونتهای صورت گرفته در ایران چگونه میاندیشند."
در سالیان اخیر، اتحادیههای بینالمللی صنفی بارها اقدام به تظاهرات و برگزاری روزهای همبستگی با کارگران ایران کردهاند.
این چهار اتحادیه بینالمللی صنفی روز چهارشنبه نیز در نامهای به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، از "سرکوب شدید" تظاهرات مسالمتآمیز مردم ایران در روزهای اخیر، که بر اساس گزارشها، شماری کشته و زخمی بر جای گذاشته است، به شدت انتقاد کردند.
این چهار اتحادیه بینالمللی صنفی در پایان نامه خود درخواستهایی را مطرح کردهاند: به رسمیت شناخته شدن آزادی بیان برای تمام ایرانیان، توقف تمامی اشکال سرکوبها، آزادی تمامی فعالان کارگری، به رسمیت شناخته شدن تمام اتحادیههای مستقل کارگری و اجرای تمامی بندهای کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار، آی ال او، در ارتباط با کارگران ایران.
بیانیه تشکلهای کارگری ایران
همزمان با اعلام همبستگی اعضای چهار اتحادیه بینالمللی صنفی با مردم ایران، از جمله کارگران ایرانی، تشکلهای مستقل کارگری در ایران با انتشار بیانیه مشترکی، این همبستگی را اقدامی تاریخی و بزرگ در مبارزه طبقه کارگر جهانی برای دستیابی به حقوق انسانی کارگران در ایران و سراسر جهان دانستند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، اتحادیه آزاد کارگران ایران، سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه و سایر تشکلهای مستقل کارگری این بیانیه را امضا کردهاند.
کانون مدافعان حقوق کارگر نیز با انتشار بیانیهای با اشاره به رویدادهای اخیر ایران و از جمله، برخورد با فعالان و تشکلهای کارگری نوشت: "وجدان جهانی و به خصوص احزاب و سندیکاهای کارگری که به بیحقوقی کارگران ایرانی در حداقل حقوق خود توجه کردهاند، اینک در سراسر جهان با اعتصابات و اعتراضات خیابانی، تشکیل کمپین، حضور در مجامع جهانی و طرح حقوق و خواستههای کارگران و حقوقبگیران ایران و همچنین اطلاعیهها و بیانیهها در حمایت از مردم تحت ستم ایران صورت میگیرد."
نامه کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه به مجامع بینالمللی حقوق بشر
کمیته پیگیری بازداشتهای خودسرانه در ایران که متشکل از نمایندگان بیش از ۱۰ گروه و تشکل سیاسی و حقوق بشری است، نامهای خطاب به "شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد"، "کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد" و "کارگروه بازداشتهای خودسرانه سازمان ملل متحد" نوشته و توقیف و بازداشت تعداد زیادی از شهروندان ایرانی را طی دو هفته گذشته مصداق بازداشت خودسرانه دانسته است و خواستار رسیدگی این نهادها به وضعیت کنونی حقوق بشر در ایران و نیز تعیین نماینده و گزارشگر ویژهای در مورد ایران شده است.
در این نامه آمده است که بازداشت خودسرانه و نقض حقوق دادرسی عادلانه شهروندان در دوره دولت احمدینژاد به امری روزمره تبدیل شده و گزارشهایی از شکنجه و بدرفتاری با بازداشتشدگان منتشر شده است.
همچنین اعلام داشته که در جریان اعتراضات اخیر گمان میرود، حدود ۲۰۰۰ نفر از شهروندان بازداشت شدهاند که در مورد ضرب و شتم در حین دستگیری و در زمان بازداشت گزارشهای بسیاری منتشر شده است. و در عین حال آنها را وادار میکنند اعتراف کنند با گروههای تروریستی و دولتهای بیگانه همکاری داشتهاند.
گزارشی از یکی از دستگیرشدگان
گرگان ساعت حدود ۳۰ : ۷ الی ۸ غروب ۲۵ خرداد
در پیادهروهای خیابان شالیکوبی پر بود از مردمی که بی هدف فقط راه میرفتند همه میدانستند برای چه شلوغ است اما از کنار هم عبور میکردند. نیروهای سرکوب و گارد ویژه با باتوم و سپر در دستههای حدودا ۲۰ نفری در گوشه و کنار به خط بودند. درگیریهای کوچکی بین جوانان و بسیجیها در کوچههای اطراف مشاهده میشد.چند نفری هم دستگیر شدند جالب اینجا بود که در یکی از این درگیریها در کوچههای مجاور خیابان شالیکوبی وقتی بسیجیها یک جوان را به شدت کتک میزدند مردم به خشم آمد و با یک یورش چند نفری از بسیجیها را گرفته و هر چه حقشان بود نثارشان کردند.
هوا تاریک شد دیگر در پیادهرو جا نبود و به سختی میشد حرکت کرد، که ناگهان صدای کسی آمد که فریاد کشید مرگ بر دیکتاتور... گویی همه منتظر جرقه بودند همه با هم فریاد زدند: "مرگ بر دیکتاتور". سپس برای تایید و جسارت مشغول دست زدن شدند و از گوشه کنار شعارها شروع شد: "نترسین نترسین ما همه با هم هستیم"، "گفته بودیم اگه تقلب بشه شهر قیامت میشه"، "مرگ بر دیکتاتور" و از این دست شعارها. من متوجه مردمی شدم که همگی در حال فرار بودند یگان ویژه وارد عمل شده بود.
صحنه هایی که میدیدم باور کردنی نبود. واقعا اینها انسان بودند؟ یک ستوان دومی را دیدم که در حال تعقیب دو دختر چادری بود یکی از آنها ظاهرا پایش پیچ خورد و به زمین افتاد ستوان در حال تعقیب وقتی به او رسید مهلت نداد بلند شود و ناجوانمردانه چنان ضربهای با باتوم به پشت گردن دخترک زد که آه از نهاد همه برخاست و به طرف پلیس حملهور شدند و پلیس مجبور به فرار شد. عدهای هم وحشت کرده بودند و در حال گریستن بودند. تا به حال چنین زد و خوردی در گرگان پیش نیامده بود.
درگیریها ادامه داشت تا این که روبروی پاساژ مروارید ۵ پلیس و چند بسیجی به سر یک جوانک ریخته و با شدت با باتوم جوانک بینوا را می زدند. ضربات بسیار سنگین بود صدای برخورد باتوم روی بدن جوانک مو به تن راست میکرد. نمیدانم من بودم یا چه نیرویی مرا واداشت به سمت آنها بروم تا جوانک را از دست این حرامیان بیرون بکشم. فریاد میکشیدم نزن سرکار نزن خواهش میکنم نزن. دست جوانک را گرفتم و با شدت به سمت خودم کشیدم جانی در بدن برای برای فرار نداشت. من خودم را در مرکز همان چند باتوم دیدم. شدت ضربات باعث شد دست جوانک را رها کنم و روی صورتم را گرفتم. صدایی میگفت این رو ببرید چند دست بازوی مرا گرفت و کشان کشان با همراهی ضربات باتوم به سمت ماشین ون آرمدار برده و درون قفس داخل ون گذاشتند. موبایلم را گرفتند. گفتم بگذارید یک تماس بگیرم که با ضربه باتوم جواب خود را گرفتم. چند نفری شدیم... تا این که ماشین حرکت کرد زیاد دور نشدیم که وارد یک مدرشه شدیم بعدا فهمیدم که ما رو به دبستانی در محلی به نام چالهباغ بردند. من نفر آخری بودم که از ون خارج شدم و با تونل باتوم مواجه شدم. مردی بسیار قویهیکل که لباس یگان ویژه به تن داشت گفت من به خاطر شما کثافتا ۲ روزه که زن و بچهام را ندیدم هنوز حرفش تمام نشده بود که با مشت زیر چشمم گذاشت و به دنبال آن باتوم ها سرازیر شد. از درون تونل باتوم گذشتم و میگفتند سرتان را روی پله مقابل بگذارید. دستها پشت سر و روی زانو بنشینید. البته بعد از وارسی همه و چشمبند زدن. صدای دختر جوانی هم در چند متریم میآمد و ناله میکرد. فکر نمیکردم دختری را هم از تونل باتوم رد کنند. کمی وحشت کردم اما به رویم نیاوردم. یکی میگفت آب اما چند لحظه بعد صدای فریادش به گوش میرسید... چون چشمم بسته بود حدس زدم آب یعنی باتوم آنجا. همه چیز یعنی باتوم و پنجه بوکس. من نفر آخری بودم و سمت راست من کسی نبود که ناگهان یکی از یگان ویژهها چنان با پوتین به شکمم ضربه زد که نفسم گرفت. میدونستم باید روی زانوهایم بشین پاشو کنم که نفسم برگردد. در همین حینباتوم هم به عنوان دسر صرف میشد.
ما را با همان ترتیب با چشمانی بسته دوباره سوار ون کرده البته این بار ۱۱ نفر. به گفته ماموری که با ما بود سختترین مسئله همین فشردگی درون ون بود ابتدا ۶ نفر به زور جا شدیم تا این که ظاهرا فرماندهی جلوی درب خروج جلوی ماشین را گرفته و گفت کم هستند بیشتر جا دهید. سرباز همراه با لهجه اصفهانی گفت جا نیست قربان. که گفت اینها آدم نیستند خودشان خواستند و فحش رکیکی هم نثار ما کرد. خیلی به من برخورد اما چه کار میشد کرد.
خلاصه به هر فشاری بود ۱۱ نفر درون قفس ون جا دادند. آرنج یکی داشت، چشمم را کور میکرد تا میخواستیم تکانی بخوریم صدای ناله دیگری میآمد. تا این که پس از حدود ۴۵ دقیقه به همین منوال گذشت و ظاهرا وارد پادگانی شدیم. من از گوشه چشمبند دژبانی را دیدم. وقتی پیاده شدیم دوباره به باد کتک گرفته شدیم. همه ما رو بازرسی کردند و راهی زیرزمین ساختمانی شدیم. ون پشت ون بود که میآمد و مثل ما بازداشت شده بودند. اتاقهای زیادی در زیرزمین آنجا بود. روی ۳ اتاق نوشته شده بود: اتاق بازجویی. و بقیه اتاقهایی بود که درون آنها سلول سلول جدا میشد. تعداد آنقدر زیاد بود که غیر از اتاقهای بازجویی همه اتاقها و سلولها پر شد. حتی درون کریدور هم پر بود. چند نفر با لباس شخصی آمدند و مشغول نوشتن اسامی شدند. بعد به ترتیب اسامی، بازجویی و انگشتنگاری شدیم. در اولین بازجویی چگونگی دستگیری سوال شد. هر کسی یک گوشهای ناله میکرد کسی سالم نمانده بود. یادم هست جوانی را آوردند که چشم چپش کاملا از بین رفته بود. بعضی از وحشت گریه میکردند بعضی دیگر هم دلداری میدادند.
تا صبح ۳ بار بازجویی شدیم. از با چه کسانی دوست هستی شروع شد تا خارج رفتی؟ تو فامیل کی خارج از کشوره؟ به کی رای دادی؟ عضو گروهی هستی؟ کسی رو از دستگیرشدگان میشناسی؟ یا میگفتند ما شما رو حین تخریب و شعار دادن علیه نظام فیلمبرداری کردیم. من در پاسخ گفتم فیلم را نشانم دهید، که گفت خفه شو... یادم نیست چه ساعتی اما بین بازجوییها بود... که صدایی از بالا گفت بازداشتیهای امشب پایین هستند؟ کسی گفت چطور؟ دوباره صدا فریاد زد، یکی از افسرامو چاقو زدن درو باز کن. میکشمشون. همه با شنیدن این حرفها به گوشهای فرار میکردند. جایی نبود بروند. حدود ۱۰ نفری یگان ویژه آمدند و با خشونت هر چه تمامتر مشغول کتک زدن شدند. انقدر زیاد بودیم که سهم من یک باتوم شد.
تا این که صبح شد و دیدم نان پخش میکنند با مربا. من گفتم به شعور آدم توهین میکنند اول کتک میزنند بعد هم نان میدهند و گفتم بچهها نخورید این نانها رو. بعضی نخوردند اما اکثرا خوردند ساعت حدود ۳۰ : ۹ صبح بود دیدیم چند قاضی آمده تا حکم صادر کنند. همه بارها از پلهها بالا میرفتند و دوباره برمیگشتند. ابتدا دانشجوها را جدا کرده و دوباره بازجویی کردند و سپس آزاد شدند. ما نیز یکی پس از دیگری دوباره همان سوالها را پاسخ دادیم. البته با چشمبند و دقتی خیلی زیاد سوال میکردند. بالاخره من هم آزاد شدم. البته موبایل ها را پس ندادند گفتند یک هفته دیگر بیاید مرکز اطلاعات امنیت پلیس گرگان در سه راه ملاقاتی پس بگیرید.
ادامه حمله به خانههای مسكونی شیراز
از چند شب پیش، نیروهای گارد ویژه و بسیج به خانههائی در بلوار چمران شیراز حمله كرده و شیشه آپارتمانها را میشكنند.
همدان
از چند روز قبل نیروهای بسیج در خیابانها با بلندگو مردم را تهدید میكنند، كه مردم آنتنهای ماهواره را باید جمعآوری كنند. اگر اینكار انجام نشود خود نیروهای امنیتی به خانهها مراجعه خواهند كرد. و در آن صورت آنها را از بین خواهند برد.
جان باختن یک دانشجو دیگر
بنابه خبر دریافتی، در جریان سرکوب اعتراضات مردم تهران توسط نیروهای سركوبگر، یک دختر دانشجوی کرد به نام "شلیر خضری" اهل شهرستان پیرانشهر جان خود را از دست داده است. این دانشجوی دختر روز سه شنبه دوم تیر ماه در جریان تظاهرات خیابانی توسط گلوله یکی از مزدوران هدف قرار گرفته و جان خود را از دست داده است.
بازداشت یك فعال دانشجوئی دیگر
مجتبی محمدیان فعال دانشجوی، دانشجوی رشته مدیریت مالی دانشكده نور تهران توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مكان نامعلومی منتقل شد. وی در چند جلسه اعتراض به مسئولین دانشگاه در خصوص رفتار ناشایست با دانشجویان شركت كرده بود.
مجتبی محمدیان از دانشجویان فعال دانشگاه آزاد واحد بابل، در سال ٨٣-٨٢ نیز از تحصیل در این دانشگاه محروم شد.
تجمع روزانه خانوادهها در مقابل زندان اوین
خانوادههای دستگیر شدگان اخیر در تهران و شهرستانها همه روزه در مقابل زندانها اجتماع میكنند، تا شاید خبری از عزیزانشان بدست آورند. ولی در مقابل انبوه سوالات هیچ پاسخی دریافت نمیكنند. و به هیچ طریقی نمیتوانند با زندانیان تماس بگیرند. هم اكنون در مقابل زندان اوین یك لیست شامل حدودا ٧٠٠ نفر از اسامی بازداشتشدگان اخیر، به دیوار زده شده است. همه میدانند این لیست كامل نیست. تنها پاسخی كه میشنوند، اینست كه به دادگستری بروید، در آنجا نیز گفته میشود به زندان اوین بروید.
بازرسی مردم ادامه دارد
همچون روزهای گذشته در خیابانها، گشت بسیج، وسائل و ماشین مردم را كنترل میكند. هم اكنون این مساله به شركتها و ادارات بزرگ نیز كشیده شده و كیف كارمندان هنگام خروج از محل كار كنترل میشود. در ادامه قطع و سرعت پائین خطوط اینترنت در ایران، نیروهای امنیتی با این بازرسی و كنترل كارمندان، میخواهند، از چاپ وتكثیر اطلاعیهها در ادارات دولتی، جلوگیری كنند.
عفو بینالملل خواهان آزادی روزنامه نگاران ایرانی شد
سازمان عفو بینالملل روز گذشته در بیانیهای رسمی بازداشت روزنامهنگاران در ایران را نگران كننده خواند و ضمن محكوم كردن آن خواهان آزادی فوری دستگیر شدگان شد.
وای به روزی که مسلح شویم
مرگ بر جمهوری اسلامی
کار، نان، آزادی، حکومت شورایی
به صدای رادیو دمکراسی شورایی گوش کنید
برنامههای رادیو در روزهای یکشنبه، سهشنبه، پنجشنبه و جمعه هر هفته پخش خواهد شد.
پخش این برنامهها هر روز از ساعت ۳۰ / ۲۰ شب به وقت ایران خواهد بود. تکرار این برنامه در ساعت ۲۳ همان شب و نیز ۷ صبح و ۱۲ روز بعد خواهد بود.
در روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه تکرار برنامههای روزهای قبل پخش خواهد شد.
برای دریافت برنامههای رادیو دمکراسی شورایی از مشخصات زیر استفاده کنید:
Radioshora
Hotbird 6
۱٣ درجه شرقی
۱۱۲٠٠ مگا هرتز
عمودی
۶ / ۵
۲۷۵٠٠
نام
ماهواره
زاویه آنتن
فرکانس پخش
پولاریزاسیون
FEC
Symbol rate
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen