ویژه نامه خبری شماره ۸۴ سازمان فدائیان (اقلیت) ۲ شهریور ۱۳۸۸
آدرس اینترنتی سایت خبرنامه: http://72.41.178.79/
دعوت به مراسم بزرگداشت سالگرد کشتار ۶۷ در خاوران
جمعی از خانوادههای جانباختگان دهه شصت، به مناسبت فرارسیدن سالگرد کشتار دستهجمعی زندانیان در تابستان ۶۷ اطلاعیهای منتشر کردهاند. در این اطلاعیه با اشاره به سی و یک سال سرکوب و کشتار در نظام اسلامی، درباره اعتراضات کنونی نوشتهاند: "ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شدهی دههی شصت تفاوتی ندارد: همهی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض میکند که دههی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانوادهایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآوردهایم."
متن کامل این اطلاعیه جهت آگاهی خوانندگان در پایین خبرنامه خواهد آمد.
شعار در خوابگاههای دانشگاه شیراز همزمان با بازگشایی دانشگاه
به دنبال بازگشایی دانشگاه شیراز و آغاز امتحانات معوقه در این دانشگاه به علت اعتراضات به نتیجه انتخابات، جوّ دانشگاه شیراز به شدت امنیتی شده است.
با وجود تمامی این تدابیر، دانشجویان از ساعت ۲۳ شب یکشنبه در خوابگاه های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. این فریادها که با استقبال دانشجویان بسیاری روبرو شد، تا مدت زیادی ادامه داشت و دیگر دانشجویان نیز فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سر داده و به این ترتیب همچنان اعتراض خود را به کشتار مردم، نتیجه انتخابات و انتصاب احمدینژاد نشان دادند.
۲۶ چریک کرد کشته شدند
پایگاه اطلاع رسانی سپاه به نقل از محمد پاكپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه، گزارش داد، نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی قرارگاه حمزه سیدالشهداء نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی یك سلسله در استانهای آذربایجان غربی و كردستان ۲۶ تن از نیروهای نظامی احزاب اپوزیسیون کرد را کشتهاند. وی کشته شدگان را از اعضای احزاب پژاك، كوموله و دموكرات کردستان عنوان داشت اما به جزئیات بیشتری اشاره نکرد.
محکومیت یک شهروند کرد به ۳ سال زندان
مصطفی ریزی فرزند رسول از اهالی اشنویه به ۳ زندان محکوم شد. ریزی که بیش از شش ماه است در زندان به سر می برد به اتهام همکاری با یکی از احزاب مخالف از سوی دادگاه به سه سال حبس تعزیری محکوم گردیده است.
گفتنی است این شهروند مدتی از محکومیت خود را در زندان نقده و مدتی را نیز در زندان ارومیه سپری نموده است.
انتقال برخی از دستگیرشدگان از کهریزک به شکنجهگاه مخوف آگاهی شاهپور
در جریان اعتراضات اخیر، تعداد زیادی از دستگیرشدگان به این بازداشتگاه منتقل شدند. گزارشاتی حاکی از آن است که در حدود ۶۵ نفر از زندانیان زندان کهریزک نیز به آگاهی شاپور انتقال داده شدند.
بازداشتگاه آگاهی شاپور زیر نظر نیروی انتظامی اداره می شود که تحت امر ولی فقیه علی خامنهای میباشد. اما در بازداشتگاه شاهپور چه خبر است؟
سایت هرانا، در گزارشی از این بازداشتگاه مخوف، به شرایط این بازداشتگاه و شکنجهگاههای معمول در آن پرداخته است. شرایط معمول در این بازداشتگاه چنین است: موکتی کثیف و آغشته به مدفوع، خون و تهوع، سلولهای فاقد پنجره و دارای درهایی چنان کیپ که حتا هوا به سختی از آن عبور میکند، و همچنین گرم و...
در از شکنجههایی نظیر تجاوز به کودکان (زیرا محلی هم برای بازداشت کودکان دارد)، آویزان کردن به مدت طولانی، فشردن ناخنها با انبردست، دستبند زدن از پشت و رها کردن به حال خود، واداشتن زندانی به خوردن مدفوع و استفراغ خود، تجاوز جنسی با باتوم و...
تعداد زیادی از زندانیان در زیر شکنجههای قرون وسطایی سرکوبگران رژیم در آگاهی شاپور به قتل رسیدهاند که به خاطر تهدیدات و ترس، خانوادههای آنها حاضر به صحبت کردن در این مورد نیستند. یکی از آنان حسین (امیر) توکلی برازجانی ۳۳ ساله می باشد. خانواده وی تحت فشارند و تا به حال امکان شکایت نیافتهاند.
رژیم تنها یکی از شکنجهگاههای متعددش را بسته است و زندانیان بسیاری، به ویژه جوانان گمنام و خانوادههای معمولی هنوز زیر شکنجه قرار دارند.
شبح انقلاب طبقه كارگر علیه نظام سرمایهداری
در سایت "الف" وابسته به احمد توكلی از سران نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی و نماینده مجلس سرمایه مقالهای منتشر شده است که امضای "محسن مهدیان" را در پای خود دارد. نویسنده با اشاره به وخامت اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی و ذكر اخبار و آمار و ارقام مبارزات كارگری در ماههای اخیر هراس نمایندگان سرمایه را از اوجگیری مبارزات كارگران (كه نویسنده آنان را "یقه آبیها" مینامد) به خوبی نشان میدهد. نویسنده در پایان مقاله نگرانی خود را از انقلاب طبقه كارگر علیه نظام سرمایه داری این گونه بیان میكند: "طی چند ماه گذشته تمامی اخبار دال بر شکلگیری گسترده اعتراضات یقه آبیها دارد. ادامه روند کنونی و بی توجهی به رکود بنگاههای اقتصادی موج اعتراضات آبی را به راه خواهد انداخت.
... تحرکات آبیها بدون شک متعصبانه است. تنها مچبند سبز نیست که جای خود را به یقههای آبی میدهد. انگیزه اصلی این حرکت خودجوش نگرانی از گرسنگی خانواده و شیر خشک فرزند نوزاد و اجاره مسکن آخر ماه و ادامه تحصیل فرزند و درمان همسر است.
هر نفر که بیکار شود با خود حداقل ۴ نفر را به زیر خط فقر میبرد. این خانواده بدون شک مستعد فساد میشود. سرکوب جنبش آبیها و برگزاری دادگاه فیروزهای، حتا اگر به توابسازی هم بیانجامد، باز هم مانع فساد و انحرافات اجتماعی نخواهد شد. آنومی و دختران فراری، ایدز و کودکان خیابانی و طلاق و اعتیاد و سرقت و قتل موج قرمزی است که پس از بی توجهی به اعتراضات آبی به سادگی قابل مهار نخواهد بود...
باید از خلسه پر اندوه سبز خارج شد و بیشتر نگران خروش آبیها و سیاهی فقر و قرمزی فساد بود." (به نقل از سایت کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری)
اعتصاب موفق کارگران ذوب آهن اصفهان
کارگران ذوب آهن اصفهان موفق شدند و سرانجام قراردادهای کارگران شرکتی این کارخانه به قرارداد مستقیم تبدیل شد و افزایش ۲۵ درصدی دریافتی پرسنل رسمی به اجرا در آمد.
دهم اسفند ماه گذشته کارگران دست به یک اعتصاب غذای یک هفتهای زده و خواهان رسیدگی به خواستهای خود شدند. در این یک هفته، حراست کارخانه روشهای متعددی را برای در هم شکستن کارگران از وعده و وعید گرفته تا تهدید و اخذ تعهد در پیش گرفتند، اما کارگران از مبارزه خود دست نکشیدند.
در این مدت نمایندهای ویژه ازطرف دولت به کارخانه آمد تا به بررسی علت اعتصاب بپردازد و گفته میشد بین او و مدیران کارخانه مشاجراتی در گرفته است. این اعتصاب پس از یک هفته به پایان رسید و کارگران منتظر ماندند تا شاهد واکنش مدیریت کارخانه نسبت به خواستهایشان شوند.
اولین دستاورد کوچک این اعتصاب تعلق گرفتن بنهای پذیرایی مربوط به شیفتهای شبکاری به کارگران شرکتی بود. و در ادامه برای جلوگیری از شروع مجدد اعتصاب، سرانجام در فروردین، اعلام شد که این کارگران مستقیما با خود شرکت ذوب آهن قرارداد خواهند بست. اقدام بعدی تعویض مدیر عامل بود و پس از تبدیل این قراردادها در ماه خرداد، افزایش ۲۵ درصدی دریافتی پرسنل رسمی اعلام گردید.
آخرین اقدام کارخانه دادن کارتهای سفر به پرسنل بود که از خواستهای کارگران بود.
ورشکستگی ایران پویا و اخراج وسیع کارگران
شرکت یخچال سازی ایران پویا (جنرال استیل سابق) اعلام ورشکستگی کرد. این شرکت سالهاست که در مالکیت "بنیاد مستضعفان و جانبازان" قرار دارد. سرمایهداران دولتی صاحب شرکت میگویند که ۴۰ میلیارد تومان بدهکاری دارند. آنان چیزی درباره علت این بدهکاریها نگفتهاند اما از ماهها پیش ۴۳۰ کارگر از کل ۵۵۰ کارگر کارخانه را اخراج کردهاند. تکلیف ۱۲۰ کارگر باقی مانده تا امروز ناروشن بوده است. اما اعلام ورشکستگی کارخانه طبعاً صدور حکم اخراج این عده نیز هست. اكثر کارگران شرکت افراد معلول و مصدوم قربانی جنگ هستند که در ادبیات رایج سرمایه "جانباز" نام دارند. ۵۵۰ کارگر اخراجی اكنون باید دور دیگری از "جانبازی" را آغاز کنند. اگر در جنگ نقش پیاده نظام رایگان ارتش سرمایه را ایفا کردهاند، اگر در سالهای بعد از جنگ بردگان مزدی ارزان بهای سرمایهداران بودهاند، از این پس قربانیان تیغ تیز گرسنگی سرمایه خواهند بود.
کارگران نساجی کاشان ۲۲ ماه است که حقوق نگرفتهاند
کارگران نساجی کاشان که اکثر آنها دارای بیش از ۱۸ سال سابقه کار هستند، ۲۲ ماه است که حقوق نگرفتهاند. گفتن این جمله شاید برای برخی بسیار ساده باشد، ساده همچون سایر هزارها خبری که هر روز در دل رسانههای مختلف جای میگیرد، ولی اگر کمی انسانیتر به موضوع فکر شود، آنگاه معلوم میشود که چه دردی در این جمله نهفته است.هر روز صدا و سیمایی که روزی صفت ملی بودن را با خود به همراه داشت، اخبار متعددی از ادامه بحران اقتصادی در غرب، افزایش شمار مستمریبگیران بیکاری در جهان صنعتی، رشد دهشتناک بیکاری در کشورهای پیشرفته و… را در بخشهای مختلف خبری خود پوشش میدهد و همگام با گرسنگان آلمانی، بیکاران فرانسوی، درماندگان ژاپنی، مستمریبگیران آمریکایی، فقرای ایتالیایی و… برای احقاق حقوق آنها یا شاید گمراه کردن افکار عمومی داخل از مشکلات داخلی، با پوشش اخبار تجمعات و اعتصابهای آنها، سعی میکند رسالت بینالمللی خود را ایفا کند، اما دریغ از یک پوشش از اخبار کارگری ایران و در این وضعیت است که حقوق کارگر ایرانی گم میشود در غبار احقاق حقوق سایر کارگران و رنجبران جهان.
تجمع كارگران واگن پارس اراك در اعتراض به عدم پرداخت ۴ ماه حقوق
به گزارش ایلنا، كارگران شركت واگن پارس اراك برای ششمین بار در طول ۴ ماهه اخیر در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و دستمزد ماهیانه در مقابل در ورودی شرکت تجمع كرده و خواهان شرکت یکی از مسئولین استان برای رسیدگی به حقوق صنفی خود شدند.
به گفته یکی از کارگران عضو شورای اسلامی، در ۵ ماه اول سال جاری، کارفرما مطالبات کارگران به به صورت درصدی و فقط برای ساکت کردن موقت آنان پرداخت کرده و مسئولان استان نیز تا به حال کوچکترین قدمی برای حل مشکل برنداشتهاند.
این کارگر، به نمایندگی از ۱۷۰۰ كارگر شاغل در واگن پارس درخواستهای كارگران را علاوه بر مطالبات خصوصی آنان، تحویل كارگاه احیا صنعت از متصرفان جدید در بخش خصوصی به شركت، پرداخت حقوق و مزایای معوقه، حل مشكل پرداخت سنوات بازنشستگان و مابه التفاوت كسری خدمت برای تسریع در بازنشستگی ۳۵۰ پرسنل آماده بازنشستگی، بررسی وضعیت ۲۰۰ كارگری كه به بهانه مرخصیهای ساعتی و به هم خوردن توالی در قانون كارهای سخت و زیانآور از لیست بازنشستگی حذف شدهاند و بازگشت مجدد نیمی از سهام شركت كه به ایران خودرو فروخته شده به دولت عنوان كرد.
شیوه جمهوری اسلامی در "بررسی" پرونده شکنجهشدگان و تجاوزشدگان
کروبی در نامهای یکی از مستندات خود در مورد تجاوز در زندانها را در اختیار "سحام نیوز" گذاشته است. در این نامه، فردی که شکنجه شده است، پس از توصیف وضعیت روحی و جسمی خود پس از تحمل شکنجههای غیر انسانی و وحشیانه سرکوبگران رژیم، تعریف میکند که چگونه سه نفر از طرف "منبع دیگری از قوه قضاییه" نزد او آمدند تا به "بررسی" موضوع بپردازند. او میگوید: "پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و ۲ نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند. ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی. من گفتم من شاکی نیستم و فقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم، اما باز میگفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی میتوانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورم چیست و حرفی نزد. به من گفتند که شرح ماوقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها در مورد این بود که من از کجا آقای کروبی را میشناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباط برقرار کردم؟ چرا نفس نفس میزنم؟ ... در کدام تظاهراتها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیهی تجاوز که بعد از حدود ۳ ساعت که من به ایشان اعتراض کردم. ایشان به من گفتند ما نمیدانیم تو راست میگویی یا نه تو ادعای سنگینی میکنی. کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تو را تطمیع نکردهاند؟ و وقتی که من گفتم که شما مثل این که یادتان رفته است مسئله چیست به ظاهر خواستند سؤالاتی در این خصوص کنند سؤالاتی از این دست که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟ که این سوالات بیش از پیش باعث تخریب روح و روان من شد... بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم و من علی رغم این که از ایشان خواستم با توجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجه بگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردند و با هم راهی پزشکی قانونی شدیم. بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من میگویند حدیث داریم از حضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد بدبختتر و مفلوکتر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد. خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جمله چیست؟! ... و وقتی گفتم چرا با بچهها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگر ما چه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی ... در میان راه ایستادیم و دو نفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگر ممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و موم شده به دستم میدهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامور پچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم. مامور نامه را باز کرد و به دست مامور پذیرش داد نمیدانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمه نیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریز پر کرده بود و دکتر قریب ۵ دقیقه آن را میخواند بعد هم مامور همراهم، به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفت و چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور میشد مباد که من بشنوم چه میگوید؟ در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه میدهم تا شرح درمانت را پزشکانی که رفتهای برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن مامور این نامهها را به من نداد و هر چه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامهها را گرفتی حاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من میگوید من فکر نمیکنم کسی این کار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی میزند و میگوید میدانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت میآورند؟... امروز هم به نزد همسایههای ما آمدهاند و یکسری سوالات راجع من و خانوادهام کردهاند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدن قضیه را در ذهن تداعی میکند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز پنجشنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفتهاند؛ زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بودند؛ به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بیدینان و بت پرستان مذموم است و من تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم. من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که میدانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایینرتبه میاندازند و هیچوقت با مسببین اصلی برخوردی در خور انجام نمیشود."
نگرانی روزنامه حکومتی از فروپاشی نظام
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با نگرانی از بحرانی که سراپای رژیم را فراگرفته نوشته است : امروز ما در فضای سیاسی جامعه با فاجعهای مواجه هستیم که دقیقا خواست دشمن است. به جان هم افتادن روحانیون و همدیگر را به بدترین اتهامات متهم ساختن خواست اصلی دشمن است. خدا رحمت کند امام خمینی را که در مورد این خطر بیشترین هشدارها را میداد و همواره روحانیون را از این که فریب معاندان را بخورند و در مقابل همدیگر قرار بگیرند برحذر میداشت. اکنون همان واقعه شومی که نمیبایست رخ میداد متاسفانه رخ داده است. تلختر آن که عقلای قوم در چنین وضعیتی به صحنه نمیآیند و مانع ادامه این روند خطرناک نمیشوند. بدون این که هیچ یک از طرفین دعوا را حق و طرف دیگر را باطل بدانیم لازم میدانیم نسبت به ادامه این تقابل خطرناک هشدار بدهیم. هم در داخل و هم در خارج دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از این تقابل بسیار خرسند هستند و سود می برند کما اینکه دوستان و علاقمندان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از این تقابل بشدت رنج میبرند و نگرانند. (خبرنامه ندا)
هشدار فرمانده سپاهی در مورد سقوط حکومت
اگر تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرماندهان نیروهای نظامی در ایران هرگونه مشارکت خود در امور سیاسی را رد میکردند، در روزهای پس از انتخابات تعدادی از آنها به ویژه در سپاه پاسداران تقریبا به طور روزانه به ارائه تحلیل سیاسی پرداخته و بعضا از نقش خود در سرکوب برخی جریانات سیاسی نیز خبر داده و آن را وظیفه ذاتی خود اعلام میکنند.
روز گذشته سردار جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران که در حوادث پس از انتخابات با طرح مساله لزوم بازداشت و محاکمه موسوی و کروبی، همواره خبر ساز بوده است، گفت: "این موضوع حساسترین آزمون در این دوران است و اگر غفلت کنیم نتیجه آن تنها یک سال عقب افتادن نیست، بلکه سقوط است." (خبرنامه ندا)
رفسنجانی یکی از ۵۰ ثروتمند بزرگ جهان است!
هر روز گوشه جدیدی از دزدیها و غارتگریهای سردمداران رژیم برملا میشود. در سال ۱۹۹۹ یک نشریه اقتصادی چاپ آمریکا مدعی شد که هاشمی رفسنجانی چهل و هشتمین ثروتمند جهان است.
علی هاشمی برادر زاده رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که سالها از زمانی که ۲۵ سال بیشتر نداشت در مقام معاون وزارت نفت، بر فروش نفت کشور نظارت داشت.
روزنامههای نروژ راز یک قرارداد نفتی را که با دادن ۳۵ میلیون دلار رشوه به مهدی رفسنجانی فرزند هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حکومت اسلامی ایران صورت گرفته است، فاش ساختند.
افشای معامله ۴۰ میلیارد تومانی سه امام جمعه موقت تهران در ساختمان شیشهای بورس تهران، مهمترین و در عین حال رسواکنندهترین خبر اقتصادی در جمهوری اسلامی ارزیابی شده است.
امام جمعه موقت تهران هاشمی رفسنجانی، احمد جنتی و محمد یزدی سهامداران عمده آن میباشند علاوه بر کارخانه چسب رازی، کارخانه شکلات سازی مینو، لاستیک دنا و تولیدی مهرام، بانک ملت را نیز تصاحب کردند.
و خانواده رفسنجانی دزدیدند، غارت کردند و... و برخی انتظار داشتند که رفسنجانی برای آنها در مملکت اصلاحات دمکراتیک کند!
اعلامیهی دوم جمعی از خانوادههای جانباختگان دههی شصت
یاد جانباختگان کشتارهای سی سالهی حاکمیتاسلامی را در خاوران گرامی بداریم
سی و یک سال از مصادرهی انقلاب میگذرد. نظام اسلامی حاکم در تمامی این سی و یک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابی حاکمیت بدون تاثیرپذیری از اختلافات "خانوادگی" جناحهای حاکم که گاه بسیار هم پرسروصدا شده، در مسیر ضد انقلابی و ضد مردمی راه خود را رفته و ابزاری فراجناحی در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفین بوده است. اما در روند این سی و یک سال دو نوبت در کشتار و شکنجهی مخالفین روی اسلاف خود را سفید کرد. یکی در دههی ۶۰ که با بهانهی جنگ توانست در یورشی ده ساله، و نقطه اوج آن سال ۶۷، مخالفین را قتل عام و قلع و قمع کند و یکی در دو ماه اخیر: زمانی که مردم به خاطر عمیق شدن شکاف جناحها، پس از سی سال توانستند فریادهای فروخوردهی خود را به خیابانها و پشتبامها ببرند و خواستار بازپسگیری انقلابشان شوند.
سی سال پس از حاکمیت اسلامی به رغم تعمیق شکافهای جناحی، دستگاه سرکوب باز هم همان کاری را با مخالفین میکند که سیسال پیش با آنها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسی، اعدام، مضحکههای اعترافگیری و پرونده سازی... اما این بار به واسطهی اینکه هدف حاکمیت بیشتر ارعاب مخالفین بود، در وحشیگری و شکنجههای قرون وسطایی گوی سبقت از تمامی اسلاف فاشیستش ربود.
اگر خبر کشتارهای دههی شصت و به ویژه کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷ کمتر به گوش جهانیان رسید و بسیاری از سازمانهای "مدافع حقوق بشر" و دولتهای "مدافع دموکراسی" خفقان گرفته بودند، این بار به واسطهی فریادهای رسای مردم، خبررسانی مردمی، فشار افکار عمومی و نیروهای مترقی در اقصا نقاط جهان، هیچ قدرتی قادر نیست فریاد مردم را نادیده بگیرد، حتی عناصری از خود ِ حاکمیت اسلامی. اما جدا از این که چه کسانی از این فریادها حمایت میکنند، ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شدهی دههی شصت تفاوتی ندارد: همهی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض میکند که دههی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانوادهایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآوردهایم.
ما خانوادههای کشتهشدگان دههی شصت در طی این سالها تحت سختترین شرایط بودهایم و میدانیم اگر این روال ادامه یابد آنچه که به ما رفته است به خانوادههای کشتارهای اخیر نیز خواهد رفت.
عزیزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمهی آنها اطلاع داشتیم و نه کسانی که آنها را محاکمه کردند دیدیم و نه جرم آنها را فهمیدیم. بعد از اعدامشان نه وصیتنامهیی از آنها دریافت کردیم و نه جنازهشان را، و نه محل دفنشان را میدانستیم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزیزانمان را در گورهای فردی و یا دستهجمعی در خاوران و یا قبرستانهای مشابه در شهرستانها، دفن کردهاند. امروز مخالفین توی تظاهرات با باتوم وگلوله کشته میشوند و یا در زندانهای رسمی و غیررسمی با وحشیانهترین شکنجهها و تجاوز جنسی روبرو هستند و اگر شانس بیاوریم شاید بتوانیم جنازههای آنان را تحویل بگیریم.
درطی این مدت، ما خانوادهها را نیز همانند عزیزانمان مورد اذیت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصیل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقی و پیشرفت را برما بستند. خانوادههایمان پاشیده شد و در این میان کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عده زیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند. به بازماندگان کشتارهای اخیر نیز اجازه نمیدهند بر مرگ عزیزانشان گریه کنند و یا در بارهاشان حرف بزنند. آنان را تهدید میکنند و راه گورستان را بر آنها میبندند. همان کاری را با آنها میکنند که با بازماندگان کشتارهای دههی شصت کردند.
حتی راه گورهایی که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زمانی درب خاوران را بستند. زمانی دیگر بدون بهانه قبرها را زیرو رو کردند و به جای گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتی در خانههایمان مراسم بگیریم. ما و فرزندانمان را تهدید ودستگیر کردند. به مراسمی که در خانههای شخصی خود برگزار کرده بودیم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتی در خانهها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غیر از این میکنند؟
بنابراین ما عدهای از خانوادههای جانباختگان دههی شصت از مردم آزاده و آزادی طلب ایران دعوت میکنیم برای همدلی و همدردی با بازماندگان کشتارهای دههی شصت و بازماندگان کشتارهای وقایع اخیر روز ششم شهریورساعت ۹ صبح در سالگرد بیست ویکمین سال کشتار ِ جمعی زندانیان، در خاوران گردهم آیند. گردهمآیی ما برای طرح خواستهای زیر است:
۱ – پیگرد و محاکمهی مسببین کشتارهای دههی شصت، به ویژه اعدامهای دستهجمعی سال ۶۷ و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخیر
۲ - اعلام اسامی دفن شدگان دههی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشتهشدگان و زندانیان وقایع اخیر
۳ - آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
۴ - الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هرعنوانی
۵ - دریافت کیفرخواست محکومین سیاسی و اعدام شدگان در طی این سی سال و افشای علت اعدام آنان
۶ - دریافت وصیتنامهاعدام شدگان
۷ - به رسمیت شناختن محل دفن اعدام شدگان سیسال حاکمیت اسلامی در تهران و شهرستانها و تحویل بدون قید و شرط کشته شدگان حوادث اخیر به خانوادهها و اجازهی برگزاری مراسم در منازل و یا سر خاک این کشته شدگان
۸ - اجازهی گذاشتن سنگ بر قبر کشته شدگان
۹ - پیگرد ومحاکمهی آمرین و عاملین و کسانی که اقدام به تخریب خاوران و گورستانهای مشابه در سایر نقاط ایران کرده و به آزار خانوادهها درطی این سالها پرداختهاند
۱۰ - بازگرداندن حقوق شهروندی خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در مورد آنان... و
۱۱ - پذیرش و حفظ گورستان خاوران و گورستانها و یا قبرهای مشابه در سایر نقاط کشور به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بینالمللی.
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
مرگ بر جمهوری اسلامی
کار، نان، آزادی، حکومت شورایی
به صدای رادیو دمکراسی شورایی گوش کنید
برنامههای رادیو در روزهای یکشنبه، سهشنبه، پنجشنبه و جمعه هر هفته پخش خواهد شد.
پخش این برنامهها هر روز از ساعت ۳۰ / ۲۰ شب به وقت ایران خواهد بود. تکرار این برنامه در ساعت ۲۳ همان شب و نیز ۷ صبح و ۱۲ روز بعد خواهد بود.
در روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه تکرار برنامههای روزهای قبل پخش خواهد شد.
برای دریافت برنامههای رادیو دمکراسی شورایی از مشخصات زیر استفاده کنید:
آدرس اینترنتی رادیو دمکراسی شورایی:
www.radioshora.org
Radioshora
Hotbird 6
۱٣ درجه شرقی
۱۱۲٠٠ مگا هرتز
عمودی
۶ / ۵
۲۷۵٠٠
نام
ماهواره
زاویه آنتن
فرکانس پخش
پولاریزاسیون
FEC
Symbol rate
جمعی از خانوادههای جانباختگان دهه شصت، به مناسبت فرارسیدن سالگرد کشتار دستهجمعی زندانیان در تابستان ۶۷ اطلاعیهای منتشر کردهاند. در این اطلاعیه با اشاره به سی و یک سال سرکوب و کشتار در نظام اسلامی، درباره اعتراضات کنونی نوشتهاند: "ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شدهی دههی شصت تفاوتی ندارد: همهی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض میکند که دههی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانوادهایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآوردهایم."
متن کامل این اطلاعیه جهت آگاهی خوانندگان در پایین خبرنامه خواهد آمد.
شعار در خوابگاههای دانشگاه شیراز همزمان با بازگشایی دانشگاه
به دنبال بازگشایی دانشگاه شیراز و آغاز امتحانات معوقه در این دانشگاه به علت اعتراضات به نتیجه انتخابات، جوّ دانشگاه شیراز به شدت امنیتی شده است.
با وجود تمامی این تدابیر، دانشجویان از ساعت ۲۳ شب یکشنبه در خوابگاه های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سر دادند. این فریادها که با استقبال دانشجویان بسیاری روبرو شد، تا مدت زیادی ادامه داشت و دیگر دانشجویان نیز فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سر داده و به این ترتیب همچنان اعتراض خود را به کشتار مردم، نتیجه انتخابات و انتصاب احمدینژاد نشان دادند.
۲۶ چریک کرد کشته شدند
پایگاه اطلاع رسانی سپاه به نقل از محمد پاكپور، فرمانده نیروی زمینی سپاه، گزارش داد، نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی قرارگاه حمزه سیدالشهداء نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی طی یك سلسله در استانهای آذربایجان غربی و كردستان ۲۶ تن از نیروهای نظامی احزاب اپوزیسیون کرد را کشتهاند. وی کشته شدگان را از اعضای احزاب پژاك، كوموله و دموكرات کردستان عنوان داشت اما به جزئیات بیشتری اشاره نکرد.
محکومیت یک شهروند کرد به ۳ سال زندان
مصطفی ریزی فرزند رسول از اهالی اشنویه به ۳ زندان محکوم شد. ریزی که بیش از شش ماه است در زندان به سر می برد به اتهام همکاری با یکی از احزاب مخالف از سوی دادگاه به سه سال حبس تعزیری محکوم گردیده است.
گفتنی است این شهروند مدتی از محکومیت خود را در زندان نقده و مدتی را نیز در زندان ارومیه سپری نموده است.
انتقال برخی از دستگیرشدگان از کهریزک به شکنجهگاه مخوف آگاهی شاهپور
در جریان اعتراضات اخیر، تعداد زیادی از دستگیرشدگان به این بازداشتگاه منتقل شدند. گزارشاتی حاکی از آن است که در حدود ۶۵ نفر از زندانیان زندان کهریزک نیز به آگاهی شاپور انتقال داده شدند.
بازداشتگاه آگاهی شاپور زیر نظر نیروی انتظامی اداره می شود که تحت امر ولی فقیه علی خامنهای میباشد. اما در بازداشتگاه شاهپور چه خبر است؟
سایت هرانا، در گزارشی از این بازداشتگاه مخوف، به شرایط این بازداشتگاه و شکنجهگاههای معمول در آن پرداخته است. شرایط معمول در این بازداشتگاه چنین است: موکتی کثیف و آغشته به مدفوع، خون و تهوع، سلولهای فاقد پنجره و دارای درهایی چنان کیپ که حتا هوا به سختی از آن عبور میکند، و همچنین گرم و...
در از شکنجههایی نظیر تجاوز به کودکان (زیرا محلی هم برای بازداشت کودکان دارد)، آویزان کردن به مدت طولانی، فشردن ناخنها با انبردست، دستبند زدن از پشت و رها کردن به حال خود، واداشتن زندانی به خوردن مدفوع و استفراغ خود، تجاوز جنسی با باتوم و...
تعداد زیادی از زندانیان در زیر شکنجههای قرون وسطایی سرکوبگران رژیم در آگاهی شاپور به قتل رسیدهاند که به خاطر تهدیدات و ترس، خانوادههای آنها حاضر به صحبت کردن در این مورد نیستند. یکی از آنان حسین (امیر) توکلی برازجانی ۳۳ ساله می باشد. خانواده وی تحت فشارند و تا به حال امکان شکایت نیافتهاند.
رژیم تنها یکی از شکنجهگاههای متعددش را بسته است و زندانیان بسیاری، به ویژه جوانان گمنام و خانوادههای معمولی هنوز زیر شکنجه قرار دارند.
شبح انقلاب طبقه كارگر علیه نظام سرمایهداری
در سایت "الف" وابسته به احمد توكلی از سران نظام سرمایهداری جمهوری اسلامی و نماینده مجلس سرمایه مقالهای منتشر شده است که امضای "محسن مهدیان" را در پای خود دارد. نویسنده با اشاره به وخامت اوضاع اقتصادی جمهوری اسلامی و ذكر اخبار و آمار و ارقام مبارزات كارگری در ماههای اخیر هراس نمایندگان سرمایه را از اوجگیری مبارزات كارگران (كه نویسنده آنان را "یقه آبیها" مینامد) به خوبی نشان میدهد. نویسنده در پایان مقاله نگرانی خود را از انقلاب طبقه كارگر علیه نظام سرمایه داری این گونه بیان میكند: "طی چند ماه گذشته تمامی اخبار دال بر شکلگیری گسترده اعتراضات یقه آبیها دارد. ادامه روند کنونی و بی توجهی به رکود بنگاههای اقتصادی موج اعتراضات آبی را به راه خواهد انداخت.
... تحرکات آبیها بدون شک متعصبانه است. تنها مچبند سبز نیست که جای خود را به یقههای آبی میدهد. انگیزه اصلی این حرکت خودجوش نگرانی از گرسنگی خانواده و شیر خشک فرزند نوزاد و اجاره مسکن آخر ماه و ادامه تحصیل فرزند و درمان همسر است.
هر نفر که بیکار شود با خود حداقل ۴ نفر را به زیر خط فقر میبرد. این خانواده بدون شک مستعد فساد میشود. سرکوب جنبش آبیها و برگزاری دادگاه فیروزهای، حتا اگر به توابسازی هم بیانجامد، باز هم مانع فساد و انحرافات اجتماعی نخواهد شد. آنومی و دختران فراری، ایدز و کودکان خیابانی و طلاق و اعتیاد و سرقت و قتل موج قرمزی است که پس از بی توجهی به اعتراضات آبی به سادگی قابل مهار نخواهد بود...
باید از خلسه پر اندوه سبز خارج شد و بیشتر نگران خروش آبیها و سیاهی فقر و قرمزی فساد بود." (به نقل از سایت کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری)
اعتصاب موفق کارگران ذوب آهن اصفهان
کارگران ذوب آهن اصفهان موفق شدند و سرانجام قراردادهای کارگران شرکتی این کارخانه به قرارداد مستقیم تبدیل شد و افزایش ۲۵ درصدی دریافتی پرسنل رسمی به اجرا در آمد.
دهم اسفند ماه گذشته کارگران دست به یک اعتصاب غذای یک هفتهای زده و خواهان رسیدگی به خواستهای خود شدند. در این یک هفته، حراست کارخانه روشهای متعددی را برای در هم شکستن کارگران از وعده و وعید گرفته تا تهدید و اخذ تعهد در پیش گرفتند، اما کارگران از مبارزه خود دست نکشیدند.
در این مدت نمایندهای ویژه ازطرف دولت به کارخانه آمد تا به بررسی علت اعتصاب بپردازد و گفته میشد بین او و مدیران کارخانه مشاجراتی در گرفته است. این اعتصاب پس از یک هفته به پایان رسید و کارگران منتظر ماندند تا شاهد واکنش مدیریت کارخانه نسبت به خواستهایشان شوند.
اولین دستاورد کوچک این اعتصاب تعلق گرفتن بنهای پذیرایی مربوط به شیفتهای شبکاری به کارگران شرکتی بود. و در ادامه برای جلوگیری از شروع مجدد اعتصاب، سرانجام در فروردین، اعلام شد که این کارگران مستقیما با خود شرکت ذوب آهن قرارداد خواهند بست. اقدام بعدی تعویض مدیر عامل بود و پس از تبدیل این قراردادها در ماه خرداد، افزایش ۲۵ درصدی دریافتی پرسنل رسمی اعلام گردید.
آخرین اقدام کارخانه دادن کارتهای سفر به پرسنل بود که از خواستهای کارگران بود.
ورشکستگی ایران پویا و اخراج وسیع کارگران
شرکت یخچال سازی ایران پویا (جنرال استیل سابق) اعلام ورشکستگی کرد. این شرکت سالهاست که در مالکیت "بنیاد مستضعفان و جانبازان" قرار دارد. سرمایهداران دولتی صاحب شرکت میگویند که ۴۰ میلیارد تومان بدهکاری دارند. آنان چیزی درباره علت این بدهکاریها نگفتهاند اما از ماهها پیش ۴۳۰ کارگر از کل ۵۵۰ کارگر کارخانه را اخراج کردهاند. تکلیف ۱۲۰ کارگر باقی مانده تا امروز ناروشن بوده است. اما اعلام ورشکستگی کارخانه طبعاً صدور حکم اخراج این عده نیز هست. اكثر کارگران شرکت افراد معلول و مصدوم قربانی جنگ هستند که در ادبیات رایج سرمایه "جانباز" نام دارند. ۵۵۰ کارگر اخراجی اكنون باید دور دیگری از "جانبازی" را آغاز کنند. اگر در جنگ نقش پیاده نظام رایگان ارتش سرمایه را ایفا کردهاند، اگر در سالهای بعد از جنگ بردگان مزدی ارزان بهای سرمایهداران بودهاند، از این پس قربانیان تیغ تیز گرسنگی سرمایه خواهند بود.
کارگران نساجی کاشان ۲۲ ماه است که حقوق نگرفتهاند
کارگران نساجی کاشان که اکثر آنها دارای بیش از ۱۸ سال سابقه کار هستند، ۲۲ ماه است که حقوق نگرفتهاند. گفتن این جمله شاید برای برخی بسیار ساده باشد، ساده همچون سایر هزارها خبری که هر روز در دل رسانههای مختلف جای میگیرد، ولی اگر کمی انسانیتر به موضوع فکر شود، آنگاه معلوم میشود که چه دردی در این جمله نهفته است.هر روز صدا و سیمایی که روزی صفت ملی بودن را با خود به همراه داشت، اخبار متعددی از ادامه بحران اقتصادی در غرب، افزایش شمار مستمریبگیران بیکاری در جهان صنعتی، رشد دهشتناک بیکاری در کشورهای پیشرفته و… را در بخشهای مختلف خبری خود پوشش میدهد و همگام با گرسنگان آلمانی، بیکاران فرانسوی، درماندگان ژاپنی، مستمریبگیران آمریکایی، فقرای ایتالیایی و… برای احقاق حقوق آنها یا شاید گمراه کردن افکار عمومی داخل از مشکلات داخلی، با پوشش اخبار تجمعات و اعتصابهای آنها، سعی میکند رسالت بینالمللی خود را ایفا کند، اما دریغ از یک پوشش از اخبار کارگری ایران و در این وضعیت است که حقوق کارگر ایرانی گم میشود در غبار احقاق حقوق سایر کارگران و رنجبران جهان.
تجمع كارگران واگن پارس اراك در اعتراض به عدم پرداخت ۴ ماه حقوق
به گزارش ایلنا، كارگران شركت واگن پارس اراك برای ششمین بار در طول ۴ ماهه اخیر در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و دستمزد ماهیانه در مقابل در ورودی شرکت تجمع كرده و خواهان شرکت یکی از مسئولین استان برای رسیدگی به حقوق صنفی خود شدند.
به گفته یکی از کارگران عضو شورای اسلامی، در ۵ ماه اول سال جاری، کارفرما مطالبات کارگران به به صورت درصدی و فقط برای ساکت کردن موقت آنان پرداخت کرده و مسئولان استان نیز تا به حال کوچکترین قدمی برای حل مشکل برنداشتهاند.
این کارگر، به نمایندگی از ۱۷۰۰ كارگر شاغل در واگن پارس درخواستهای كارگران را علاوه بر مطالبات خصوصی آنان، تحویل كارگاه احیا صنعت از متصرفان جدید در بخش خصوصی به شركت، پرداخت حقوق و مزایای معوقه، حل مشكل پرداخت سنوات بازنشستگان و مابه التفاوت كسری خدمت برای تسریع در بازنشستگی ۳۵۰ پرسنل آماده بازنشستگی، بررسی وضعیت ۲۰۰ كارگری كه به بهانه مرخصیهای ساعتی و به هم خوردن توالی در قانون كارهای سخت و زیانآور از لیست بازنشستگی حذف شدهاند و بازگشت مجدد نیمی از سهام شركت كه به ایران خودرو فروخته شده به دولت عنوان كرد.
شیوه جمهوری اسلامی در "بررسی" پرونده شکنجهشدگان و تجاوزشدگان
کروبی در نامهای یکی از مستندات خود در مورد تجاوز در زندانها را در اختیار "سحام نیوز" گذاشته است. در این نامه، فردی که شکنجه شده است، پس از توصیف وضعیت روحی و جسمی خود پس از تحمل شکنجههای غیر انسانی و وحشیانه سرکوبگران رژیم، تعریف میکند که چگونه سه نفر از طرف "منبع دیگری از قوه قضاییه" نزد او آمدند تا به "بررسی" موضوع بپردازند. او میگوید: "پس از آن برگه بازجویی جلویم گذاشتند- نمی دانم من متهم بودم یا شاکی- قاضی مقدمی و ۲ نفر دیگر مشغول بازجویی از من شدند. ابتدا از من پرسیدند شما از چه کسی شاکی هستی. من گفتم من شاکی نیستم و فقط اتفاقی را که برایم افتاده برای آقای کروبی بازگو کردم، اما باز میگفتند که از چه کسی شکایت داری و من ناگزیر گفتم شما به من بگویید از چه کسانی میتوانم شکایت کنم تا من انتخاب کنم که دیگر قاضی فهمید منظورم چیست و حرفی نزد. به من گفتند که شرح ماوقع را بنویس من هم نوشتم بعد سوالاتشان شروع شد که اکثر آنها در مورد این بود که من از کجا آقای کروبی را میشناسم؟ از کجا به ایشان اعتماد کردم؟ چگونه ارتباط برقرار کردم؟ چرا نفس نفس میزنم؟ ... در کدام تظاهراتها شرکت کردم؟ و هزار چرای دیگر بی ربط به قضیهی تجاوز که بعد از حدود ۳ ساعت که من به ایشان اعتراض کردم. ایشان به من گفتند ما نمیدانیم تو راست میگویی یا نه تو ادعای سنگینی میکنی. کل نظام مقدس را زیر سوال بردی ما از کجا بدانیم که تو را تطمیع نکردهاند؟ و وقتی که من گفتم که شما مثل این که یادتان رفته است مسئله چیست به ظاهر خواستند سؤالاتی در این خصوص کنند سؤالاتی از این دست که دخول تا کجا بوده و آیا آن شخص ارضا شده است یا نه؟ که این سوالات بیش از پیش باعث تخریب روح و روان من شد... بعد هم از من خواستند که با ایشان به پزشکی قانونی بروم و من علی رغم این که از ایشان خواستم با توجه به مناسب نبودن حالم و داشتن سرگیجه بگذارند برای روز دیگر که ایشان مخالفت کردند و با هم راهی پزشکی قانونی شدیم. بعد هم در راه پزشکی قانونی قاضی به من میگویند حدیث داریم از حضرت امام جعفر صادق که احمق و بدبخت کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد بدبختتر و مفلوکتر از او کسی است که آخرتش را به دنیای دیگران بفروشد. خودتان قضاوت کنید که منظور حاج آقای مقدمی از بیان این جمله چیست؟! ... و وقتی گفتم چرا با بچهها اینکار را کردید و چرا اینجور کردید مگر ما چه کار کردیم؟ گفت وقتی رهبری فرمودند انتخابات درست بوده یعنی ... در میان راه ایستادیم و دو نفر دیگر آمدند تا شیفتشان را عوض کنند، من به قاضی مقدمی گفتم که اگر ممکن است دیگر اینها نفهمند و ایشان هم قول داد و گفت که نامه مهر و موم شده به دستم میدهد اما نه تنها نامه را به دست من نداد بلکه با آن مامور پچ پچ کرد و زمانی که من به پزشک قانونی رسیدم. مامور نامه را باز کرد و به دست مامور پذیرش داد نمیدانم یک نامه معاینه تجاوز به چند کلمه نیاز دارد که قاضی محترم صفحه را ریز ریز پر کرده بود و دکتر قریب ۵ دقیقه آن را میخواند بعد هم مامور همراهم، به نزد دکتری که مرا معاینه کرد رفت و چند بار به قاضی زنگ زد و دایم از من دور میشد مباد که من بشنوم چه میگوید؟ در ضمن دکتر پزشکی قانونی به من گفت که من دو نامه میدهم تا شرح درمانت را پزشکانی که رفتهای برای من بنویسند تا نظر دهم اما آن مامور این نامهها را به من نداد و هر چه به او گفتم که من خودم دیدم که آن نامهها را گرفتی حاشا کرد بعد هم زمانی که منتظر جواب بودیم مامور به من میگوید من فکر نمیکنم کسی این کار را بکند بعد هم به من تهمت دروغگویی میزند و میگوید میدانی اگر نتوانی ثابت کنی چه بلایی سرت میآورند؟... امروز هم به نزد همسایههای ما آمدهاند و یکسری سوالات راجع من و خانوادهام کردهاند این کارها چه مفهومی جز ارعاب من از عمومی شدن قضیه را در ذهن تداعی میکند؟ من سوال کوچکی دارم از بزرگوارانی که روز پنجشنبه من را به مانند یک متهم مورد بازجویی قراردادند من را گرفتهاند؛ زندان بودم چشمان ودستهایم بسته بودند؛ به حد مرگ مرا زدند و بدتر از همه کاری با من کردند که نزد تمام بیدینان و بت پرستان مذموم است و من تنها جرات این را داشتم که آقای کروبی را از این موضوع مطلع کنم. من از شخص حقیقی شاکی نیستم چرا که میدانم متاسفانه همیشه در کشورمان گناه به گردن یک شخص رده پایین یا یک گروه پایینرتبه میاندازند و هیچوقت با مسببین اصلی برخوردی در خور انجام نمیشود."
نگرانی روزنامه حکومتی از فروپاشی نظام
روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با نگرانی از بحرانی که سراپای رژیم را فراگرفته نوشته است : امروز ما در فضای سیاسی جامعه با فاجعهای مواجه هستیم که دقیقا خواست دشمن است. به جان هم افتادن روحانیون و همدیگر را به بدترین اتهامات متهم ساختن خواست اصلی دشمن است. خدا رحمت کند امام خمینی را که در مورد این خطر بیشترین هشدارها را میداد و همواره روحانیون را از این که فریب معاندان را بخورند و در مقابل همدیگر قرار بگیرند برحذر میداشت. اکنون همان واقعه شومی که نمیبایست رخ میداد متاسفانه رخ داده است. تلختر آن که عقلای قوم در چنین وضعیتی به صحنه نمیآیند و مانع ادامه این روند خطرناک نمیشوند. بدون این که هیچ یک از طرفین دعوا را حق و طرف دیگر را باطل بدانیم لازم میدانیم نسبت به ادامه این تقابل خطرناک هشدار بدهیم. هم در داخل و هم در خارج دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از این تقابل بسیار خرسند هستند و سود می برند کما اینکه دوستان و علاقمندان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی از این تقابل بشدت رنج میبرند و نگرانند. (خبرنامه ندا)
هشدار فرمانده سپاهی در مورد سقوط حکومت
اگر تا پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری فرماندهان نیروهای نظامی در ایران هرگونه مشارکت خود در امور سیاسی را رد میکردند، در روزهای پس از انتخابات تعدادی از آنها به ویژه در سپاه پاسداران تقریبا به طور روزانه به ارائه تحلیل سیاسی پرداخته و بعضا از نقش خود در سرکوب برخی جریانات سیاسی نیز خبر داده و آن را وظیفه ذاتی خود اعلام میکنند.
روز گذشته سردار جوانی، رییس اداره سیاسی سپاه پاسداران که در حوادث پس از انتخابات با طرح مساله لزوم بازداشت و محاکمه موسوی و کروبی، همواره خبر ساز بوده است، گفت: "این موضوع حساسترین آزمون در این دوران است و اگر غفلت کنیم نتیجه آن تنها یک سال عقب افتادن نیست، بلکه سقوط است." (خبرنامه ندا)
رفسنجانی یکی از ۵۰ ثروتمند بزرگ جهان است!
هر روز گوشه جدیدی از دزدیها و غارتگریهای سردمداران رژیم برملا میشود. در سال ۱۹۹۹ یک نشریه اقتصادی چاپ آمریکا مدعی شد که هاشمی رفسنجانی چهل و هشتمین ثروتمند جهان است.
علی هاشمی برادر زاده رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که سالها از زمانی که ۲۵ سال بیشتر نداشت در مقام معاون وزارت نفت، بر فروش نفت کشور نظارت داشت.
روزنامههای نروژ راز یک قرارداد نفتی را که با دادن ۳۵ میلیون دلار رشوه به مهدی رفسنجانی فرزند هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام حکومت اسلامی ایران صورت گرفته است، فاش ساختند.
افشای معامله ۴۰ میلیارد تومانی سه امام جمعه موقت تهران در ساختمان شیشهای بورس تهران، مهمترین و در عین حال رسواکنندهترین خبر اقتصادی در جمهوری اسلامی ارزیابی شده است.
امام جمعه موقت تهران هاشمی رفسنجانی، احمد جنتی و محمد یزدی سهامداران عمده آن میباشند علاوه بر کارخانه چسب رازی، کارخانه شکلات سازی مینو، لاستیک دنا و تولیدی مهرام، بانک ملت را نیز تصاحب کردند.
و خانواده رفسنجانی دزدیدند، غارت کردند و... و برخی انتظار داشتند که رفسنجانی برای آنها در مملکت اصلاحات دمکراتیک کند!
اعلامیهی دوم جمعی از خانوادههای جانباختگان دههی شصت
یاد جانباختگان کشتارهای سی سالهی حاکمیتاسلامی را در خاوران گرامی بداریم
سی و یک سال از مصادرهی انقلاب میگذرد. نظام اسلامی حاکم در تمامی این سی و یک سال بدون وقفه به سرکوب، زندان، شکنجه و اعدام مخالفین مشغول بوده و هست. دستگاه سرکوب ِ ضد انقلابی حاکمیت بدون تاثیرپذیری از اختلافات "خانوادگی" جناحهای حاکم که گاه بسیار هم پرسروصدا شده، در مسیر ضد انقلابی و ضد مردمی راه خود را رفته و ابزاری فراجناحی در جهت حفظ نظام و سرکوب مخالفین بوده است. اما در روند این سی و یک سال دو نوبت در کشتار و شکنجهی مخالفین روی اسلاف خود را سفید کرد. یکی در دههی ۶۰ که با بهانهی جنگ توانست در یورشی ده ساله، و نقطه اوج آن سال ۶۷، مخالفین را قتل عام و قلع و قمع کند و یکی در دو ماه اخیر: زمانی که مردم به خاطر عمیق شدن شکاف جناحها، پس از سی سال توانستند فریادهای فروخوردهی خود را به خیابانها و پشتبامها ببرند و خواستار بازپسگیری انقلابشان شوند.
سی سال پس از حاکمیت اسلامی به رغم تعمیق شکافهای جناحی، دستگاه سرکوب باز هم همان کاری را با مخالفین میکند که سیسال پیش با آنها کرد: سرکوب، زندان، شکنجه، تجاوز جنسی، اعدام، مضحکههای اعترافگیری و پرونده سازی... اما این بار به واسطهی اینکه هدف حاکمیت بیشتر ارعاب مخالفین بود، در وحشیگری و شکنجههای قرون وسطایی گوی سبقت از تمامی اسلاف فاشیستش ربود.
اگر خبر کشتارهای دههی شصت و به ویژه کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷ کمتر به گوش جهانیان رسید و بسیاری از سازمانهای "مدافع حقوق بشر" و دولتهای "مدافع دموکراسی" خفقان گرفته بودند، این بار به واسطهی فریادهای رسای مردم، خبررسانی مردمی، فشار افکار عمومی و نیروهای مترقی در اقصا نقاط جهان، هیچ قدرتی قادر نیست فریاد مردم را نادیده بگیرد، حتی عناصری از خود ِ حاکمیت اسلامی. اما جدا از این که چه کسانی از این فریادها حمایت میکنند، ماهیت این فریادها با فریادهای بریده شدهی دههی شصت تفاوتی ندارد: همهی آنان خواستار آزادی و عدالتند. اما به رغم تمامی این فریادها و فشار ِ افکار عمومی، ماشین سرکوب نظام اسلامی همان کاری را با مردم معترض میکند که دههی شصت با مخالفین کرد. بنابراین نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده است، ما همه از یک خانوادهایم. دردها و آرزوهایمان مشترک است و همه فریادی مشترک برآوردهایم.
ما خانوادههای کشتهشدگان دههی شصت در طی این سالها تحت سختترین شرایط بودهایم و میدانیم اگر این روال ادامه یابد آنچه که به ما رفته است به خانوادههای کشتارهای اخیر نیز خواهد رفت.
عزیزانمان را ربودند، شکنجه دادند و اعدام کردند. نه از زمان محاکمهی آنها اطلاع داشتیم و نه کسانی که آنها را محاکمه کردند دیدیم و نه جرم آنها را فهمیدیم. بعد از اعدامشان نه وصیتنامهیی از آنها دریافت کردیم و نه جنازهشان را، و نه محل دفنشان را میدانستیم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزیزانمان را در گورهای فردی و یا دستهجمعی در خاوران و یا قبرستانهای مشابه در شهرستانها، دفن کردهاند. امروز مخالفین توی تظاهرات با باتوم وگلوله کشته میشوند و یا در زندانهای رسمی و غیررسمی با وحشیانهترین شکنجهها و تجاوز جنسی روبرو هستند و اگر شانس بیاوریم شاید بتوانیم جنازههای آنان را تحویل بگیریم.
درطی این مدت، ما خانوادهها را نیز همانند عزیزانمان مورد اذیت و آزار قرار دادند. ما را از ادامه تحصیل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقی و پیشرفت را برما بستند. خانوادههایمان پاشیده شد و در این میان کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عده زیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شده و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند. به بازماندگان کشتارهای اخیر نیز اجازه نمیدهند بر مرگ عزیزانشان گریه کنند و یا در بارهاشان حرف بزنند. آنان را تهدید میکنند و راه گورستان را بر آنها میبندند. همان کاری را با آنها میکنند که با بازماندگان کشتارهای دههی شصت کردند.
حتی راه گورهایی که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زمانی درب خاوران را بستند. زمانی دیگر بدون بهانه قبرها را زیرو رو کردند و به جای گورها نهال کاشتند. اجازه ندادند حتی در خانههایمان مراسم بگیریم. ما و فرزندانمان را تهدید ودستگیر کردند. به مراسمی که در خانههای شخصی خود برگزار کرده بودیم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتی در خانهها هم مراسم برگزار نکنند. و مگر امروز با مردم معترض غیر از این میکنند؟
بنابراین ما عدهای از خانوادههای جانباختگان دههی شصت از مردم آزاده و آزادی طلب ایران دعوت میکنیم برای همدلی و همدردی با بازماندگان کشتارهای دههی شصت و بازماندگان کشتارهای وقایع اخیر روز ششم شهریورساعت ۹ صبح در سالگرد بیست ویکمین سال کشتار ِ جمعی زندانیان، در خاوران گردهم آیند. گردهمآیی ما برای طرح خواستهای زیر است:
۱ – پیگرد و محاکمهی مسببین کشتارهای دههی شصت، به ویژه اعدامهای دستهجمعی سال ۶۷ و سرکوب، کشتار، شکنجه و تجاوزات حوادث اخیر
۲ - اعلام اسامی دفن شدگان دههی شصت در گورستان خاوران و اعلام اسامی کشتهشدگان و زندانیان وقایع اخیر
۳ - آزادی بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی
۴ - الغای اعدام برای هر جرمی و شکنجه تحت هرعنوانی
۵ - دریافت کیفرخواست محکومین سیاسی و اعدام شدگان در طی این سی سال و افشای علت اعدام آنان
۶ - دریافت وصیتنامهاعدام شدگان
۷ - به رسمیت شناختن محل دفن اعدام شدگان سیسال حاکمیت اسلامی در تهران و شهرستانها و تحویل بدون قید و شرط کشته شدگان حوادث اخیر به خانوادهها و اجازهی برگزاری مراسم در منازل و یا سر خاک این کشته شدگان
۸ - اجازهی گذاشتن سنگ بر قبر کشته شدگان
۹ - پیگرد ومحاکمهی آمرین و عاملین و کسانی که اقدام به تخریب خاوران و گورستانهای مشابه در سایر نقاط ایران کرده و به آزار خانوادهها درطی این سالها پرداختهاند
۱۰ - بازگرداندن حقوق شهروندی خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در مورد آنان... و
۱۱ - پذیرش و حفظ گورستان خاوران و گورستانها و یا قبرهای مشابه در سایر نقاط کشور به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بینالمللی.
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
مرگ بر جمهوری اسلامی
کار، نان، آزادی، حکومت شورایی
به صدای رادیو دمکراسی شورایی گوش کنید
برنامههای رادیو در روزهای یکشنبه، سهشنبه، پنجشنبه و جمعه هر هفته پخش خواهد شد.
پخش این برنامهها هر روز از ساعت ۳۰ / ۲۰ شب به وقت ایران خواهد بود. تکرار این برنامه در ساعت ۲۳ همان شب و نیز ۷ صبح و ۱۲ روز بعد خواهد بود.
در روزهای شنبه، دوشنبه و چهارشنبه تکرار برنامههای روزهای قبل پخش خواهد شد.
برای دریافت برنامههای رادیو دمکراسی شورایی از مشخصات زیر استفاده کنید:
آدرس اینترنتی رادیو دمکراسی شورایی:
www.radioshora.org
Radioshora
Hotbird 6
۱٣ درجه شرقی
۱۱۲٠٠ مگا هرتز
عمودی
۶ / ۵
۲۷۵٠٠
نام
ماهواره
زاویه آنتن
فرکانس پخش
پولاریزاسیون
FEC
Symbol rate
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen